اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

شاخص‌های جامعه اسلامی


 

تصویر مرتبط

 

یکی از یاران امام‌صادق(ع) حق مومن را بر مومن پرسید.
 
امام(ع) فرمود: آسان‌ترین حق این است که :
 
1-آنچه برای خود می‌خواهی برای او نیز بخواهی، و آنچه را برای خود بد می‌دانی
 
برای دیگران نیز بد بدانی .
 
2- برای برطرف کردن نیازهای او تلاشی کنی و رضایت او را جلب کنی. امر و
 
خواسته او را اطاعت کنی.
 
 
3- به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی
 
4- چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشی.
 
5- طوری نباشد که تو سیر باشی و او گرسنه، تو پوشیده باشی و او 

برهنه و....(1)

____________________

1- بحارالانوار، ج 71، ص 221
 

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب


 
 Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ تصویری برای منظره های زیبای طبیعت
 
عن امیرالمومنین(ع) عن رسول‌الله(ص) انه قال:
 
طوبی لمن اسلم و کان عیشه کفافا و قواه سدادا.(1)

«امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر(ص) نقل می‌کنند که فرمود:
 
خوشا به حال کسی که مسلمان باشد، معیشت معمولی خود را داشته باشد
 
و نیروهای او هم سرپا باشد.»


تصویر مرتبط

 

طوبی لمن اسلم و کان عیشه کفافا و قواه سدادا؛ این روایت خیلی خوبی است. خلاصه‌ای از خوشبختی فردی یک انسان را بیان می‌کند؛ انسان خوشبخت کیست؟ کسی که ثروت زیادی، مقام بالایی، آبروی زیادی در بین مردم، نفوذی، قصری، مرکبی، این‌جور چیزی داشته باشد؟ اینها است مایه خوشبختی؟ [امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر(ص) می‌فرمایند نه، خوشا به حال کسی که این سه خصوصیت را داشته باشد؛ یعنی این [فرد] خوشبخت است:
- اسلم؛ اولا مسلم و مومن باشد.
- و کان عیشه کفافا؛ ثانیا؛ زندگی او [در حد] کفاف باشد؛ یعنی از عهده زندگی متعارف معمول خودش بربیاید؛ محتاج این و آن نباشد، کفاف یعنی این. معنای «الکفاف و العفاف»(2) که در بعضی از روایات هم هست، این است؛ زندگی معمولی‌اش را بتواند بگذراند.
- و قواه سدادا؛ ثالثا؛ سالم هم باشد و قوای او بر سر جا باشد؛ انسان خوشبخت، این است: مسلمانی که معیشت معمولی خودش را داشته باشد و نیروهای او هم سرپا باشد. این خوب است؛ حداقل لازم خوشبختی این است.


* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 83/9/15 به نقل از کتاب نسیم سحر.


ــــــــــــــــــــــــــــــ


1- نوادر راوندی، ص 90


2- امالی طوسی، ص 132

گفتاری پیرامون راه‌های رهایی از گناه و آثار آن


 
تصویر مرتبط
 




گناه دارای ابعاد مختلف است. برخی از گناهان تنها در ارتباط با خداست؛ و آن زمانی
 
است که انسان واجب عبادی چون نماز و روزه را ترک کند؛ ولی گاه گناه ارتباط با خلق
 
پیدا می‌کند؛ و آن زمانی است که انسان مرتکب خیانت در امانتی شود و یا
 
تهمت و غیبتی را به دیگری بزند.
 
