وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
***
گاه سفر آمد ؛ نه هنگام درنگ است
چاووش می گوید که ما را وقت تنگ است
***
گاه ِ سفر شد ، باره بر دامن برانیم
تا بوسه گاهِ وادیِ ایمن برانیم
***
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
***
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای ِ من خموشم
***
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب ِ راهوار خویش دارند
***
گاه سفر آمد برادر ! گام بردار !
چشم از هوس از خُرد از آرام بردار !
***
گاه سفر آمد برادر ! ره دراز است
پروا مکن بشتاب ! همّت چاره ساز است
***
رهتوشه باید عقل را در کار بندیم
دل بر خدا ، آنگه به رفتن باره بندیم
***
رهتوشه باید شب را در دل نشانیم
وادی به وادی باره تا بر دل نشانیم
***
باید خطر کردن ، سفر کردن ، رسیدن
ننگ است از میدان ، رمیدن ، آرمیدن
***
تنگ است ما را خانه ، تنگ است ای برادر !
بر جای ما بیگانه ، ننگ است ای برادر !
***
فرمان رسید : این خانه از دشمن بگیرید!
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!
***
یعنی کلیم ، آهنگِ جان سامری کرد
ای یاوران ! باید ولی را یاوری کرد
***
گر صد حرامی ، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
***
حکم جلودار است بر هامون بتازیم
هامون اگر دریا شود از خون بتازیم
***
از دشت و دریا در طلب باید گذشتن
بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن
***
گر صد حرامی ، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
***
فرض است فرمان بردن از حکم جلودار
گر تیغ بارد ، گو ببارد نیست دشوار
***
جانان من برخیز! بر جولان برانیم
زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم
***
آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست
آنجا که قربانگاهِ زعتر ، صور ، صیداست
***
آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد
آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد
***
جانان من ! اندوه لبنان کشت ما را
بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را
***
جانان من ! برخیز باید بر جبل راند
حکم است باید باره تا دشت امل راند
***
باید به مژگان رُفت گَرد از طور سینین
باید به سینه رَفت زینجا تا فلسطین
***
باید به سر زی مسجد الاقصی سفر کرد
باید به راه دوست ، تَرک جان و سر کرد
***
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
***
تکبیر زن ، لبیک گو ، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس ، همپای جلودار ...
" حمید سبزواری "
به گزارش جام جم آنلاین، استاد حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب به دلیل کهولت سن و بیماری، بامداد امروز در بیمارستان آسیا دارفانی را وداع گفت.
حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری در سال 1304 در سبزوار در خانوادهای مسلمان و معتقد چشم به جهان گشود.
پدرش ˈعبدالوهابˈ، پیشه ور ساده ای بود که قریحه شاعری داشت و جدش ˈملا محمد صادق ممتحنیˈ شاعری مردمی بود که ˈمجرمˈ تخلص می کرد و آثارش در سفری به مشهد، در حمله راهزنان به یغما رفت.
حمید، قبل از رفتن به مدرسه در خانه نزد مادرش قرآن را آموخت و به همین دلیل وقتی به مدرسه رفت فارسی را خیلی خوب و سلیس می خواند و از بچه های دیگر جلوتر بود.
وی در سال 1311 در سن هفت سالگی به مدرسه رفت و در مدرسه شیخ حسن داورزنی که مدرسه مردمی بود به تحصیل علم و دانش مشغول شد.
وی علاوه بر آن مطالعات خارج از درس نیز داشت و نزد میرزا حبیب جوینی، جامع المقدمات را خواند و مدتی نزد روحانی دیگری با نام محمدعلی محمدی درس خواند.
حمید سبزواری از سن 14سالگی شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتری با نام ˈفریاد نامهˈ می نوشت که بیشتر اشعارش اجتماعی بود واین بیشتر به علت جریانهای سال 1320 و ورود متفقین به ایران و مشکلات اقتصادی و معشیتی بود.
حمید، دوران جوانی خود را در شهر سبزوار گذراند و به علت مشکلات معیشتی تحصیلاتش گسیخته ماند.
وی ابتدا به سرودن تصنیف پرداخت که در آن زمان معمول و مرسوم شده بود و آن را در کتابفروشی می فروخت.
حمید سبزواری با شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش در بین هشتاد نفر رتبه سوم را کسب کرد.
وی در سال 1331 ازدواج کرد و یک سال بعد از ازدواج، کودتای 28 مرداد 1332 برای حمید گرفتاری هایی به وجود آورد و او تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی متواری بود و مدتی را در اسفراین مخفی شد.
وی مدتی در شرکتی که سنگ معدن استخراج می کرد در اطراف سبزوار و شاهرود کار کرد و مدتی را نیز با اجاره حمام در سبزوار گذراند.
او مدتی در بانک بازرگانی مشغول کار شد و سپس به تهران منتقل شد و در شعبه های مختلف آن مثل دروازه دولت و محمودیه تجریش و مدتی هم در روابط عمومی بانک و نشریه داخلی آن مشغول کار شد.
حمید بعد از انقلاب، ضمن کار در بانک، برای انقلاب شعر و شعار می ساخت که در راهپیمایی ها و نماز جمعه خوانده می شد.
