اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

عقل مغلوب


 Related image

 

قال‌ الامام‌علی(ع):
 
«کم من عقل اسیر تحت هوی امیر»

امام علی(ع) فرمود:
 
چه بسا عقلی که اسیر فرمانروایی هوای نفس است. (1)

_________________

1- نهج‌البلاغه - حکمت 211

" پادشاه فصل ها پاییزاست "


Image result for ‫تصویر فصل پاییز‬‎

 

           " پادشاه فصل ها پاییز است "                1


          پاییز هفت رنگ شهر قصه هاست


          قصه های زرد و قرمز


          رنگ بلور افسانه هاست



 

         در ورای خش خش برگ ها


          یاد ، دیرین خوش مدرسه هاست


          چشم ها بسته ، برفراز ابرها


          کومه ی پاییز آمد ز راه


          در پیچ و تنگ کوره راهها



 

           بر فراز دشتها


           دشت های زرد خوشه بسته


          می درخشند خوشه های طلایی گندم زارها


          این صدای دیر آشنا



 

         گوش نواز چهچه ی بلبلان در وقت فراق


          یا صدای نرم و آرام جویبار


          یا صدای تق تق دارکوب



 

         می پیچد در فضای وهم آلود جنگل دیر آشنا


          بوی نرگس ، بوی پونه ، بوی یاس



 

         بوی عشق و راز آسمانها بر زمین


          قطره قطره باران می چکد


          در فضای مه آلود خزان


          فصل پاییز آمد و یاد یاران را چه شد


 

         گل های نسترن و یاس های زرد و کبود


          پیچ درپیچ هم


          در کوچه باغ ها


          می برد یادم به یادت



                                             

       فصل پاییز ، فصل دیر آشنا


        مهر من بر مهرت فزون


        پاییز را رنگ ، هفت رنگ طاووس دشتها



 

       شاید


       هفت رنگ کبک دری در کوهسارها


        شاید


       خروش آبشاران آهیخته از سنگ کبود


       و شاید هم


       طوطی هفت رنگ ، کید وفسون آدم ها بدان



 

      شاخسارهای طلایی توت های زرد


       در صفی بنشسته کنار


       شاخسارهای رنگ زرد ، نارنجی و قهوه ای چنارستان


       کوچه باغ های خاطره


       فصل پاییز ، فصل مهر و عشق و دلدادگی ست



 

       عشق معبود بر بنده اش


       این باران عشق است


       آرام آرام در سکوت درّه ها


       و دشت ها و افق بی انتهای کویرهای باز


       اوست همره ت ، آرام بیا


         " پادشاه فصل ها پاییزاست "


 ---------------------------------------------------------------------


  شعر: رویاپوراحمدگربندی 


  1 – نیم مصراعی ازمهدی اخوان ثالث

   

با این پنج گروه رفاقت نکنید!


 
Related image


امام‌جعفرصادق(ع) از پدرشان نقل می‌فرمایند:
 
پدرم علی‌بن‌الحسین(ع) به من فرمود: پنج نفر را در نظر داشته باش و با آنها همراه 
 
و هم صحبت‌و رفیق راه مشو:

من گفتم: پدر جان آنها چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند:

1- بپرهیز از همراهی و رفاقت با دروغگو، زیرا او به منزله سرابی است که دور را به
 
تو نزدیک و نزدیک را به تو دور می‌سازد.
 

2- و بپرهیز از رفاقت با فاسق، زیر او تو را به لقمه‌ای‌ و یا کمتر از آن بفروشد!!

3- و بپرهیز از رفاقت با بخیل، زیرا او دست از کمک به تو به وسیله مالش بردارد،
 
آن گاه که تو بی‌نهایت بدان نیازمندی.
 

4- و بپرهیز از رفاقت با احمق، زیرا او می‌خواهد به تو سود برساند، ولی به واسطه
 
حماقتش به تو  زیان می‌رساند.
 