نتیجه تصویری برای تصویر کودک در پاییز
 
 
گناه همچنین گاه از دسته گناهانی است که خداوند در آیات قرآن بدان وعده عذاب اخروی داده و مرتکب آن را به ورود به دوزخ و زندگی ابدی در آن تهدید می‌کند. از این دسته گناه به عنوان گناهان کبیره یاد می‌شود و  شهید آیت‌الله دستغیب در کتاب گناهان کبیره آنها را معرفی کرده است.  دسته‌ای دیگر از گناهان، به عنوان گناهان صغیره معرفی شده که البته اگر اصرار در آن انجام گیرد، به عنوان گناه کبیره خواهد بود.
انسان به طور فطری از گناه بیزار است؛ و آن را زشت، پلید، نقص، ضد کمالی و بد می‌شمارد. البته برخی از گناهان از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند و خداوند در مقام تشریع به بیان آنها پرداخته است؛ اما بسیاری از گناهان را عقل و فطرت آدمی می‌شناسد و به طور طبیعی از آنها بیزاری می‌جوید.
اما اینکه چرا انسان گرفتار گناه می‌شود، دلایل درونی و بیرونی دارد که از جمله آنها می‌توان به هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی‌اشاره کرد. این دو امر موجب می‌شود تا عقل نتواند در مقام تشخیص خوب و بد، یا زشت و زیبا یا پاک و ناپاک، بدرستی عمل کند و یا به خطا و‌اشتباه می‌رود.
خداوند در آیاتی از جمله آیات 7 تا 10 سوره شمس بیان می‌کند که نفس آدمی به گونه‌ای است که قدرت تشخیص خوب و بد و زشت و زیبا را دارد؛ اما به سبب اینکه تحت تاثیر هواهای نفسانی یا وسوسه‌های ابلیسی و شیطانی قرار می‌گیرد، فطرت، سلامت خودش را از دست می‌دهد و نور چراغ بینایی و تشخیص او یا کاهش می‌یابد و فتیله آن پایین می‌آید و یا اینکه کاملا دفن می‌شود. از این‌رو به انسانها هشدار می‌دهد مواظب باشند تا هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی بر جان و روان آدمی چیره نشود.
به نظر قرآن انسان می‌تواند با بهره‌گیری از فطرت سالم خود، حق و باطل، زشت و زیبا و خوب و بد را بشناسد و از  باطل، زشت و بد پرهیز کند؛ چرا که عنصر تقوا در همه انسان‌ها نسبت به این امور وجود دارد و انسان به طور طبیعی از زشتی و بدی و باطل پرهیز می‌کند که همان تقوای انسانی است.
پس تنها راه رهایی از گناهان، بهره مندی از عنصر تقوایی است که در فطرت آدمی به شکل‌گریز از زشتی، بدی و پلیدی وجود دارد. اینکه در آیات قرآنی از تقوا و تزکیه به عنوان عناصر دستیابی به فلاح و رستگاری یاد می‌شود، از آن روست که تقوا و تزکیه اجازه نمی‌دهد تا انسان به زشتی و بدی که نقص است گرایش یابد و به جای آن به سوی خوبی و زیبایی می‌رود و خود را بدان‌ها می‌آراید و زمینه فعلیت یابی صفات خوب و فضایل اخلاقی نیک را در خود فراهم می‌آورد.
اما اگر انسان به هر دلیلی چون خطا و‌اشتباه و بی‌تقوایی و مانند آن گرفتار گناهی شود، چگونه می‌تواند از آثار دنیوی و اخروی گناه، خود را حفظ کند و در امان ماند؟ خداوند در پاسخ به این پرسش، راهکارهای برونرفتی را بیان کرده که در این مقاله به مهمترین و اصلی‌ترین آنها ‌اشاره می‌شود.