یکی از این شعر ها ˈآمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ توˈ بود.
وی بعدها احساس کرد که باید کاملا در خدمت انقلاب باشد و از طریق شعر و سرود انقلابی حرکت کند به این دلیل خود را بازنشسته کرد و به صدا و سیما رفت و از آن زمان در شورای شعر مشغول خدمت می باشد.
شعر حمید، شناسنامه زمانمند انقلاب است زیرا که کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاسی از آن در شعر او نباشد.
شاعر با حساسیت ویژه خویش،هر رویداد مهم تاریخی معاصر ایران رابا گلواژه های آثار حمید سبزواری :
آثار و سروده های حمید به دو بخش تقسیم می شود ،قسمتی از آن محصول و مولود دوران اختناق است که شاعر با شجاعت و شهامت و ایمان راسخ برحکومت تاخته و اوضاع نابسامان آن را نکوهش کرده است و در میان آن آثار، به حق سخنانی بس بلند و فاخر و شور انگیز یافت می شود که از قدرت طبع و صفای قریحه ومهارت شاعر حکایت دارد.
بخش دوم آثار وی پس از پیروزی انقلاب است که در این زمان تلاش شاعر انتقال هر چه بهتر پیام انقلاب و دفاع از ارزشها و باورهای اصیل اسلامی است.
هفت دفتر از حمید سبزواری به چاپ رسیده است که به ترتیب عبارتند از :
1-سرود درد
سرود درد، نخستین دفتر شعر حمید سبزواری است که سروده های سالها 36 تا 57را در بر می گیرد، دوران بیست و یک ساله ای که مشحون از وقایع سیاسی و رنج و دردمندی شاعر است.
اشعار آزاد و کلاسیک حمید در این دفتر خبر از وجدان بیدار و آگاهی اجتماعی وی در شرایط دشوار می دهد.
در این دفتر حدود 65 غزل،36 قصیده، 5 مثنوی، 34 شعر نو، 19 چهارپاره، 16 ترانه، سه مسمط، دو قطعه و یک ترکیب بند وجود دارد.
سرود درد، با مقدمه رهبر معظم انقلاب و همچنین مقدمه ای از استاد شاهرخی و سراینده در سال 1367 توسط انتشارات کیهان منتشر شده است.
2-سرود سپیده
سرود سپیده، دومین دفتر اشعار معاصر حمید سبزواری است که همچون دفتر نخست با مقدمه رهبر معظم انقلاب و استاد صادق آینه وند منتشر شده است.
در این دفتر نیز که اشعاری به شیوه نو و کلاسیک آورده شده است حدود 94 غزل،31 قصیده، 16مثنوی، دو قطعه، 138رباعی، سه ترکیب بند، سه مسمط، دو ترجیع بند، 9چهارپاره و 12شعر نو وجود دارد.
این دفتر درسال 1368 به وسیله انتشارات کیهان منتشر شده است.
3-کاروان سپیده :
کاروان سپیده در برگیرنده 26 قطعه از اشعار حمید سبزواری است که سومین اثر وی می باشد و دارای طلیعه ای از سراینده با عنوان ˈسخنی از سر وظیفهˈ و نیز مقدمه کوتاهی از ناشر است.
کاروان سپیده در سال 1373 توسط انتشارات حوزه هنری واحد شعر ادبیات و هنر مقاومت منتشر شده است.
4-یاد یاران:
یاد یاران مثنوی نسبتا بلندی است در رثای جهادگر شهید مهندس سید محمد تقی رضوی و جمعی از شهیدان دفاع مقدس.
حمید در این اثر به تناسب حال و مقام به شرح دلتنگی های خویش می پردازد و با مروری بر وقایع انقلاب و دفاع مقدس به معرفی شهید رضوی پرداخته و ویژگی های ممتاز وی را برشمرده و به تناسب از دیگر سرداران شهید یاد می کند.
ˈیاد یارانˈ را کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و کمیته انتشارات در سال 1376منتشر کرده است.
5 - گزیده ادبیات معاصر:
از کارهای شایسته ای که پس از انقلاب توسط ˈکتاب نیستانˈ صورت گرفت چاپ گزیده آثاری از شاعران معاصر است.
سی و پنجمین اثر از این مجموعه، گزیده اشعار حمید سبزواری است که در آن 34 شعر سبزواری را از سالهای دور تاکنون در بر می گیرد.
6- به رنگ آمده دشمن :
به رنگ آمده دشمن، با عنوان اولیه ˈبار دیگر مسجد ضرارˈ منظومه ای است کوتاه با 56 بیت در قالب مثنوی که در آن سبزواری شیوه های فرهنگی دشمنان انقلاب و اسلام را پس از پذیرش قطعنامه 598 بیان کرده است.
این منظومه که بارنخست درروزنامه کیهان به چاپ رسید، به دلیل اهمیت ویژه به سفارش و تاکید رهبر معظم انقلاب به صورت جزوه ای مستقل با ابیاتی افزوده به چاپ رسید که آن را سازمان تبلیغات اسلامی درسال 1368 چاپ ومنتشر کرده است.