5- و بپرهیز از رفاقت با قاطع رحم، زیرا من یافتم او را که صد جای قرآن کریم به او
 
لعن شده است:
 
سوره محمد آ‌یه 23 - سوره رعد آیه 24، سوره بقره آیه 27 (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

1- اصول کافی، ج 4، ص 86

در محضر امام خمینی(ره)


  
Image result for ‫تصویر فصل پاییز‬‎

  محو در زیارت عاشورا 

روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولین شبی که مردم ایران در پشت‏بام‌ها تکبیر می‏گفتند. همان شب شخصی از تهران تلفن زد و گفت گوشی را می‏گذارم کنار پنجره تا صدای تکبیر مردم را که با گلوله مخلوط شده بود بشنوید. صدا را ضبط کرده خدمت امام بردیم.
 
امام در داخل اتاق تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می‏خواندند. در حالی که ما متوجه مسائل ماه محرم نبودیم، ایشان در سرزمینی زیارت عاشورا می‏خواندند که شاید برای اولین بار در آنجا خوانده می‏شد. 

*حجت‌الاسلام والمسلمین فردوسی‏پور -  روزنامه رسالت -  14/4/68.

شعر انتظار .....17


Image result for ‫تصویر امام عصر‬‎

 

غایب از نظر


 

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت


جانم بسوختی و به دل دوست دارمت


 

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک


باور مکن که دست ز دامن بدارمت


 

محراب ابرویت بنما تا سحرگهی


دست دعا برآرم و در گردن آرمت


 

گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی


صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت


 

خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب


بیمار بازپرس که در انتظارمت

 


صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار


بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت


 

خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد


منت پذیر غمزه خنجر گذارمت


 

می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار


تخم محبت است که در دل بکارمت


 

بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل


در پای دم به دم گهر از دیده بارمت


 

حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست


فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت


باقلوا کاداییف


زمان آماده سازی
40 دقیقه
حداکثر زمان پخت
20 دقیقه
مناسب برای
12 نفر
1 لیوان
آب
1 قوطی
شیر عسلی
1 لیوان
گردو خرد شده
100 گرم
کره آب شده
2 بسته
رشته کاداییف
1 1/2 لیوان
آب اضافه
2 قاشق غذا خوری
زعفران دم کرده
1/4 لیوان
گلاب
1/2 قاشق چای خوری
پودر هل
1 1/2 لیوان
شکر
باقلوا کاداییف



یکی از انواع باقلوا ، باقلوا با رشته کاداییف است که طرز تهیه آسانی دارد و بسیار خوشمزه است .

برای تهیه باقلوا کاداییف ، ابتدا شربت آن را آماده می کنیم .
1.5 لیوان آب را با شکر مخلوط کرده و روی حرارت قرار می دهیم تا آب به جوش آید و شکر در آن حل شود . زیر حرارت را کم می کنیم تا شربت با حرارت ملایم به مدت 10 دقیقه بجوشد و کمی قوام آید . سپس گلاب ، زعفران و هل را اضافه کرده و از روی حرارت بر می داریم تا خنک شود .
رشته های کاداییف را با دست در یک قابلمه کاملا خرد می کنیم . سپس کره آب شده را به آن اضافه کرده و تفت می دهیم تا تمامی رشته ها به کره آغشته شوند . ( مرتب هم می زنیم تا رشته ها نسوزند )
حالا شیر عسلی را به همراه یک لیوان آب اضافه کرده و تفت می دهیم تا شیر عسلی هم به خورد رشته ها برود و رشته ها نرم شوند .
کف قالب مستطیل شکل را چرب کرده و نصف مقدار رشته های کاداییف را کف قالب می ریزیم و صاف می کنیم به طوری که تمام کف قالب پوشیده شود . سپس گردوی خرد شده را روی آن می ریزیم و با کف قاشق فشار می دهیم تا مواد به هم بچسبد .
روی گردوها را با باقی مانده رشته های کاداییف می پوشانیم و دوباره با کف قاشق فشار می دهیم تا مواد کاملا به هم فشرده شوند .
سپس باقلوا را به صورت لوزی و یا مربع برش زده و قالب را در فری که از قبل گرم کرده ایم به مدت 15 تا 20 دقیقه قرار می دهیم تا سطح باقلوا کاداییف کمی برشته شود .
قالب را از فر خارج کرده و شربت سرد شده را روی باقلوا کاداییف می ریزیم و اجازه می دهیم تا شربت کاملا به خورد باقلوا برود .
سپس روی باقلوا را با پودر نارگیل و پودر پسته تزئین کرده و در ظرف مورد نظر می چینیم .
به جای گردو خرد شده می توانید از پسته ، گردو و بادام هم استفاده کنید .