توبه، بازگشت به خدا و عدم بازگشت به گناه

از نظر قرآن گام نخست برای رهایی از آثار گناه و تاثیرات سوء آن در جان و جسم آدمی در دنیا و آخرت، توبه است. توبه از واژه عربی «توب» به معناى رجوع و بازگشت است.(معجم مقاییس‌اللغه، ج 1، ص 357، «توب») وقتی در آیات قرآنی و روایات از توبه بندگان سخن به میان می‌آید مراد از آن، بازگشت بنده از معصیت و خطا و پشیمانى از آن است؛  ولی وقتی سخن از توبه خداوند مطرح است مراد همان پذیرفتن توبه از بندگان است.(مجمع‌البیان، ج‌1‌-‌2، ص‌200؛ لسان‌العرب، ج‌2، ص‌61‌، «توب») درکابردهای عربی وقتی لفظ توبه به خدا نسبت داده شود، با حرف «على» به کار مى‌رود تا این معنای پذیرفتن توبه از آن فهمیده شود. 
بر اساس آموزه‌های قرآنی، هر توبه بنده آمیخته با دو توبه از خداوند است. به این معنا که نخست خداوند به بنده‌اش توجه می‌کند و او را نسبت به خطا و‌اشتباه و گناهش آگاه ساخته و مسیر بازگشت را به او می‌نماید و سپس بنده متاثر از این توبه الهی، به سوی خداوند بازگشت و توبه می‌کند و آنگاه در مرتبه سوم خداوند نیز دوباره به بنده توبه کارش نظر می‌کند و توبه‌اش را می‌پذیرد.
پس توبه بنده به معنای بازگشت به سوی خدا و پشیمانی از ارتکاب آن گناهی است که مرتکب شده است. البته اصل در توبه این است که انسان آگاه به خطا و گناه، بخواهد که در آینده دیگر آن گناه را مرتکب نشود؛ چرا که چنین توبه‌ای، همان توبه کامل و راستین است؛ اما از آیات قرآنی به دست می‌آید که بنده اگر بارها به طور غیرعمد گناه و سپس توبه کند، تا پیش از مرگ، توبه‌اش پذیرفته می‌شود ولی در هنگام احتضار دیگر توبه‌اش سودی برای او نخواهد داشت و پذیرفته نیست. (بقره، آیه 54؛ انعام، آیه 158) در گزارش‌های قرآنی آمده که فرعون بارها توبه کرده و با برداشته شدن عذاب از قومش دوباره مرتکب همان گناه یا گناهان دیگر می‌شود و در زمانی که در حالت احتضار بوده دوباره توبه می‌کند ولی توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود و گرفتار عذاب برزخی می‌شود. (یونس، آیات 90 و 91)
خداوند به بندگانش فرصت می‌دهد تا پیش از احتضار مرگ و یا عذاب‌های استعجالی توبه کنند(نساء، آیه 18؛ زمر، آیات 53 و 55) اما وقتی مرگ فرا رسید یا عذاب استعجال آمد دیگر فرصت توبه برداشته می‌شود.(همان) چرا که در این زمان‌ها دیگر توبه و ایمان آوری سودی ندارد.(یونس، آیات 51 و 91)
پس اصل در توبه این است که بنده ضمن شناخت گناه و بدی آن،‌ صادقانه با خود عهد کند که دیگر آن را مرتکب نشود، ولی اگر به هر دلیلی چون سست ایمانی و مانند آن مرتکب گناه و تکرار آن شود، باز خداوند به او مهلت می‌دهد تا پیش از مرگ و زمان عذاب استعجال توبه کند. البته باید به این نکته توجه داشت که ارتکاب گناهان و به ویژه تکرار و اصرار بر آن، موجب سنگدلی و دفن شدن فطرت سالم و عقل و علم آدمی می‌شود و آدمی به سبب بی‌تقوایی،‌قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهد و گاه امور را وارونه می‌ببیند و تحلیل می‌کند و بد و زشت برای او خوب و زیبا جلوه‌گری کرده و او را از انتخاب درست و نیز توبه باز می‌دارد و این گونه است که توفیق توبه از وی سلب می‌شود؛ چنانکه دشمنان اهل بیت(ع) بویژه جنایتکاران کربلا توفیق توبه نیافتند. از همین رو خداوند در آیات 17 و 18 سوره نساء بر فوریت توبه از گناه تاکید می‌کند و پذیرش حتمى توبه را مشروط به تأخیر نینداختن آن تا دم مرگ و احتضار از سوى گناهکاران می‌کند؛ زیرا در صورت تاخیر ممکن است که توفیق توبه فراهم نیاید و دل وارونه و سیاه، علاقه‌ای به توبه نداشته باشد.