7-سرودی دیگر:
این دفتر دربرگیرنده 142 قطعه از تازه ترین اشعار کلاسیک حمید از 1366 تاکنون است.
در اردیبهشت ماه 1381 به همت سازمان صدا و سیما و انجمن قلم در آئینی با عنوان ˈآفرین روشنانˈ مراسم نکوداشت شاعر در سالن کوثر سازمان صدا و سیما برگزار شد که رهاورد آن ˈسرودی دیگرˈ می باشد.
این کتاب با مقدمه سبزواری و نیز یادداشت ستاد برگزاری آیین ˈآفرین روشنانˈ توسط انتشارات سروش درسال 1381 به چاپ رسیده است.
استاد سبزواری در طول مدت فعالیت ادبی خود به افتخارات زیادی نائل آمد که تعدای از آنها به شرح زیر است:
در ادامه به صورت خلاصه به تعدادی از افتخارات ایشان اشاره می کنیم :
1- سرایش سرود خاطره انگیز خمینی ای امام که همزمان با ورود حضرت امام (ره) به ایران در فرودگاه مهرآباد اجرا و همه گیر شد. به خاطر اثر بخشی، زیبایی و اثرگذاری فوق العاده ای که دارد، در فهرست آثار معنوی کشور ثبت شده است.
2-سرایش تعداد بسیار زیاد دیگری از اشعار خاطره انگیز و ترانه های پرمعنی برای انقلاب اسلامی ایران ،دفاع مقدس،حرکتهای مردمی وشخصیت ها و چهره های برجسته کشور در دهه های اخیر،که بسیاری از این سرودها به ویژه در سالهای ابتدایی انقلاب ورد زبان همه مردم ایران شده بود.
3- تحسین و تقدیر امام خمینی از برخی سروده های حمید سبزواری . به طوری که امام خمینی با شنیدن ترانه «ای مجاهد شهید مطهر» که در رثای آیت الله مطهری سروده شده بود ، فرمودند: انقلاب ما امروز به چنین سرودها و موسیقی هایی نیازمند است.
4-مقدمه نویسی مقام معظم رهبری بر یکی از کتاب های شعر حمید سبزواری. به طوری که حمید تنها شاعری است که مقام معظم رهبری تا کنون برای کتاب وی مقدمه نوشته است.
5- انتخاب استاد سبزواری به عنوان کارمند نمونه کشور در دهه 70
6- دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر از دست ریاست جمهوری وقت ایران در دهه 70
7- انتخاب یکی از کتاب های شعر استاد به نام سرود سپیده به عنوان کتاب سال
8-برگزیده شدن استاد به عنوان چهره ماندگار شعر و ادبیات کشور در سومین دوره از همایش
چهره های ماندگار کشور در سال 1382
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 07:30
" جام جم "
برنامه ترتیل جزء خوانی ختم قرآن از شبکه های سیما در ماه رمضان 1395
******************************************************************
شبکه یک = ساعت 4:20 صبح
شبکه دو = ساعت 11 ظهر
شبکه سه = ساعت 14:45 عصر
شبکه چهار = ساعات 2:20 بامداد * ظهر11:30
شبکه پنج ( تهران ) = ساعات 13:40 ظهر * 19 عصر
شبکه آموزش = ساعت 17 عصر
شبکه قرآن = ساعات 4:20 صبح * 18 عصر
شبکه جام جم = ساعات 13:30 ظهر * 19 عصر * 3 بامداد
شبکه افق = ساعت 18:30 عصر
شبکه کودک و نوجوان = ساعات 4 صبح * 14 ظهر * 16 عصر * 20 شب
" رویا "
محل زندگى امام زمان از آنجایى که حضرت در پس پرده غیبت زندگى مى کنند و لازمه
غیبت نیز پنهان زیستى کامل است ، به همین جهت هیچ خبرى از محل زندگى ایشان
وجود ندارد و نباید هم در این زمینه خبرى وجود داشته باشد زیرا مخالف با حکمت
غیبت و خطرى بزرگ براى وجود نازنین ایشان است .
پس نمىتوان محل خاصى براى آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهرى را به عنوان
محل سکونت او معرّفى کرد .
اصولاً « پنهان زیستى امام » ایجاب مىکند که مسکن و مکان زندگى او ، کاملاً مخفى و
ناشناخته بماند . سدیر صیرفى از امام صادق « ع » روایت مىکند : « صاحب الامر » از
این جهت با یوسف « ع » شباهت دارد که برادران یوسف - با اینکه عاقل و دانا بودند
و قبلاً هم با وى معاشرت داشتند - وقتى پیش او رفتند تا خودش را معرفى نکرد او را
نشناختند و با اینکه بین او و یعقوب « ع » ، بیش از هیجده روز راه فاصله نبود ،
یعقوب از وى اطلاعى نداشت .
