اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم ........


Image result for ‫تصویر شمشیر حضرت علی‬‎



جاده و اسب مهیاست، بیا تا برویم


کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم


 

ایستاده است به تفسیر قیامت، زینب


آن سوی واقعه پیداست، بیا تا برویم


 

خاک در خون خدا می شکفد، می بالد


آسمان غرق تماشاست، بیا تا برویم


بهترین و بدترین خلق خدا


 
Related image

از امیرالمومنین علی(ع) پرسیدند: بهترین خلق خدا بعد از ائمه‌اطهار(ع) کیست؟

حضرت فرمودند: العلماء اذا صلحوا (علمایی که صالح باشند) پرسیدند: بعد از ابلیس و فرعون و نمرود و آنهایی که نام شما را برخود می‌نهند و القاب شما را یدک می‌کشند و تکیه‌ بر جایگاه شما می‌زنند و به ناحق فرمانروایی می‌کنند، و حق شما را زیر پا می‌نهند، بدترین خلق خدا کیست؟
حضرت فرمودند: «العلماء اذا فسدوا (علمایی که فاسد باشند) سپس در وصف علمای فاسد فرمود: هم المظهرون للاباطیل الکاتمون للحایق (آنان ظاهرکننده باطل‌ها و کتمان‌کننده حقایق‌اند) سپس این آیه را قرائت کرد:
«اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون الا الذین تابوا»
اینان گرفتار لعن خدا و مشمول لعن همه لعن‌کنندگان روزگارهایند مگر آنکه توبه کنند (بقره - 159) (1)

_________________
1- بحارالانوار، ج 2، ص 86

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری


  
Related image
 

شغل اصلی زن، شغل همسری و مادری است؛ ولی بعضی خیال می‌کنند این اهانت به زن است. مهم‌ترین کاری که زن می‌تواند بکند، کار مادری است، البته در مواردی شاید کارهای اجتماعی زنان واجب عینی و یا کفایی نیز باشد؛ اما در همه حال خانم‌ها باید فعالیت اجتماعی‌شان را با حفظ جنبه مادری‌شان بکنند و الگویشان حضرت فاطمه زهرا(س) باشد.(1)

 
 
Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎
 
 

شما کاری هم دارید، بیرون هم هستید، جراحی‌تان را هم می‌کنید، مریضتان را هم می‌بینید، فلان کار علمی را هم می‌کنید، فلان طرح را هم می‌نویسید، فلان درس را هم در دانشگاه می‌دهید- همه اینها به جای خود محفوظ - اما بایستی سهم «خانه» را هم در نظر داشته باشید. البته سهم خانه، مثل همه چیزهای دیگر، می‌تواند کمیتش فدای کیفیتش بشود؛ یعنی از کمیت کاستن حضور بیست و چهار ساعته زن در خانه، یک معنا دارد؛ ولی وقتی از آن بیست و چهار ساعت کم کردید، اما کیفیتش را بالا بردید، آن وقت یک معنای دیگری خواهد داشت.
اگر دیدید آن کارتان به این قضیه ضربه می‌زند، باید برایش فکری بکنید. این، مهم و اساسی است؛ مگر در موارد اضطراری. در همه چیزها ضرورتی وجود دارد که خارج از حد قاعده است؛ من قاعده را دارم می‌گویم؛ به استثناها کاری ندارم.(2)