جبران خسارت‌های مالی

البته برای توبه شرایطی است که از مهم‌ترین آنها ایمان به خدا و توبه پذیری اوست.(اعراف، آیه 153؛ مریم، آیه 60؛ طه، آیه 82؛ فرقان، آیه 70) کسی که به خدا و توبه پذیری او برای رهایی از گناه و آثار دنیوی و اخروی آن ایمان نداشته باشد، نمی‌تواند به سوی خداوند بازگردد و مسیر راست را برگزیند و انتخاب کند.
از دیگر شرایط مهم توبه بنده آن است که به اصلاح اموری بپردازد که با گناه آن را به فساد کشانده است. این مسئله بویژه در امور مالی و دنیوی و مرتبط با خلق مهم‌تر است؛ زیرا تا انسان به اصلاح و جبران خسارت‌هایی که به دیگران وارد کرده نپردازد، نمی‌توان توبه او را کامل و واقعی دانست. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 160 سوره بقره، 89 سوره آل عمران و 16 و 164 سوره نساء از اصلاح رفتار و اعمال بنده به عنوان شرایط قبولى توبه یاد می‌کند. پس توبه‌کار می‌بایست به جبران خسارت‌های مالی و غیر مالی بپردازد که در حق دیگران مرتکب شده است؛ چرا که حق الناس باید ادا شود تا توبه پذیرفته شود.

حلالیت طلبی

در برخی از گناهان چون غیبت و تهمت که با آبرو و عرض افراد جامعه مرتبط است، می‌بایست حلالیت طلبی صورت گیرد. به این معنا که رضایت و حلالیت به دست آید و از شخصی که در پشت سرش غیبت شده ، حلالیت طلبید و عذر و پوزش خواست.
البته در برخی از گناهان نمی‌توان این مسیر را به گونه‌ای پیمود که مشکلاتی نداشته باشد؛ چرا که در برخی از موارد خود حلالیت طلبی اگر با بیان جزئیات همراه شود خود مانعی جدی و مشکل ساز خواهد بود و گاه حتی بر دشمنی و کدورت می‌افزاید. در این موارد بهتر است که حلالیت طلبی کلی باشد. همچنین در امور مالی اگر مبلغ معلوم نیست بهتر است که مصالحه انجام گیرد.
خداوند در آیات 38 و 39 سوره مائده در بیان شرط پذیرش توبه دزد می‌فرماید که این امر با اصلاح امر یعنی تأمین خسارتهاى ناشى از دزدى امکان‌پذیر است؛ اما در صورت توبه دزد قبل از کشف سرقت و دستگیرى وى، حدّ سرقت از او ساقط می‌شود. از امام باقر یا امام صادق(علیهماالسلام) درباره دزدى که پیش از دستگیرى و اطّلاع بر سرقت، توبه کند و اصلاح شود نقل شده که حدّ بر او جارى نمى‌شود. (الکافى، ج‌7، ص‌250، ح‌1)
درباره رباخواری نیز آمده است که اگر رباخواران توبه کنند مالکیّت آنان نسبت به اصل سرمایه خویش درست خواهد بود ولی در مال ربوی مالک نیستند و باید به صاحب آن بازگردانند.(بقره، آیات ‌278‌و‌279)
باید دانست که نیازی نیست که در حق الله برای رسیدن به توبه و قبولی آن، گناهکار در نزد دیگران از جمله قاضی اقرار کند تا حد زنا و لواط و مانند آن جاری شود، بلکه اگر شخص توبه واقعی کند و در نزد خداوند اقرار به گناه نماید کافی است.(اعراف، آیه 23؛ توبه، آیه 102؛ نمل، آیه 44؛ قصص،آیه 16) این در حالی است که برخی گمان می‌کنند که توبه از گناهان کبیره‌ای چون قتل و زنا و لواط و شرابخواری تنها با اجرای حدود و تعزیرات و اقرار در نزد قاضی یا دیگری امکان‌پذیر است، ‌در حالی که نه تنها چنین نیست، بلکه می‌بایست از این گونه اقرارها پرهیز کرد؛ زیرا در حق الله نیازی نیست که دیگری آگاه شود؛ بلکه  توبه واقعی به درگاه خداوند و اصلاح رفتار و اخلاص در حق الله کافی است.
خداوند در آیه 16 سوره نساء‌ بصراحت می‌فرماید که زنان و مردان زناکار در صورت توبه و اصلاح خود، کیفر نخواهد شد. 