  1. می توانید مقدار آب بکار رفته در تهیه باقلوا کاداییف را بنا به سلیقه کمتر بریزید . در این صورت رشته های کرانچی بافتی ترد و کرانچی ماندد خواهند داشت .
  2. به جای گردو خرد شده می توانید از پسته ، گردو و بادام هم استفاده کنید .

چیز کیک با رویه ژله


زمان آماده سازی
60 دقیقه
حداکثر زمان پخت
40 دقیقه
مناسب برای
12 نفر
1 1/2 پیمانه
آرد
1/2 پیمانه
شیر
2 عدد
تخم مرغ
1/2 پیمانه
روغن مایع
1 پیمانه
شکر
1 قاشق مربا خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
وانیل
200 گرم
پنیر ماسکارپونه
1 بسته
خامه صبحانه
1 قاشق سوپخوری
پودر ژلاتین
3 قاشق سوپخوری
پودر شکر
3 عدد
موز
1 بسته
ژله موز
1/3 پیمانه
آب
چیز کیک با رویه ژله



برای تهیه چیز کیک با رویه ژله ابتدا کیک آن را آماده می کنیم .
فر را روشن می کنیم تا گرم شود . آرد و بکینگ پودر را باهم ترکیب کرده و 3 بار الک می کنیم و کنار می گذاریم .
روغن و شکر را با همزن برقی آنقدر می زنیم تا کاملا باهم ترکیب شود و مایع یک دستی به دست آید . سپس تخم مرغ اول را اضافه کرده و 3 دقیقه هم می زنیم . تخم مرغ دوم را به همراه وانیل به مواد اضافه کرده و دوباره هم می زنیم تا کرم رنگ و کشدار شود .
حالا شیر را هم اضافه کرده و هم می زنیم . در پایان ترکیب مواد خشک را که از قبل الک کرده ایم را آرام و در چند مرحله به مایع کیک اضلفه کرده و با همزن دستی هم می زنیم تا آرد کاملا با دیگر مواد ترکیب شود .
کف قالب مورد نظر را چرب کرده و یا کاغذ روغنی می اندازیم و بعد مایع کیک را داخل قالب ریخته و به مدت 40 دقیقه در طبقه وسط فر در دمای 180 درجه سنتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
سپس کیک را از فر خارج کرده و اجازه می دهیم تا کاملا خنک شود .
تا آن زمان ، لایه پنیری کیک را آماده می کنیم .
پودر ژلاتین را با 1/3 لیوان آب سرد ترکیب کرده و روی بخار کتری می گذاریم تا پودر ژلاتین در آب حل شده و مایع شفافی به دست آید . سپس از روی کتری بر می داریم تا خنک شود .
خامه صبحانه را با پودر شکر مخلوط کرده و هم می زنیم تا کاملا باهم ترکیب شوند ( نیازی به فرم گرفتن خامه نیست )
سپس وانیل و پنیر ماسکارپونه را هم اضافه می کنیم و هم می زنیم تا پنیر هم با خامه ترکیب شده و مایع یک دستی به دست آید . در پایان ژلاتین حل شده در آب را اضافه می کنیم .
بعد از اینکه کیک کاملا خنک شد ، از قالب خارج کرده و کاغذ روغنی آن را جدا می کنیم . سپس کیک را دوباره به قالب انتقال می دهیم . ترکیب پنیر و خامه را روی کیک ریخته و صاف می کنیم .
موزها را حلقه کرده و روی سطح پنیری می چینیم و بعد کیک را داخل یخچال قرار می دهیم تا پنیر خودش را بگیرد . ( یک ساعت کافی است ) .
یک بسته پودر ژله موز را در یک لیوان آب جوش حل می کنیم تا مایع کاملا شفافی به دست آید . سپس نصف پیمانه آب سرد را اضافه کرده و کنار می گذاریم تا کاملا خنک شود .
سپس نیمی از آن را آرام آرام و با قاشق روی موزها می ریزیم به طوری که روی موزها را بپوشاند و بعد چیز کیک را دوباره در یخچال قرار می دهیم . بعد از 15 تا 20 دقیقه که ژله روی کیک کمی خودش را گرفت و سفت شد ، باقی مانده ژله را روی چیز کیک ریخته و به مدت 2 ساعت در یخچال قرار می دهیم تا آماده شود .
بعد از دو ساعت چیز کیک با رویه ژله ما آماده است .