اولین و بزرگ‌ترین مسئولیت زن 

در اداره کانون خانواده

ما معتقدیم زن در نگاه نخستین، بزرگ‌ترین و اولین مسئولیت اداره کانون گرم خانواده را که ما آن را پایه تشکل اجتماعی خودمان می‌دانیم برعهده دارد که این به عهده مرد نیست و از مرد اصلاً برنمی‌آید. ما معتقدیم ترکیب آفرینش زن، او را برای برداشتن مسئولیت و مأموریت آماده می‌کند. ما معتقدیم برای زن این افتخار نیست که وزیر یا نخست‌وزیر باشد بلکه افتخار این است که بتواند کانون محیط خانوادگی خودش را گرم اداره کند که البته اگر در آن حال توانست وزیر و نخست‌وزیر هم باشد، هیچ اشکالی ندارد و این هم شرفی و افتخاری بالاتر و مضاعف خواهد بود و هرگز زن را مجبور نمی‌کنیم که تو باید بروی شوهر کنی؛ بچه‌هایت را اداره کنی و یا خانواده‌ای را حفظ کنی.
لذا اگر خود زن ترجیح داد خانواده نداشته باشد و خانه اداره نکند یا بچه‌هایش را به دایه یا پرورشگاه بسپارد و به شوهرش دستور دهد که از رستوران غذا بیاورد و خودش بیاید برود مدیر کل فلان اداره و وزیر فلان وزارتخانه، یا مسئول فلان گوشه کشور بشود. دولت جمهوری اسلامی به او فشار نمی‌آورد که تو حق نداری این کار را بکنی، بلکه حق دارد. اما به عنوان یک ارزش در نظام ارزشی جمهوری اسلامی ترجیح را می‌دهیم به آن کار اصلی زن یعنی حفظ کانون خانواده و گرم نگاه داشتن آن و از نظر ما این از ارزش بالاتری برخوردار است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــ

1- دیدار با گروهی از خواهران؛ 63/12/21

2- دیدار با شورای فرهنگی اجتماعی زنان؛ 70/10/24

3- مصاحبه با نشریه نامه انقلاب اسلامی- اسفند ماه 60- به نقل
 
از کتاب آینه زن صص 130 و 128

بالاترین جهاد


Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎


قال الامام الصادق(ع):
 
«افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه».


امام صادق(ع) فرمود:
 
 بالاترین جهاد در راه خدا، همان مبارزه با نفس خود انسان است که در باطن انسان
 
قرار داشته و سراسر وجود او را اشغال نموده است. (1)

_____________________

1- مجالس الصدوق، ص 198

بچه‌ها را به خوب کسی سپردم


 
 Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎
 
 
قرار بودهمراه پدرش به تهران برویم؛ تا او را دیدم، گفتم: «خوب وقتی مرخصی اومدی مهدی جان! چند روزی خونه بمون و مراقب خواهر و برادرات باش.» 
دست‌هایش را روی چشمانش گذاشت:
- «چشم.» 
گفتم: «قربان چشمت مادر.»

***

وقتی از تهران برگشتیم، جای او را خالی دیدم!؟ از بچه‌ها پرسیدم:
- «پس مهدی کجاست؟» 
گفتند: «رفت جبهه.»
- مگه قول نداده بود که منطقه نره؟
- دنبالش اومدند و مهدی رو بردند.

***

توی خانه نشسته بودم که تلفن زنگ زد. تا گوشی را برداشتم، مهدی از آن سوی خط سلام کرد:
- «مادر جان، بالاخره اومدید؟» 
با دلخوری پرسیدم: «همین جوری بچه‌ها رو نگه داشتی؟ مگه قول نداده بودی که...؟» 
حرفم را ناتمام گذاشت:«بچه‌ها رو به خوب کسی (خدا) سپردم، می‌دونستم اتفاقی براشون نمی‌افته. شما هم من رو به خدا بسپارید.» 

***

آن روز من هم مهدی را به خدا سپردم.می‌دانم که این روزها جایش خوب است؛ خیلی خوب‌تر از ما.

خاطره‌ای از شهید مهدی هنرور باوجدان

راوی: طیبه فاضل الحسینی، مادر شهید
 

مریم عرفانیان

موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد ........