تحلل از خدا

گاه دست انسان از حلالیت طلبی از دیگران و اصلاح امر دور یا بسته است. در این صورت می‌توان از خداوند برای رهایی از آثار گناه بهره برد و از خداوند حلالیت و تحلل طلبید. 
در دعای روز دوشنبه راهکاری برای برونرفت از برخی از موارد سخت که امکان اصلاح شخصی فساد و جبران خسارت‌های مادی و معنوی وجود ندارد و انسان احساس می‌کند که بدون جبران خسارت‌های مادی و معنوی که بر اساس گناه پدید آمده نمی‌توان توبه کرد، بیان شده که بسیار آموزنده و راهگشاست: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ کُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ وَ أَسْأَلُکَ فِی مَظَالِمِ عِبَادِکَ عِنْدِی فَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَهًٍْ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِیَّاهُ فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی عِرْضِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِیبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ أَوْ هَوًى أَوْ أَنَفَهًٍْ أَوْ حَمِیَّهًٍْ أَوْ رِیَاءٍ أَوْ عَصَبِیَّةٍ غَائِبا کَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَیّا کَانَ أَوْ مَیِّتا فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ؛ خدایا! از تو آمرزش می‌طلبم برای هر نذری که کردم و هر وعده‏ای که دادم و هر پیمانی که بستم، سپس به آن وفا نکردم و ادای حقوق بندگانت را که در عهده‌ دارم از تو درخواست می‌کنم، پس هر بنده‌ای از بندگانت و هر کنیزی از کنیرانت که او را نزد من حقی پایمال شده باشد که در آن به جان یا آبرو یا مال، یا خانواده‌اش یا فرزندش ستم روا داشته‌ام یا غیبتی از او کرده‌ام یا بر اثر میل خود یا خواهش دل یا تکبر یا غضب یا خودنمایی یا تعصب بر او یاری نهاده‌ام، این بنده یا کنیرت غایب باشد یا حاضر، زنده باشد یا مرده، و دستم کوتاه شده و وسعم نمی‌رسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او. (مفاتیح‌الجنان، شیخ عباس قمی، دعای روز دوشنبه)
در این فقره از دعا به خوبی مشکلاتی که بر اساس ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرمات برای شخص گناهکار پدید آمده، بیان شده و از خداوند خواسته شده که در مقام وکالت، او را یاری رساند و جبران مافات نموده و او را از آثار گناه حفظ کند.
به هر حال، اسلام با آسان‌گیری و گذشت می‌کوشد تا مردم در مسیر اصلاحی قرار گیرند. از این‌رو در توبه همواره باز و آب توبه برای پاک شدن از هر گناهی فراهم است. پس اگر توانستیم جبران خسارت مادی و معنوی کنیم انجام می‌دهیم و اصلاح امور فسادی که از گناه پدید آمده صورت می‌گیرد و اگر نشد به خداوند واگذار می‌کنیم و با اخلاص به درگاه او توبه می‌کنیم تا جبران کند.
 
" کیهان "

دانشمندان حامل بار گناه نابخردان خواهند شد!


