پاسخ امام‌علی(ع) به پیشنهاد یک رشوه

قال‌الامام‌علی(ع):

«والله لو اعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلاکها علی ان اعصی الله

فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته».

امام‌علی(ع) فرمود:

به خدا سوگند اگر اقلیمهای هفتگانه روی زمین را با آنچه در زیر آسمانهایش

قرار دارد به من داده شود تا خدا را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه‌ای

نافرمانی کنم هرگز این کار را نخواهم کرد.(1)
____________

1- نهج‌البلاغه، خطبه 224

شعر انتظار .....

هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه‌ی چندم است که می‌خوانی
داریم رکورد کوفه را می‌شکنیم

******

هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه‌ی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب می‌شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی

******

هر چند که خسته ایم از این حال نیا
شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفی است
آقای گلم زبان من لال نیا

******

شب‌های بی قراریِ چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد

******

خدا کند به سر این انتظار‌ها برسد
زمانِ مرگ خزانِ بهار‌ها برسد
نشد اگر برسم من به پای بوسی ِتو
خدا کند که از آن سو غبار‌ها برسد

جهان در حسرت آیینه مانده ست

بسیج لشکر مخلص خداست

بازحس ام سوی جانان می رود
سوی عطر نابِ قرآن می رود

روزها در مکتب حق جستجـو
دردل شب با خدایش گفت وگو

هـان بسیجی های فرمان امـام
فصل فکراست در بیانات امام

زخــم نا اهلان چه کاری گشته است
جهلِ شان دردَشت جاری گشته است

باردیگر بین تحجّر شد علم
بر تبار مرد میدان، شـــد ستّم

ای بسیجی هــا در این شـهر جنون
عقل مان شیر است، دشمن ها زبون

یارهم سنگر، بسیجی تربمان
هم چو عماردر پی حیدربمان

غرقهِ دردریای پاکـــی ها شویم
هم چو یاران قدیم خــاکی شویم

دشمن مـا این زمان کج فهمی است
خَصم مکتب در همه نافهمی است

عقل تعبیر بسیجی بودن است
تحت فرمانِ بصیرت بودن است

بسیجی ها طلوعِ رحمت و قدر

بسیجی ها طلوعِ رحمت و قدر
بسیج یعنی مَهِ روشن، شب بدر

بسیجی ها دفاع درآتش وخون
بسیج یعنی شهید دشتِ مجنون

بسیجی ها نه تسمه یا که باطوم
بسیج یعنی دفاع ازحــق مظلوم

بسیجی ها نه هر نیروی خودسر
بسیج یعنی حمایت از بــــــرادر

بسیجی ها جـلال و سرفـرازی
بسیج یعنی زِنـاحق بی نیازی

بسیجی ها عدالت، دادخـــواهی
بسیج یعنی نماندن درسیاهــــی

بسیجی ها مُروّت بـــا دوستان
بسیج یعنی مُدارا بـــــا اسیران

بسیجی ها همه هوشیارو بیدار
بسیج یعنی بلاغت، اَین عمار

بسیجی ها نمک را می شنـاسند
بسیج یعنی کُـــــبار ناشناس اند

بسیجی ها کِشند از سینه فریـــاد
بسیج یعنی که ...... را کُن آزاد

بسیجی ها شهیـد، آزاده، جانباز
بسیج یعنی ولایت را تو سرباز

بسیجی ها رها گشتن به افلاک
بسیج یعنی خمینی مرجع پاک

بسیجی ضامن این آب وخاک است

بسیجی ضامن این آب وخاک است
خُم وخمخانه اش پُرنور، پاک است

بسیجی بــــــــــا امــامش عهد بسته
از این رو بــــــا دلی خونین نشسته

بسیجی اصل، ریشه، درد، ایمــــان
وفاداری سرهر عهد و پیمــــــــــان

بسیجی شهر عشقش طـــــی نموده
و با خون ساغرش پُــرمی نموده

بسیجی با بسیجی غرق خـــون شد
همه دَشت جنون دریای خـــون شد

بسیجی ها زُلالِ پاک ایمــان
بسیج یعنی نماد رَمی شیطان

بسیجی ها به سوی کوی دلدار
بسیج یعنی سپاه پُـــــرعلمدار

بسیجی ها زِهر پستی به دورانـد
بسیج یعنی که پاک اندوصبوراند

بسیجی ها جدا از بندگی هــا
بسیج یعنی همه آمادگی هــا

بسیجی ها نماد مــرد، غیـرت
بسیج یعنی رشادت های همت

بسیجی ها نماد زن ، طـهارت
بسیج یعنی که عشق دریک عبارت

بسیجی ها دلی با عشق سرشار
بسیج یعنی اشارت های عمـار

بسیجی ها نباشند اهــل نیرنگ
بسیج یعنی تمدن، دین، فرهنگ