  1. برای تهیه چیز کیک بهتر است از قالب کمربندی استفاده کنید . در غیر این صورت بعد از جدا کردن کاغذ روغنی از کیک ، کف و دیواره های قالب را با سلفون دو لایه کاملا بپوشانید و بعد کیک را به داخل قالب انتقال دهید .
  2. برای تهیه چیز کیک با رویه ژله از هر نوع ژله و میوه ای که دوست دارید می توانید استفاده کنید . 

کیک شکلاتی دوبل


زمان آماده سازی
40 دقیقه
حداکثر زمان پخت
40 دقیقه

مناسب برای
10 نفر
100 گرم
روغن مایع
1/2 پیمانه
شکر
1 پیمانه
آرد
70 گرم
شکلات تخته ای
1/4 پیمانه
شیر
1/2 قاشق چای خوری
وانیل
 
3/2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
3 عدد بزرگ
تخم مرغ
2 قاشق سوپخوری
پودر کاکائو
100 گرم
شکلات تخته ای اضافه
250 گرم
خامه صبحانه
2 قاشق چای خوری
پودر خامه
2 قاشق غذا خوری
پودر شکر
1/2 قاشق چای خوری
وانیل اضافه
کیک شکلاتی دوبل



برای تهیه کیک شکلاتی دوبل ، ابتدا شکلات را روی حرارت غیر مستقیم ( بخار کتری و یا سماور ) قرار می دهیم تا آب شده و بعد کنار می گذاریم تا خنک شود .
آرد ، بکینگ پودر ، جوش شیرین و پودر کاکائو را باهم ترکیب کرده و 3 بار الک می کنیم .
فر را هم روشن می کنیم تا گرم شود .
روغن را به همراه وانیل و شکر در کاسه ای با همزن برقی آنقدر می زنیم تا کرم رنگ شود . سپس تخم مرغ ها را دانه دانه اضافه کرده و هر کدام را حدود 3 دقیقه هم می زینم تا در پایان کشدار شده و پف کند .
حالا شکلات و شیر را هم به مواد بالا اضافه کرده و خوب هم می زنیم تا کاملا باهم مخلوط شوند .
ترکیب مواد خشک را آرام آرام و در چند مرحله به مایع کیک اضافه کرده و با همزن دستی یا لیسک هم می زنیم تا آرد هم با دیگر مواد مخلوط شود .
کف قالب مورد نظر را چرب کرده و یا کاغذ روغنی انداخته و مایع کیک را درون قالب می ریزیم .
کیک شکلاتی دوبل را داخل فری که از قبل گرم شده به مدت 40 دقیقه در دمای 180 درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
تا آن زمان گاناش شکلاتی روی کیک را آماده می کنیم .
100 گرم خامه و 100 گرم شکلات رنده شده را باهم مخلوط کرده و روی بخار کتری قرار می دهیم تا کاملا ذوب شود و سس یکدستی به دست آید .
باقی مانده خامه را با پودر خامه و پودر شکر مخلوط کرده و با همزن برقی آنقدر می زینم تا خامه فرم بگیرد .
کیک شکلاتی دوبل را از فر خارج کرده و بعد از خنک شدن گاناش شکلاتی را روی کیک می ریزیم به طوری که سطح کیک را بپوشاند و بعد با خامه فرم گرفته روی کیک را تزئین می کنیم .

  1. قبل از بیرون آوردن کیک از داخل فر ، آن را با یک خلال دندان امتحان کنید . اگر خلال دندان تمیز از مرکز کیک بیرون آمد ، کیک شما آماده است در غیر اینصورت اجازه دهید تا کیک زمان بیشتری در فر بماند . 

دعوتنامه محبت آمیز عراق‍ی‌ها به زائران ایرانی/ اقدموا فدیتکم!

دعوتنامه محبت آمیز عراق‍ی‌ها به زائران ایرانی/ اقدموا فدیتکم!