 

  ØªØµÙˆÛŒØ± مرتبط



«حارث بن مغیره» می‌گوید: در یکی از راه‌های مدینه با امام‌صادق(ع) ملاقات کردم. ایشان فرمود: آیا تو حارث هستی؟ عرض کردم: بلی، من حارث هستم. آن حضرت فرمود: آگاه باش که گناهان نابخردان شما وبال‌گردن دانشمندان شما خواهد شد.
پس از مدتی به خانه امام‌صادق(ع) رفتم و به محضر آن بزرگوار شرفیاب شدم و عرض کردم: شما  به من فرمودید که دانشمندان شما حامل بار گناه نابخردان خواهند شد، من از این سخن بسیار مضطرب شده‌ام. امام‌صادق(ع) فرمود: چه مانع شده که وقتی شنیدید بعضی از افراد شما گناه می‌کنند و موجب ناراحتی ما می‌شوند، آنها را در مورد گناهان سرزنش کنید، و با بیان رسا و قاطع آنها را از گناه باز دارید؟!

عرض کردم! فدایت شوم! آنها از ما اطاعت نمی‌کنند و سخن ما را نمی‌پذیرند. آن حضرت فرمودند: در این صورت از آنها دوری کنید و در مجالس آنها شرکت نکنید. (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

1- روضه‌کافی، ج 8، ص 162

خیر و برکت جوامع در پرتو اجرای امر به معروف و نهی از منکر


نتیجه تصویری برای تصویر کودک در پاییز

قال‌النبی(ص):
 
 
«لاتزال امتی بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر، و تعاونوا علی البر فاذا لم
 
یفعلوا ذلک، نزعت عنهم البرکات»

پیامبر گرامی(ص) فرمود: همواره امت من در خیر و خوبی بسر خواهند برد،
 
مادامی که امر به معروف و نهی از منکر نموده، و در کارهای نیک همکاری 
 
داشته باشند، و اگر این امور را ترک کنند، برکت از میان آنان
 
خواهد رفت. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- مستدرک الوسائل، ج 12، ص 181

جاهل به خود جاهل به همه چیز!


 
 Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ تصویری برای تصویر گل در دشت


قال‌الامام‌علی(ع):
 
«لا تجهل نفسک، فان الجاهل معرفهًْ  نفسه جاهل کل شیئ»

امام‌علی(ع) فرمود:
 
«از معرفت خویش نادان نمان، زیرا نادان از شناخت خود، به هر چیز
 
نادان است» (1)
 
__________________________
 
1- شرح غررالحکم و دررالکلم، ح 10337

شاخص قدرتمندی انسان


نتیجه تصویری برای تصویر گل در دشت

 


جوانان مسلمان سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنه‌برداری بودند. سنگ بزرگی آنجا بود که مقیاس قوت و مردانگی جوانان به شمار می‌رفت و هرکس آن را به قدر توانایی خود حرکت می‌داد. در این هنگام رسول‌اکرم(ص) رسیدند و پرسیدند: چه می‌کنید؟
گفتند: داریم زورآزمایی می‌کنیم. می‌خواهیم ببینیم کدامیک از ما قویتر و زورمندتر است.
رسول اکرم(ص): میل ‌دارید که من بگویم چه کسی از همه قویتر و نیرومندتر است؟
گفتند: البته چه از این بهتر که رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد.
افراد جمعیت همه منتظر و نگران بودند که رسول اکرم(ص) کدامیک را به عنوان قهرمان معرفی خواهد کرد؟ عده‌ای بودند که هر یک پیش خود فکر می‌کردند الان رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرفی خواهد کرد.
رسول اکرم(ص) فرمودند: از همه قویتر و نیرومندتر آن کس است که اگر از یک چیزی خوشش آمد و مجذوب آن شد، علاقه به آن چیز او را از مدار حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند. و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پیدا شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند، جز حقیقت نگوید و کلمه‌ای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد. و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و مانع‌ها از جلویش برداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد دست درازی نکند. (1)

ـــــــــــــــــــــــ

1- وسائل الشیعه، ج 2، ص 469

راه خود ارزیابی

تصویر مرتبط

 

بسیاری از مردم می‌پرسند: من چگونه آدمی هستم؟ کجای کار قرار دارم؟ این پرسش‌ها می‌تواند از دیگران باشد و پاسخ‌های آنان، یا آنکه از خود باشد و پاسخ دل.