پس چرا این مردم انکار مىکنند که خداوند همین عمل را نسبت به حجّت خویش
صاحب الامر نیز انجام دهد ؟ او نیز در بین مردم تردّد مىکند و در بازار ایشان راه
مىرود و بر فرشهاى آنان قدم مىگذارد ولى ( مردم ) او را نمىشناسند و به همین
وضع زندگى مىکند تا هنگامى که خداوند به او اذن معرّفى به مردم را بدهد »
1
. آن حضرت براى انجام وظایف و تکالیف خود از مکانى به مکان دیگر مىرود و بر اساس حکایات معتبره در شهرها و اماکن مختلفى دیده شده است . مدینه ، مکه ، نجف ، کوفه ، کربلا ، کاظمین ، سامرا ، مشهد و قم ، از جمله آن است . و در بعضى از زمانها و مناسبتها در مکانى مقدس حضور دارد . در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود : مکانهاى خاصى . 1 مدینه و پیرامون آن ( رضوى ) امام باقر « ع » مىفرماید : « ناچار براى صاحب الزمان ، عزلت و غیبتى است و طیبه ( مدینه ) خوب جایگاهى ( براى ایشان ) است » |
2
. . 2 مکّه و اطراف آن ( ذى طوى ) از امام باقر « ع » نقل شده است : « یکون لصاحب هذا الامر غیبه فى بعض الشعاب ، ( و ) أومأ بیده الى ناحیه ذى طوى . . . » |
3
« صاحب الامر در یکى از این درّهها غیبتى خواهد داشت ، سپس با دستش به بخشى از ذى طوى اشاره کرد » . در دعاى ندبه مىخوانیم : « لیت شعرى این استقرّت بک النوى بل اىّ ارض تُقِلّکَ اَو ثرى أ برضوى اَو غیرها ام ذى طوى » |
4
« اى کاش مىدانستم که در کدامین زمین قرار دارى و کدام زمین یا خاک وجود نازنینت را بر خود حمل مىکند ؟ آیا در رضوى هستى یا در جاى دیگر ؟ آیا در ذى طوى هستى ؟ » . 3 حضور هر ساله در حج و عرفات از زمانها و مکانهایى که امام در آن حضور مستمر و دائمى دارد ، موسم حج و روز عرفه و در سرزمین عرفات است امام صادق « ع » فرمود : « یفقد الناس امامهم یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه » |
5
« مردم امام زمان خود را نمىیابند ، او در موسم حج ( و در منا و عرفات ) شرکت مىکند و آنان را مىبیند ولى آنان او را نمىبینند » . امام رضا « ع » نیز مىفرماید : « اِنّه لَیَحضُرُ الموسِمَ فیقضى جمیع المناسک . . . » |
6
« ( مهدى ) در موسم حج حاضر مىشود و همه اعمال را انجام مىدهد و در عرفه نیز وقوف مىکند و دعاى مؤمنان را آمین مىگوید » . محمد بن عثمان عمرى ، یکى از نائبان چهارگانه امام زمان ( عج ) مىگوید : « به خدا سوگند : صاحب الزمان در موسم حج ، همه ساله حضور مىیابد و مردم را مىبیند و مىشناسد . مردم ( هم ) او را مىبینند ، اما نمىشناسند » |
7
. . 4 مسجد کوفه ، سهله ، کربلا و نجف ابو بصیر از امام صادق « ع » نقل مىکند : « گویا مىبینم که قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزیده است » |
8
. بر اساس حکایات معتبر ، ملاقات بزرگانى چون مقدس اردبیلى ، علامه بحرالعلوم ، شیخ محمد تقى آملى و . . . در مسجد سهله و کوفه صورت گرفته است |
9
. از مجموع این روایات و حکایات معتبر ، برداشت مىشود که آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف حضور دارد و محل زندگى ایشان ، جاى خاصى نیست . پس زندگى او به شیوه عادى و معمولى است زیرا این گونه زندگى ، حسّاسیت برانگیز نیست و براى آن حضرت نیز آسانتر و طبیعىتر است . *** زن و قرزندان امام زمان یکى از مباحث پیرامون شخصیّت حضرت مهدى ( عج ) ، زندگى شخصى و خانوادگى آن حضرت است ، سخن از ازدواج یا عدم آن و داشتن فرزند و مکان زندگى و وضعیّت زندگى اولاد او و کیفیّت زندگى آن حضرت از بحثهاى جذّابى است که احیاناً در اذهان بسیارى از معتقدان به او ابهاماتى وجود دارد که معمولا با جوابهاى ضدّ و نقیضى نیز مواجه مىشوند . اساساً غیبت طولانى آن حضرت از نگاه زندگانى شخصى و خصوصى وى این سؤال را به وجود مىآورد که آیا در این مدّت ، حضرت مهدى ( علیه السلام ) ازدواج کرده است یا خیر ؟ در این باره دو نظریه وجود دارد که هر کدام شواهدى دارند . بر اساس قواعد کلى ، مىتوان گفت : آن حضرت ازدواج نکرده و اشکالى هم نخواهد داشت زیرا آن حضرت هر چیزى را که با غیبت منافات داشته باشد ، انجام نمىدهد زیرا ازدواج با غیبت منافات داشته و مستلزم آشکار شدن وضعیت امام ( عج ) خواهد بود ازدواج با وجود غایب بودن آن حضرت ( با توجه به نظر مخفى شدن بدن او از دیدهها ) ، امکان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج کند ، این همان محذورى است که باید از آن دورى کند . . . اگر نظر دیگران ( پنهان بودن عنوان و شخصیّت امام ) ، را مورد توجه قرار دهیم ، باز مىگوییم که ازدواج آن حضرت با شخصیت واقعى خود ، امکان ندارد و منافى با اصل « غیبت » است ( 1 ) . از طرف دیگر ، هیچ دلیل روشن و قطعى ، بر وجود زن و فرزند براى آن حضرت نیست چون مسئله غیبت ، مهمتر از ازدواج است و مىتواند براى مصلحت بالاتر ، مسئله مهم ( ازدواج ) را ترک کند و اهم را انجام دهد و عمل به سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مىتواند بعد از ظهور و قیام انجام گیرد و ایشان تشکیل خانواده دهد . بنابر قولى احتمال دارد ، ایشان در زمان غیبت صغرى ازدواج کرده باشد اما با آغاز غیبت کبرى به دلیل مصالح مهمتر ازدواج را ترک کرده باشد . اما بعضى از شواهد ، دالّ بر وجود همسر و فرزند براى او است از جمله : الف . قواعد کلى احکام کلى شریعت محمدىصلى الله علیه وآله ایجاب مىکند که حضرت بقیه اللَّه ( عج ) نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم تشکیل خانواده داده و از سنت جدّ بزرگوارش حضرت محمدصلى الله علیه وآله پیروى کند . محدّث نورى مىگوید : « چگونه ترک خواهد نمود چنین سنت عظیمه جدّ بزرگوار خود را ، با آن همه ترغیب و تحریضى که در فعل آن و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است ! سزاوارترین امت در اخذ به سنت پیامبرصلى الله علیه وآله ، امام هر عصر است و تاکنون کسى ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده است » ( 2 ) . ب . روایات در کتاب الغیبه ، از مفضّل بن عمر از صادقعلیه السلام نقل شده است : « لا یَطّلع على موضعه احَدٌ مِن وُلدِه و لا غیره » ( 3 ) « بر مکان ایشان هیچ کس ، حتى فرزندى از فرزندانش اطلاع ندارد » . سید بن طاووس در جمال الاسبوع مىگوید : « روایتى با سندهاى متصل یافتم که حضرت ولى عصر ( عج ) را اولاد بسیارى هست که در شهرهاى کرانه دریا حاکم و والى هستند و درنیکى و بزرگوارى ، در رأس نیکان روزگار و در قله صفات ابرار و اخیار هستند » ( 4 ) . ابوبصیر از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند : « گویا مىبینم که قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزیده است . ابوبصیر مىگوید : گفتم : فدایت شوم ! قائم همیشه در آن مسجد است ؟ فرمود : آرى » ( 5 ) . البته با بررسىهاى سندى و دلایل این روایات ، به طور قطع نمىتوان وجود فرزند را براى آن حضرت اثبات کرد ( 6 ) . دو . دعاها ابن طاووس دعاى امام رضاعلیه السلام را در مورد حضرت مهدى ( عج ) چنین نقل کرده است : « اللهم صلّ على ولاه عهده و الائمّه من ولده » ( 7 ) . همچنین از آن حضرت نقل شده که دعا مىفرمود : « اللهم اعطه فى نفسِه و اهله و ولده و ذُرّیته و امته و جمیع رعیّته ما تقرّبه عینه و تُسِرُّ به نفسه » ( 8 ) . در بخشى از صلواتى که از ناحیه مقدسه صادر شده ، آمده است : « و صلّ على ولیّک و ولات عهده و الأئمّه من ولده و مُدّ فى اَعمارهم و زد فى آجالِهم » ( 9 ) . این ادعیه به صورت کلى وجود زن و فرزند را براى آن حضرت مطرح مىکنند اما درباره همین ادعیه و الفاظ آنها نیز بین علما اختلاف نظر هست براى مثال برخى دعاى امام رضاعلیه السلام « اللهم صلى على ولاه عهده و الائمّه من ولده » را چنین نقل کردهاند : « اللهم صل على ولاه عهده و الائمّه من بعده » . سه . اسامى فرزندان امام روایت انبارى ، گویاى این مطلب است که آن حضرت فرزندانى دارد بدین ترتیب : . 1 طاهر فرمان رواى یکى از جزایر ( واقع در دریاى مدیترانه ) ، به نام زاهره . 2 قاسم فرمان رواى جزیره رائقه . 3 ابراهیم ، حاکم شهر صافیه . 4 عبد الرحمان حاکم شهر طلوم . 