اخیراً متنی در شبکه های اجتماعی تحت عنوان دعوت از زائران ایرانی اربعین دست به دست می شود که ترجمه یک شعر عربی است.

به گزارش خبرنگار مهر، اخیراً متنی در شبکه های اجتماعی تحت عنوان دعوت از زائران ایرانی اربعین دست به دست می شود که ترجمه یک شعر عربی است.

با توجه به کاهش چشم گیر زائران ایرانی در ایام عاشورای حسینی به دلیل کاهش ارزش ریال، پیش بینی می شود عده زیادی از مردم ایران توان حضور در راهپیمایی عظیم اربعین را نداشته باشند. لذا برخی از عراقی ها با انتشار این متن در فضای مجازی از ایرانی ها برای شرکت در راهپیمایی اربعین حسینی دعوت کرده اند. در این دعوتنامه با اشاره به اینکه هیچ خدمتی بالاتر از خدمت به زائران امام حسین نیست جملات محبت آمیزی خطاب به ایرانیان ایراد شده است.

متن عربی این دعوتنامه و ترجمه آن را در ادامه می خوانید؛



«دعوة الاخوه الزائرین الایرانیین الکرام

اقدموا .. فدیتکم !!
وان اصبحت عملتکم ورق لا تبالوا !! تعالوا حاسرین .. تعالوا فلا حاجة لکم للمال :
فقد فرشنا القلوب قبل الدروب . 
 وسنسقیکم بماء العیون ..
هلموا : فلا اربعینیة بدونکم ! ولا خدمة الا خدمتکم .. 
نحن ننتظرکم .. وسنتقاسم معکم کسرة الخبز .. کیف والموائد عامرة .. والمواقد موقدة .. والقدور جاهزة .  والمضایف قائمة  .. وعیوننا شاخصة نحو الحدود بانتظار طلائعکم !!
لا تخذلونا ... فزیارة الحسین معکم تکمل معانیها الروحیه ....
اهلا بکم یاقرة الاعین مادمتم مع الحسین المظلوم علیه السلام فنحن مع الحسین علیه السلام ومع انصاره ومحبیه نحن خدام لکل احباب الحسین وانصار الحسین معکم معکم معکم»

ترجمه: «زائران اربعین عزیز ایرانی...
به سوی ما بشتابید تا خود را فدای شما کنیم... بیایید و نگران نباشید
بدون هیچ توشه و مالی بیایید که نیازی به آن ندارید
دلهامان را قبل از راه برای شما فرش کردیم و از آب چشمانمان سیرابتان می کنیم،
بشتابید که بدون شما اربعین حسین برگزار نخواهد شد و هیچ خدمتی بالاتر از خدمت شما نیست.
ما در انتظار شما هستیم و اگر چیزی نداریم تکه نانمان را با شما تقسیم خواهیم کرد...
مگر ممکن است نباشید!! بیایید که سفره ها پهن است و شعله گازها روشن است و دیگ ها آماده است... و دیوان های پذیرایی ما باز است...
و چشم های ما به سوی مرزها دوخته شده و منتظر رویت شما عزیزان هستیم، ما را ناامید نکنید چراکه امام حسین با شما بهتر دیده می شود.»


   

کد خبر 4416888


ارزش خوش اخلاقی


 
Related image
 


قال‌النبی(ص): «حسن الخلق، نصف الدین»

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
 
حسن خلق (به نیکی رفتار کردن) نیمی از دین است. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- خصال، شیخ صدوق، ص 30

قافله شوق (21)

   Related image

  
 
از جوان‌های بسیجی اروندکنار، راجع به شغل و کاروبار مردم آن طرف آب پرسیدم که گفتند؛ توی فاو شیعه و سنی با هم زندگی می‌کنند و کار اصلی‌شان ماهی‌گیری و مغازه‌داری است. این سؤال‌ها برای اطلاعات عمومی‌ام بود، که از زور پیسی و بیکاری می‌پرسیدم. 