برای اینکه خودتان را بشناسید و خود ارزیابی داشته باشید، می‌توانید به شاخص‌هایی که خداوند بیان کرده مراجعه کنید و با عرضه آن به دل خودتان، وضعیت کنونی خودتان را نیز به دست آورید.
اصولا انسان‌ها محبتی دارند که گاه با محبوبی همراه است؛ یعنی تعلقی دارند که گاه با متعلق همراه است؛ زیرا ممکن است این محبت و تعلق باشد ولی محبوب و متعلق نباشد. مثلا دختر و پسری را دوست دارد، ولی به هر دلیلی آن طرف دیگر حاضر به ازدواج با او نمی‌شود. او تعلق و محبت را دارد، هر چند که محبوب و متعلق در اختیار نباشد.
بسیاری از مردم گرفتار همین نوع از تعلقات و محبت‌ها هستند و همین تعلقات و محبت‌ها آنان را سرگرم خود کرده است. 
از نظر قرآن مهم‌ترین محبت‌ها و تعلقات بشری به چند چیز است. خداوند می‌فرماید: محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست. (آل عمران، آیه 14)

پس به خودتان مراجعه کنید و اگر دیدید در دلتان محبت و تعلق به این امور هست، بدانید جان کندن و جان دادن سخت خواهد شد؛ زیرا هر چند متعلق و محبوب را ندارید ، ولی این تعلقات شما را نمی‌گذارد تا راحت جان بدهید و از این امور بگذرید. از آیه به دست می‌آید که سخت‌ترین و بدترین تعلقات و محبت‌های شهوانی انسان ، زنان و پسران و سپس زر و سیم و پس از آن اسبهای مسابقه و چارپایان و در نهایت کشت و زراعت است.
اگر کسی به اعتباراتی چون نام و نشان و عنوان و پست و منصب از قبیل وکیل و رئیس ‌و مدیرعامل و وزیر و دکتر ومانند آنها دلخوش کند؛ این دیگر چقدر بدبخت است که به پست‌ترین تعلقات دنیا دلخوش کرده که حتی در آن پنج قسمی نیست که خداوند فرموده است.

شعر انتظار ..... 20


 Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ تصویری برای تصویر گل نرگس


یوسف کنعانی

 

مهمان نگاهم شو، دریک شب رویایی


بگشای به روی من، یک پنجره زیبایی


 

فانوس نگاهم را آویخته ام بر در


من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"


 

بی تاب تر از موجم، بی خواب تر از دریا


من مانده ام و یادت با یک شب یلدایی


 

تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب


بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی


 

از پهنه ی چشمانت، موج آمد ودل را برد


آری شده ام اینک...دریایی دریایی


 

تو رفتی و با لیلی، همراه شدی در عشق


من مانده ام مجنون، با یک دل صحرایی


 

خط خون


  ØªØµÙˆÛŒØ± مرتبط

 


درختان را دوست می دارم


که به احترام تو قیام کرده اند


و آب را که مهر مادر توست


خون تو شرف را سرخگون کرده است


شفق، آینه دار نجابتت


و فلق، محرابی


که تو در آن


نماز صبح شهادت گزارده ای.


*


در فکر آن گودالم


که خون تو را مکیده است


هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم


در حضیض هم می توان عزیز بود


از گودال بپرس!


*


شمشیری که بر گلوی تو آمد


هر چیز و همه چیز را در کائنات


به دو پاره کرد:


هر چه در سوی تو: حسینی شد


و دیگر سو: یزیدی


اینک ماییم و سنگ ها


ماییم و آب ها


درختان، کوهساران، جویباران، بیشه زاران


که برخی یزیدی


و گرنه حسینی اند


خونی که از گلوی تو تراوید


همه چیز و هر چیز را در کائنات، به دو پاره کرد!


در رنگ!


اینک هر چیز، یا سرخ است


یا حسینی نیست!


...


*


پایان ِ سخن


پایان ِ من است


تو انتها نداری...