5 هاشم حاکم شهر عناطیس داستان این شهر در بعضى از منابع ذکر شده است ( 10 ) ولى بىشباهت به افسانه نیست و مدرک معتبرى هم ندارد ( 11 ) . بر اساس روایتى نیز : « هر امام باید فرزند داشته باشد ، به جز حضرت مهدى ( عج ) که فرزند ندارد » ( 12 ) . در این صورت ، عدم ازدواج آن حضرت ، مخالف سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نیست زیرا آن امام همام زندگى عادى و طبیعى مثل دیگران ندارد و پنهان زیستى ایشان نیز بر اساس دستور و مصلحت خداوندى است . افراد دیگرى نیز - همچون خضر و عیسىعلیهم السلام - با اینکه زندهاند ، ازدواج نکرده و تشکیل خانواده ندادهاند . نتیجه گیرى با توجّه به عمومات در استحباب ازدواج و مکروه بودن عزوبت و ترک آن در هر حالى و مانع نبودن فلسفهى غیبت ، مىتوان نتیجه گرفت که وى ازدواج کرده است و لازم نیست که این امر باعث افشاء سرّ آن حضرت شود و با فلسفهى غیبت منافات داشته باشد ، بلکه همسر وى مىتواند زنى پاکدامن و خودساخته همچون یاران خاصّ و یا ابدال آن حضرت باشد و همچنین لازم نیست که این ازدواج ، از نوع دائم آن باشد ، بلکه با ازدواج موقّت ( غیر دائم ) نیز مىتواند به امر مستحب عمل کند ، همانطور که لازم نیست حتماً عمر همسر وى مانند عمر خود آن حضرت طولانى باشد . از طرفى لازمه ازدواج ، داشتن فرزند هم نیست که سؤال شود فرزندانش در کجا زندگى مىکنند ؟ بلکه ممکن است ازدواج کرده باشد ولى داراى فرزند هم نباشد و نداشتن فرزند نیز براى آن حضرت نقص نیست ، چرا که وى مىتواند صاحب فرزند شود ، ولى به دلیل انجام مأموریت الهى و حفظ خود از شناسایى دیگران ، مىتواند با اختیار خود صاحب فرزند نشود . پس اگر چه دلیل محکم و قاطعى بر ازدواج آن حضرت در اختیار نداریم ، ولى مانعى هم براى ازدواج نمىبینیم ، لذا با شواهد و قرائن و عمومات ادلّه استحباب ازدواج مىتوانیم معقتد شویم که آن حضرت ازدواج کرده است . براى مطالعه بیشتر . ک : ( مهدویت ( پیش از ظهور ) ، رحیم کارگر ، نشر معارف 1 ) محمد صدر ، تاریخ غیبت کبرى ، ص 80 و2 . 81 ) نجم الثاقب ، ص 3 . 224 ) الغیبه ، ص 4 . 102 ) جمال الاسبوع ، ص 5 . 512 ) اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 583 ، ح 6 . 776 ) براى مطالعه درباره این روایات . ک : حبیب اللَّه ظاهرى ، سیماى آفتاب , ص 495 و 7 . 496 ) جمال الاسبوع ، ص 8 . 51 ) بحار الانوار ، ج 95 ، ص 9 . 232 ) کتاب الغیبه ، ص 107 بحار الانوار ، ج 52 ، ص 10 . 22 ) . ک : نجم الثاقب ، ص 220 - 222 بحار الانوار ، ج 53 ، ص 213 - 11 . 221 ) . ک : ابراهیم امینى ، دادگستر جهان ، ص 201 و 12 . 202 ) کتاب الغیبه ، ص . 134 |
( 1 ) بحار الانوار ، ج 52 ، ص 154 کمال الدین ، ج 2 ، ب 33 ، ج . 21
( 2 ) کافى ، ج 1 ، ص 340 ، ح 16 ، باب فى الغیبه .
( 3 ) الغیبه النعمانى ، ص 182 اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 550 ، ح . 559
( 4 ) اقبال الاعمال ، ص . 298
( 5 ) منتخب الاثر ، ص . 319
( 6 ) بحار الانوار ، ج 53 ، ص . 152
( 7 ) همان ، ج 52 ، ص . 152
( 8 ) همان ، ص 583 ، ح . 776
( 9 ) . ک : توجهات ولىعصر ( عج ) به علما و مراجع ، ص 146 - . 155
جنگ دشمن دنیای رنگی
" خبرگزاری مهر "
سریع نتیجه گیری نمی کنید
اگر ازآن گروه از افرادی هستید که بدون اطلاعات جزیی و مستند در مورد وقایع یا آدم ها
قضاوت نمی کنید ، باید گفت از نظر دیگران فرد بسیار دوست داشتنی به حساب می آیید .
بخشندگی در ذات شماست
افرادی که حتی یک غذای مختصر را در محیط کار با همکاران خود تقسیم می کنند
یا در صورت توان مشکلات دیگران را حل و فصل می کنند خواه ناخواه تبدیل به افرادی
دوست داشتنی و محبوب می شوند .
انسان های بخشنده همیشه مورد ستایش اطرافیان شان قرارمی گیرند و در خاطره ها
می مانند ........
ویژگیها و توانایی شیاطین
بیگمان شناخت توانایی و ناتوانی دشمن در هر عملیات موفقیتآمیز ضروری است.
شناسایی و شناخت در مرحله نخست هر عملیاتی است؛ زیرا بدون کسب اطلاعات
دانش راست و درست نمیتوان امید به موفقیت و پیروزی داشت. از این رو بخشی
از آموزههای قرآنی به تبیین توانایی و ناتوانی دشمنی آشکار وروشن به نام ابلیس
و پیروان شیطانی او اختصاص یافته است.
البته برای کسب موفقیت و پیروزی این به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه دانش و امور
دیگری نیز بایسته است که از جمله آنها شناخت توانایی و ناتوانی خود و خودیها
است تا شرایط برای مقایسه و ارزیابی دقیق فراهم آید.