 Related image

 

موج عشق

 
 
  موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد

رود را از جگر کوه به دریا بکشد


گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه

شب که این‌قدر نباید به درازا بکشد


خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد


عقل یک‌دل شده با عشق، فقط می‌ترسم

هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد


زخمی کینه من این تو و این سینه من

من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد


یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌ست

وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد
 
 
  فاضل نظری

قافلۀ شوق (۲۲)


 
 
 Related image
 
 
ظهر ساعت دوازده به مقصد رسیدیم. برخلاف صبح، اهل قافله این بار هم‌گام و هم‌دل بودند. هم‌دل که باشی، زمان در دست توست، چنانکه مکان را هم زیر پا داری. از ماشین پیاده شدم و همان‌جا در گنبد شهداء شلمچه خیره ماندم. به سال‌هایی فکر می‌کردم که برای از دست نرفتن آبروی این خاک، بهترین برادران‌مان را از دست داده بودیم. اما نه، به تعبیر شهید آوینی، آنها را به دست آورده بودیم. ندایی در اندرونم می‌گفت؛ «آی کاتبِ کتاب شهادت! غرفۀ شهادت، بابی دارد که کلیدش ایمان است. اگر مَردی، به جای نوشتن اندر باب شهادت، کلید این غرفه را دریاب و اندر شو! روزی عبدالله را گفتند: کلید باب شهادت چیست؟ گفت: ایمان. پرسیدندش: آیا کلیدش را یافته‌ای؟ عبدالله گفت: من مردی کاتبم. کتاب ایمان نویسم، کتاب شهادت نویسم!
جمعیت زیادی آمده بودند. هنوز گروه گروه زائر، با اتوبوس و مینی‌بوس و خودروهای شخصی می‌رسیدند. کم‌کم خود را آماده می‌کنی تا قدم به داخل مشهد لاله‌ها بگذاری و قدم‌گاهشان را ببوسی. اما قدرت این را که بی‌مقدمه وارد شوی، در خود نمی‌بینی. آفتاب داغ شلمچه، هوای تفتیدۀ کربلا را، در ذهنت تداعی می‌کند. به وضوخانه می‌روی. تشنه‌ای و عطش داری. آب، آیینۀ عطش‌نمای کربلا و ترجمانی از تشنگی و طاقت توست. به شرط آن‌که قطره‌ای از آن ننوشی. امروز در شلمچه، از خنجر خبری نیست و تیر گلوی کسی را به جرم نوشیدن آب نمی‌بوسد. اما تشنگی در شلمچه، می‌تواند مشقی باشد برای تو، که از غیبت خود در کربلا، بارها «یا لیتنی کنت معک» گفته‌ای. بسم الله! این گوی و این میدان.
در شلمچه، آب را باید باخت و سر را زیر تیغِ آفتاب، عریان ساخت. در شلمچه، خاک را باید سجده‌گاه نمود و برهنه‌پا بر آن گام نهاد، تا مگر پذیرفتۀ کربلایِ اندرون خود شوی.
با این واگویه‌ها، بی‌آن‌که بدانی، از وضوخانه بیرون آمده‌ای. اندکی بعد، در کنار شهیدان گمنام شلمچه بودی.
باز صدای اندرون، علیۀ تو بلند است؛ آی کاتب کتاب شهادت!

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
                             وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

گویی در حرم و مشاهد ائمه ایستاده‌ای. با همان حال و هوا و همان حس و حال. جز با دلت، میلی به گفت‌وگو نداری. دیگران هم مثل تو. همه آنجا، در خود فرو رفته، راز دلشان را تنها با تربت شهیدان می‌گویند. آن‌که در سجده است، سر از خاک بر نمی‌دارد. گویی زمین را برای ابد، در آغوش گرفته است. هر آن‌چه که اتفاق می‌افتد، درونی است؛ اگر زمزمه یا نجواست، اگر راز و نیاز یا نمازست. بیرون، تنها قطره‌های‌اشک است که حالِ دل‌های متلاطم را برملا می‌کند.

سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
                             شکایت از که کنم خانگی است غمازم
 
منصور ایمانی

توصیف عالمان بی‌عمل


   Related image



خدای متعال به یکی از پیامبرانش وحی فرستاد: بگو! به کسانی که فهمشان را در غیر راه دین صرف می‌کنند و علم را می‌آموزند، نه برای آنکه عمل نمایند، دنیا را برای دنیا می‌خواهند نه برای آخرت. اینها در میان مردم لباس میش بر تن دارند، اما دل‌هایشان دل گرگان است.
 