گناه و حقیقت آن

   ØªØµÙˆÛŒØ± مرتبط


  
برخی گمان می‌کنند که خداوند وقتی سخن از حقایق برخی از امور از جمله گناه می‌کند و آن را آتش می‌داند، از باب تمثیل است؛ در حالی که این گونه نیست. وقتی قرآن می‌گوید: وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ؛ و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏‌اش را بخورد از آن کراهت و ناخوش دارید.(حجرات، آیه 12)
وقتی غیبت می‌کنید، واقعا دارید گوشت برادر مرده ات را می‌خورید. از همین رو، پیامبر(ص) به آن دو نفر که غیبت امیرمومنان امام علی(ع) را می‌کردند، یا آن زنانی که غیبت کرده بودند، فرمود شما روزه ندارید، شما گوشت خوردید. آنان عرض کردند: ما چیزی نخوردیم. حضرت (ص) دستور دادند طشتی آوردند، سپس فرمود: بالا بیاورید و قِی کنید! اینها گوشت را قِی کردند. آنان عرض کردند: یا رسول‌الله! ما چیزی نخورده بودیم. حضرت (ص) فرمود: این تکه گوشت همان غیبتی است که شما کردید(محجه البیضاء، فیض کاشانی، ج 5، ص 252)

از نظر قرآن کسی که مال دیگری را به ظلم و ستم می‌خورد، آتش می‌خورد. خداوند می‌فرماید:؛ إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا؛ در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‌‏خورند، جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى ‏برند و به تحقیق در آتشى فروزان در آمدند.(نساء، آیه 10) 
این آیه می‌فرماید آنچه می‌خورند همین الان آتش است و همین حالا در آن آتش فروزان وارد شده‌اند؛ تنها مشکل این است که انسان بر دیده‌های قلبش پرده‌ای کشیده و نمی‌تواند این حقیقت را ببیند؛ وگرنه همین الان هم آتش را می‌دید که می‌خورد و هم آن آتش فروزان را در جان خود احساس می‌کرد و خود را وصل به آتش دوزخ می‌یافت: لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ؛ بیقین دوزخ را مى ‏بینید؛ سپس آن را قطعا به عین‏الیقین می‌بینید.(تکاثر، آیات 6 و 7)
همان طوری که «حارثه بن مالک بن نعمان انصاری» آن جوان اهل مدینه دوزخ و دوزخیان و بهشت و بهشتیان را می‌دید.(اصول کافی، ج 3، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام، صفحه 89) وی در جنگ موته به شهادت رسید.(ر.ک: حلیهًْ الاولیاء، ج 1 و 2 ، صفحه 356 از انتشارات مکتبهًْ الخانجی و مطبعهًْ السعاده مصر، 1351 ه)

چه بد بنده‌ای است محتکر!


تصویر مرتبط


قال‌النبی(ص):
 
بئس العبد المحتکر، ان ارخص الله تعالی الاسعار حزن و ان اغلاها الله فرح»

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
 
چه بد بنده‌ای است محتکر، اگر خداوند قیمت‌ها را ارزان نماید، غمگین شده و اگر
 
گران نماید خوشحال می‌شود.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نهج‌الفصاحه، ص 217

محتکر را کیفر ده تا عبرت دیگران شود!

    Ù†ØªÛŒØ¬Ù‡ تصویری برای تصویر گل در دشت


امام‌علی(ع) در یکی از طولانی‌ترین نامه‌های خود به مالک اشتر پس از نصب او به عنوان فرمانداری مصر می‌فرماید: «این را هم بدان که در میان بازرگانان کسانی هم هستند که تنگ‌نظر و بدمعامله و بخیل و احتکارکننده‌اند، که تنها با زورگویی به سود خود می‌اندیشند.

و کالا را به هر قیمتی که می‌خواهند می‌فروشند که این سودجویی و گران‌فروشی برای همه افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول‌خدا(ص) از آن جلوگیری می‌کرد، باید خرید و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد،
با نرخ‌هایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند. کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، اما در کیفر او اسراف نکن.»(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نهج‌البلاغه - نامه 53