هر آدمی اهل اروندکنار، این جواب‌ها را توی آستینش آماده داشت. اهل قافله پرسش‌های استخوان‌دار دیگری داشتند که جوابش را، راوی خبره می‌دانست.
ما به آدمی آگاه و اهل فن نیاز داشتیم که راجع به عملیات والفجر 8 از او بپرسیم. آنجا فقط ما هم نبودیم. گروه‌های دیگری هم آمده بودند و داشتند برای خودشان، ساحل را سیر می‌کردند. فقط سیر و تماشا. در نقطه‌ای که ما ایستاده بودیم، یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس انجام شده بود.
قبلاً در کتابی به نقل از یکی از سرداران جنگ خوانده بودم؛ ژنرال‌های کار کشته پنتاگون و استادان طرح‌های آفندی، در معتبرترین دانشگاه‌های جنگ و مراکز تحقیقات دفاعی آمریکا، هنوز دارند ریزترین حرکات نیروهای ایرانی در والفجر 8 را تجزیه و تحلیل می‌کنند، ولی به جواب نمی‌رسند. آنها با دو تا چهار تای جنگی خودشان و با توجه به امکانات کمی که ما در جنگ داشتیم و دشمن خبرش را داشت، به این نتیجه قطعی رسیده بودند که؛ محال ممکن است ایرانی‌ها بتوانند از چنین رودخانه‌ای بگذرند.
اروند، رودخانه نیست، گویی دریایی است دراز و رونده، که چون اژدهایی دمان، نعره می‌کشد و می‌خروشد و می‌توفد. گذشتن از اروند، با آن عرضش در نقطه رهایی نیروهای ایران و با آن سرعت جریان آبش که کشتی‌های سنگین را با خودش می‌برد، واقعاً با عقل هیچ تنابنده‌ای جور درنمی‌آمد. حالا کنار یک همچین رودی، کلی آدم عاشق و علاقمند ایستاده بودند، اما کسی نبود تا یک پرده از حماسه بچه‌های غواص را، برایشان توصیف و تحلیل کند.
اواخر بازدید، حوصله‌ام از بلاتکلیفی سر رفته بود. از کسی چیزی نپرسیدم. چون همه مثل من، بی‌خبر و چشم به راه راوی کاربلد بودند. از چهره‌ها و قیافه‌ها، بلاتکلیفی می‌بارید و از حرکات و سکناتشان، سرگردانی می‌ریخت. به هر حال آن قدر چشم به جاده ساحلی دوختیم، تا این که حضرات همسفران سر رسیدند. توضیحی برای تأخیر طولانی‌شان نداشتند.
جز این که یکی‌شان به شوخی گفت: «دیشب شام، زبیده خورده بودیم و صبح نتوانستیم به موقع بیدار شویم!» هر چند شوخی بامزه‌ای بود، ولی نتوانست آنی از «زمان از دست رفته» را به ما برگرداند! ضمن آن‌که با آمدنشان هم نمی‌توانستند عملیات والفجر 8 را، برای ذهن پرسشگر قافله تشریح کنند.
رمزگشایی از چنان عملیاتی، به آدم خبره‌ای نیاز داشت و هیچ یک از اهل کاروان، این خبره‌گی را نداشتند. حضور این آدم خبره آگاه، باید از قبل پیش‌بینی می‌شد، که البته نشده بود. مسئول این کار، همان حضرت همسفری بود که دوش، زبیده خورده بود! خیلی دیر کرده بودیم، و باید برمی‌گشتیم. شلمچه چشم به راه زورآرش بود.

ای دل از عشرت امروز به فردا فکنی

                                              مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد؟
 
 منصور ایمانی

یک شهید، یک خاطره


  
 Related image
 


به خاطر خلوص و تقوایی که داشت برای خیلی‌ها سؤال شده بود که چرا شهید نمی‌شود؟ برای همین همیشه این سؤال را از او می‌پرسیدند. در جواب آن‌ها می‌گفت: «برایم دعا کنید. سه تا حاجت از خدا خواستم که مطمئنم تا اون‌ها برآورده نشه شهید نمیشم.»
آرزویش را به بعضی‌ها می‌گفت و به بعضی هم نه!
به پدر و مادرم گفته بود: «پدر! مادر! اول اینکه خداوند یه بچه بهم بده که برای همسرم دلخوشی باشه تا شهادت من برایش سخت نباشد. دوم اینکه خداوند یه سر پناهی به ما بده تا زن و فرزندم بعد از من مشکلی نداشته باشن؛ سوم ان‌شاءالله زیارت خانه خدا و زیارت جدم رسول خدا قسمتم بشه.»
عجیب این‌که در یک سال هر سه آرزویش برآورده شد! خرداد سال 66 بود که سپاه خانه‌ای به ایشان واگذار کرد. در مرداد ماه خداوند توفیق تشرف به حج را به ایشان داد، دو ماه بعد از حج نیز فرزندش فاطمه السادات به دنیا آمد. 24 بهمن ماه همان سال هم به بزرگترین آرزوی حقیقی‌اش که اجر و پاداش چندین ساله زحماتش بود رسید و شهید شد.