خداوند در قرآن دو دشمن را برای انسان معرفی کرده که عبارت از دشمن درونی به
نام خواهشهای نفسانی و دشمن بیرونی به نام ابلیس یا شیطان است. ابلیس از نوع
جنیان است (کهف، آیه 50) که خداوند آنان را ازعصاره آتش آفریده است. (حجر، آیه 27)
از این رو، کالبدی که روح آنان در آن قرار دارد، با کالبد انسانی که ازو عصاره خاک و
گل است تفاوت ماهوی دارد. بر این اساس، نوع نفس و روانی که در کالبد آنان قرار گرفته
نیزمتفاوت است.
با این همه از میان همه آفریدههای الهی این دو نوع است که دارای تکلیف بوده و در قالب
تشریع به آنان روش عبادت آموخته شده است. (ذاریات، آیه 56)
خداوند در این آیه بیان میکند که این دو نوع از آفریدهها اختصاصا برای عبادت من آفریده
شده است.
البته میان عبادت این دو نوع با دیگر آفریدههای الهی تفاوت وجود دارد؛ زیرا همه آفریدهها
به نوعی در عبادت و تسبیح هستند. (حدید، آیه 1؛ جمعه، آیه 1) اما تفاوت این نوع عبادت
با عبادتهای دیگر آفریدهها در همان اختیاری بودن آن است. از این رو با تعبیر «لیعبدونی؛
تا مرا عبادت و پرستش کنید» بر ارادی و اختیاری آن تاکید میشود.
از میان جنیان، ابلیس با آنکه تا مقامات و مراتب عالی دست یافته بود، به سبب طمع در خلافت
و حسادت نسبت به حضرت آدم(ع) به مخالفت با احکام تشریعی پرداخت و طغیان ورزید و ملعون
ومطرودخداوند شد.(حجر، آیه 34؛ ص، آیه 77)
حضرت آدم(ع) هرچند که مخالفتی داشته، ولی با توبه، خود را از تبعات وپیامدهای آن رهانید
(بقره، آیات 30 تا 37) و در مسیر عمل به احکام تشریعی قرار گرفت.به هر حال، دشمن
بیرونی انسان، ابلیس است که به سبب شیطنت بسیار، شیطان نیز خوانده میشود؛ هر چند که
نام وی همان ابلیس است، ولی القابی برای اوست. از جمله در عبری با عزازیل یعنی رانده
شده و مرجوم خدا و در آموزههای قرآنی به عنوان شیطان رجیم از او یاد میشود.
(آل عمران، آیه 36؛ نحل، آیه 98)
شیطان در کاربردهای عرفی بالغلبه به ابلیس گفته میشود، هرچند که در قرآن شیطان اعم
ابلیس است و شامل پیروان ابلیس از جن و انس میشود. از همین رو در آیات قرآن سخن از
شیاطین انس و جن است.(انعام، آیه 112)
از ویژگیهای شیاطین جنی آن است که دیده نمیشوند؛ زیرا جنیان از عصاره آتش و نوعی
انرژی آفریده شدهاندکه قابل رویت برای انسان نیست. لذا خداوند به انسانها هشدار داده و
میفرماید: ای فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را
از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند، تاعورتهایشان را بر آنان نمایان کند. در
حقیقت، او و قبیلهاش، شما را ازآنجا که آنها را نمیبینید، میبینند. ماشیاطین را دوستان کسانی
قرار دادیم که ایمان نمیآورند. (اعراف، آیه 27)
ابلیس و شیاطین از جنس جنیانچون دیده نمیشوند همواره دور انسانها میگردند و به تعبیر قرآن
طواف میکنند تا به کعبه دل راه یابند و باوسوسه، آن را از راه به در کرده و در نهایت تحت ولایت و
سلطه خویش درآورده و برگرده آدمی نشسته آن راافسار زنند و به هر سمت و سویی که میخواهند
بکشند.
خداوند میفرماید: ابلیس گفت: «به من بگو: ایناکسی را که بر من برتری دادی برای چه بود؟
اگر تا روز قیامت مهلتم دهی هر آینه فرزندانش- جز اندکی از آنها-را لگام و افسار زنم و بر آنان
تسلط یافته و ریشهکن خواهم کرد.» (اسراء، آیه 62)
البته شیاطین چنین ولایتی را مستقیم ندارند، بلکه به تعبیر قرآن اطراف انسان میگردند و طواف
میکنند تافرصت مناسب برای ورود به حریم کعبه دل پیدا کرده و با وسوسهگری، فرد را مطیع
خود ساخته و به او لگام زده و رام کرده و بر گردهاش سوار شده و سواری بگیرند و به هر
راهی که بخواهند ببرند.