زبانشان شیرین‌تر از عسل است و کارهایشان تلخ‌تر از گیاه «صبر» (نوعی داروی تلخ گیاهی) است. اینان مرا فریب می‌دهند، و مرا مسخره و استهزاء می‌نمایند؟!(و نمی‌دانند که برای آنها آزمایشی هست) شما را به فتنه‌ای دچار کنم که خردمندان و دانشمندان از آن به حیرت و سرگردانی بیفتند. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- سخن خدا(کلیات احادیث قدسی)، آیت‌الله سیدحسن شیرازی، مترجم: ‌ذکرالله احمدی، ص 220

یک ساعت توبیخ نفس بهتر از هفتاد سال عبادت


 Related image

 

نقل شده عابدی هفتاد سال خدا را بندگی می‌کرد و آن مدت را به روزه و نماز گذرانده بود، روزی از درگاه الهی حاجتی طلبید، اما روا نگشت، رو به نفس کرد و او را سرزنش نمود که اگر نزد تو خیری بود حاجت من روا می‌گشت، معلوم می‌شود از شومی تو هلاک شده‌ام.
 
در این هنگام فرشته‌ای از جانب پروردگار بر او نازل شد و گفت: ای فرزند آدم! یک ساعت که نفس خود را توبیخ و سرزنش نمودی بهتر است از این مدت که عبادت کردی. (1)
___________________

1- عده الداعی، ص 227

راهکارهای اصلاح نفس

 

  
Image result for ‫تصویر گل لاله‬‎
 

قال‌الامام علی(ع): 
 
«اذا رغبت فی صلاح نفسک، فعلیک بالاقتصاد، والقنوع و التقلل»

امام‌علی(ع) فرمود:
 
اگر خواهان خودسازی و اصلاح نفس خود هستی، باید میانه‌روی (اعتدال) و

قناعت و کم‌خواهی را پیشه کنی (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 237، ج 4766

بیزاری پیامبر(ص) از تربیت مادی و ثروت اندوزی


 
 Image result for ‫تصویر منظره پاییز‬‎


روزی عده‌ای از کودکان در کوچه مشغول بازی بودند. پیامبر گرامی(ص) در حین عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسیار بزرگ پدران و مسئولیت سنگین آنها را در رشد کودک به همراهانشان گوشزد کند. فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان! اطرافیان پیامبر(ص) با شنیدن این جمله به فکر فرو رفتند. لحظه‌ای فکر کردند، شاید منظور پیامبر(ص) فرزندان مشرکان است که در تربیت فرزندانشان کوتاهی می‌کنند. عرض کردند: یا رسول‌الله(ص)! آیا منظورتان فرزندان مشرکین است؟
 
حضرت فرمود: نه، بلکه پدران مسلمانی را می‌گویم که چیزی از فرایض دینی را به فرزندان خود نمی‌آموزند و اگر فرزندانشان پاره‌ای از مسایل دینی را فرا گیرند، پدران آنها، ایشان را از ادای این وظیفه بازمی‌دارند. اطرافیان پیامبر(ص) با شنیدن این سخن تعجب کردند که آیا چنین پدران بی‌مسئولیتی نیز هستند.
 
پیامبر اکرم(ص) که تعجب آنها را از چهره‌شان خوانده بود، ادامه داد: تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند... آنگاه فرمود: من از این قبیل پدران بیزار و آنان نیز از من بیزارند!(1)

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- مستدرک‌الوسائل، ج 2، ص 625

بالاترین خصلت‌های خیر و شر


 
 Related image
 

قال‌النبی(ص):
 
 
«خصلتان و لیس فوقهما خیر منهما: الایمان بالله، والنفع لعباد‌الله.
 
قال: و خصلتان لیس فوقهما شر: الشرک بالله، و الاضرار لعباد‌الله»

پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
 
دو خصلت خیر است که بالاتر از آنها خیری نیست:
 
1- ایمان به خدا
 
2- نفع رساندن به بندگان خدا، و دو خصلت شر است که بالاتر از آنها شری نیست:
 
1- شرک به خدا
 
2- ضرررساندن به بندگان خدا. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1- مستدرک الوسائل، ج 12، ص390