* خاطره‌ای از شهید سید علی حسینی ابراهیم آبادی

* راوی: سید محمد حسینی ابراهیم‌آبادی، برادر شهید
 

 مریم عرفانیان

اوج قساوت در فرهنگ جاهلیت

 

 
Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎
  
  
مردی خدمت پیامبر آمد، اسلام آورد، اسلامی راستین؛ روزی خدمت رسول خدا(ص) رسید و سؤال کرد: آیا اگر گناه بزرگی کرده باشم، توبه من پذیرفته می‌شود؟ فرمود: خداوند تواب و رحیم است. عرض کرد: ای رسول خدا! گناه من بسیار عظیم است. فرمود: وای بر تو! هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگ‌تر است. عرض کرد:‌ اکنون که چنین می‌گویی بدان: من در جاهلیت به سفر دوری رفته بودم، 
در حالی که همسرم باردار بود، پس از چهار سال بازگشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکی در خانه دیدم، پرسیدم: این دختر کیست؟ گفت: دختر یکی از همسایگان است! من فکر کردم ساعتی بعد به خانه خود می‌رود اما با تعجب دیدم نرفت، غافل از اینکه او دختر من است و مادرش این واقعیت را مکتوم می‌دارد، مبادا به دست من کشته شود.
سرانجام گفتم: راستش را بگو، این دختر کیست؟ گفت: به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی باردار بودم؛ این، نتیجه همان حمل است و دختر تو است. آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم، گاهی به خواب می‌رفتم،  و گاهی بیدار می‌شدم، صبح نزدیک شده بود، از بستر برخاستم و کنار دخترک رفتم، در کنار مادرش به خواب رفته بود، او را بیرون کشیدم و بیدارش کردم و گفتم همراه من به نخلستان بیا، او به دنبال من حرکت می‌کرد تا نزدیک نخلستان رسیدیم، من شروع به کندن حفره‌ای کردم و او به من کمک می‌کرد تا خاک را بیرون آورم،
 
هنگامی که حفره تمام شد، من زیر بغل او را گرفتم و در وسط حفره افکندم. (در این هنگام هر دو چشم پیامبر(ص) پر از اشک شد) سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست، خاک بر او افشاندم! و او پیوسته دست و پا می‌زد و مظلومانه، فریاد می‌کشید: پدر جان! چه با من می‌کنی؟ در این هنگام، مقداری خاک بر روی من ریخت، او دستش را دراز کرد و خاک را از صورت من پاک نمود ولی من همچنان قساوت‌مندانه خاک بر روی او می‌ریختم، تا آخرین ناله‌هایش در زیر قشر عظیمی از خاک محو شد!
در اینجا پیامبر(ص) در حالی که بسیار ناراحت و پریشان بود و اشک‌ها را از چشم پاک می‌کرد، فرمود: «اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود هرچه زودتر، انتقام از تو بگیرد.»1

_________________

1- تفسیر نمونه، ج 11، ص 272.

شاخص‌های جامعه انسانی


 Related image


قال‌الامام‌الصادق(ع)؛
 
«تواصلوا و تباروا و تراحموا و کونوا اخوه برره، کما امرکم الله عزوجل»

امام صادق(ع) فرمود:
 
با هم در ارتباط و نزدیک باشید، و به یکدیگر نیکی کنید و با هم مهربان
 
باشید، و برادرانی نیکوکار نسبت به یکدیگر باشید، همان‌طور که خدا
 
شما را فرمان داده است.(1)

ـــــــــــــــــــــــ

1‍- الکافی، ج 2، ص 175