خداوند درباره طوافگری آنان میفرماید: بیتردید کسانی که تقوا ورزند، هرگاه وسوسهای از
شیطان به آنان رسد یا شیطانی دورزننده (بر دلها) به فکرشان آسیب رساند (بیدرنگ) متذکر
شوند و در آنگاه بینا باشند. (اعراف، آیه 201)
پس ابلیس و شیاطین تواناییهایی دارند، ولی این توانایی به اندازه توانایی انسان نیست که
خلیفه الهی است.بنابراین، تا انسان اجازه و راه ندهد، ابلیس به کعبه دل راه نمییابد تا بر
عرش الله این خانه الهی وارد شده و برآن تسلط یابد و بر عرش الهی دل بنشیند. در
است: «قلب المؤمن عرش الرحمن؛ قلب مؤمن عرش الهی است.
(بحارالانوار، ج55، ص39)
امام صادق(ع) فرمودند: «القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله؛ قلب، حرم خداست؛ پس
در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکن!» (بحارالأنوار، ج67، ص25).
ماه رمضان، ماه حبس شیاطین
از آنجا که ماه رمضان ماه خدا و ماه مهمانی اوست، خداوند به عنوان میزبان، امنیت کامل
را برای مهمانان خویش فراهم کرده است. از اینرو منطقه سبزی برای مؤمنان درنظر گرفته
و با علائم هشدار شیاطین را از این منطقه سبز امنیتی ماه رمضان دور نگه داشته است.
شرایطی که خداوند برای ماه رمضان در نظر گرفته یک شرایط استثنایی است. از جهتی این
ماه را مبارک دانسته و در آن شب قدری قرار داده که هم زمان انزال دفعی قرآن است به قلب
خلیفه الله و ولی الله و هم زمان مقدرات
(بقره، آیات 193 تا 185؛ دخان، آیات 1 تا4؛ سوره قدر)
در این شرایط آرمانی، انسان دیگر از دست دشمن نادیدنی و سوگند خورده و فریبکار و
وسوسهگردرامان است و اگر بتواند بر خواهشهای نفسانی خود با ترک برخی از مباحات، غلبه
کند، این آمادگی را مییابد تا در بقیه ماههای سال تقوای الهی پیشه کرده و خود را به مقام متقین
برساند و از آثار آن چون بصیرت، یقین، علم لدنی،الهامات تقوایی، وحی فعل الخیرات و مانند آن
بهرهمند شود. پیامبر(ص) میفرمایند: در روز نخست ماه رمضان شیاطین سرکش دربند
میشوند.(عیون أخبار الرضا،ج2، ص71، ح331)
هم چنین حضرت علی(ع) میفرمایند: وقتی ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا(ص) برخاست و
خداوند را ستایش کرد، سپس فرمود: ای مردم، خداوند شما را از دشمنان جن و انس حمایت کرد
و فرمود: «مرا فراخوانید تا برای شما اجابت کنم، و به شما وعده اجابت داد، بدانید به راستی
خداوند (عزَّ و جلَّ) بر هر شیطان سرکش، هفت تن از فرشتگانش را گمارده است و تا زمانی که
این ماه [ماه رمضان سپری نشده است نمیتوانند آزاد گردند.
(وسائلالشیعه، ج10، ص304، ح13477).
براساس آنچه کلینی در کافی نقل کرده است، این ماه فرصتی بینظیر است؛ زیرا افزون بر بسته شدن
شیاطین و محدودیتهای اعمالی بر آنان، دست انسان نیز باز گذاشته شده تا به راحتی توبه و استغفار
کند و با هر عمل خیری چنان سود برد که در طول هشتاد سال آن اندازه سودی از یک کار خیر
نمیبرد. در این ماه هر عمل کوچک، ارزشی چند برابر مییابد و این همه به سبب برکت ماه مبارک
رمضان است.
از اینرو این ماه را ماه رحمت و مغفرت و آزادی انسان دانسته و رسول خدا(ص) فرمود: رمضان
ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم.
(بحارالأنوار، ج93، ص342)
پس باید قدر و اهمیت این ماه را دانست و از آن بهترین بهره را برد. اگر انسان ارزش این ماه
را میدانست دوست میداشت همه سال ماه رمضان باشد و او روزه میگرفت. البته چنین چیزی
شدنی نیست؛ زیرا روزههایی که انسان در ماه دیگر سال میگیرد هرگز چنین برکتی نیست که در
ماه رمضان است.
رسول خدا(ص) فرمود: اگر بنده (خدا) میدانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتی وجود دارد]
دوست میداشت که تمام سال، رمضان باشد. (بحارالأنوار، ج93، ص346)
در ارزش ماه مبارک همین بس که یک آیه از قرآن به عنوان ختم قرآن شمرده میشود و اگر کسی
سی روز را سیبار ختم قرآن کند، چه عظمتی نصیب او میشود!! امام رضا(ع) فرمود: هرکس ماه
رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل این است که در ماههای دیگر تمام قرآن را بخواند.
(بحارالانوار، ج93، ص346)
باید دانست در این ماه مبارک رمضان است که مقدرات یک سال در آن شب نوشته میشود. پس
باید کاری کرد تا مقدرات ما بهگونهای نوشته شود که جز خیر و برکت و رهایی از هواهای نفسانی
و رسیدن به تقوای الهی و رضوان خداوندی نباشد.
علی جواهردهی
" کیهان "
آن که از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آن که زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
ژولیده نیشابوری
دوستی خاله خرسه
" خبرگزاری مهر "