اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" ماه رمضان در بندکننده شیطان " :


 
ویژگی‌ها و توانایی شیاطین


بی‌گمان شناخت توانایی و ناتوانی دشمن در هر عملیات موفقیت‌آمیز ضروری است.

شناسایی و شناخت در مرحله نخست هر عملیاتی است؛ زیرا بدون کسب اطلاعات

دانش راست و درست  نمی‌توان امید به موفقیت و پیروزی داشت. از این رو بخشی

 از آموزه‌های قرآنی به تبیین توانایی  و ناتوانی دشمنی آشکار وروشن به نام ابلیس

و پیروان شیطانی او اختصاص یافته است.


البته برای کسب موفقیت و پیروزی این به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه دانش و امور

دیگری نیز بایسته است که از جمله آنها شناخت توانایی و ناتوانی خود و خودی‌ها

 است تا شرایط برای مقایسه و ارزیابی دقیق فراهم آید.

خداوند در قرآن دو دشمن را برای انسان معرفی کرده که عبارت از دشمن درونی به

 نام خواهش‌های نفسانی و دشمن بیرونی به نام ابلیس یا شیطان است. ابلیس از نوع

جنیان است (کهف، آیه 50) که خداوند آنان را ازعصاره آتش آفریده است. (حجر، آیه 27)

 از این رو، کالبدی که روح آنان در آن  قرار دارد، با کالبد انسانی که ازو عصاره خاک و

گل است تفاوت ماهوی دارد. بر این اساس، نوع  نفس و روانی که در کالبد آنان قرار گرفته

نیزمتفاوت است.

 با این همه از میان همه آفریده‌های الهی این دو نوع است که دارای تکلیف بوده و در قالب

تشریع به آنان روش عبادت آموخته شده است. (ذاریات، آیه 56)

خداوند در این آیه بیان می‌کند که این دو نوع از آفریده‌ها اختصاصا برای عبادت من آفریده

 شده است.

البته میان عبادت این دو نوع با دیگر آفریده‌های الهی تفاوت وجود دارد؛ زیرا همه آفریده‌ها

به نوعی در عبادت و تسبیح هستند. (حدید، آیه 1؛ جمعه، آیه 1) اما تفاوت این نوع عبادت

 با عبادت‌های دیگر آفریده‌ها در همان اختیاری بودن آن است. از این رو با تعبیر «لیعبدونی؛

تا مرا عبادت و پرستش کنید» بر ارادی و اختیاری آن تاکید می‌شود.

 از میان جنیان، ابلیس با آنکه تا مقامات و مراتب عالی دست یافته بود، به سبب طمع در خلافت

 و حسادت نسبت به حضرت آدم(ع) به مخالفت با احکام تشریعی پرداخت و طغیان ورزید و ملعون

 ومطرودخداوند شد.(حجر، آیه 34؛ ص، آیه 77)

حضرت آدم(ع) هرچند که مخالفتی داشته، ولی با توبه، خود را از تبعات وپیامدهای آن رهانید

(بقره، آیات 30 تا 37) و در مسیر عمل به احکام تشریعی قرار گرفت.به هر حال، دشمن

بیرونی انسان، ابلیس است که به سبب شیطنت بسیار، شیطان نیز خوانده می‌شود؛ هر چند که

 نام وی همان ابلیس است، ولی القابی برای اوست. از جمله در عبری با عزازیل یعنی رانده

شده و مرجوم خدا و در آموزه‌های قرآنی به عنوان شیطان رجیم از او یاد می‌شود.

(آل عمران، آیه 36؛ نحل، آیه 98)

 

شیطان در کاربردهای عرفی بالغلبه به ابلیس گفته می‌شود، هرچند که در قرآن شیطان اعم

ابلیس است و شامل پیروان ابلیس از جن و انس می‌شود. از همین رو در آیات قرآن سخن از

 شیاطین انس و جن است.(انعام، آیه 112)

از ویژگی‌های شیاطین جنی آن است که دیده نمی‌شوند؛ زیرا جنیان از عصاره آتش و نوعی

انرژی آفریده شده‌اندکه قابل رویت برای انسان نیست. لذا خداوند به انسان‌ها هشدار داده و

 می‌فرماید: ای فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را

از بهشت بیرون راند و لباس‌شان را از ایشان برکند، تاعورت‌هایشان را بر آنان نمایان کند. در

حقیقت، او و قبیله‌اش، شما را ازآنجا که آنها را نمی‌بینید، می‌بینند. ماشیاطین را دوستان کسانی

 قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند. (اعراف، آیه 27)

ابلیس و شیاطین از جنس جنیانچون دیده نمی‌شوند همواره دور انسان‌ها می‌گردند و به تعبیر قرآن

طواف می‌کنند تا به کعبه دل راه یابند و باوسوسه، آن را از راه به در کرده و در نهایت تحت ولایت و

سلطه خویش درآورده و برگرده آدمی نشسته آن راافسار زنند و به هر سمت و سویی که می‌خواهند

بکشند.

خداوند می‌فرماید‌:‌ ابلیس گفت: «به من بگو:‌ ایناکسی را که بر من برتری دادی برای چه بود؟

اگر تا روز قیامت مهلتم دهی هر آینه فرزندانش- جز اندکی از آنها-را لگام و افسار زنم و بر آنان

 تسلط یافته و ریشه‌کن خواهم کرد.» (اسراء، آیه 62)

البته شیاطین چنین ولایتی را مستقیم ندارند، بلکه به تعبیر قرآن اطراف انسان می‌گردند و طواف

 می‌کنند تافرصت مناسب برای ورود به حریم کعبه دل پیدا کرده و با وسوسه‌گری، فرد را مطیع

خود ساخته و به او لگام زده و رام کرده و بر گرده‌اش سوار شده و سواری بگیرند و به هر

راهی که بخواهند ببرند.

خداوند درباره طواف‌گری آنان می‌فرماید: ‌بی‌تردید کسانی که تقوا ورزند، هرگاه وسوسه‌ای از

 شیطان به آنان رسد یا شیطانی دورزننده (بر دل‌ها) به فکرشان آسیب رساند (بی‌درنگ) متذکر

 شوند و در آنگاه بینا باشند. (اعراف، آیه 201)


پس ابلیس و شیاطین توانایی‌هایی دارند، ولی این توانایی به اندازه توانایی انسان نیست که

خلیفه الهی است.بنابراین، تا انسان اجازه و راه ندهد، ابلیس به کعبه دل راه نمی‌یابد تا بر

 عرش الله این خانه الهی وارد شده و برآن تسلط یابد و بر عرش الهی دل بنشیند. در

است: «قلب المؤمن عرش الرحمن؛ قلب مؤمن عرش الهی است.

(بحارالانوار، ج55، ص39)

امام صادق(ع) فرمودند: «القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله؛ قلب، حرم خداست؛ پس

 در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکن!» (بحارالأنوار، ج67، ص25).


ماه رمضان، ماه حبس شیاطین


از آنجا که ماه رمضان ماه خدا و ماه مهمانی اوست، خداوند به عنوان میزبان، امنیت کامل

 را برای مهمانان خویش فراهم کرده است. از این‌رو منطقه سبزی برای مؤمنان درنظر گرفته

و با علائم هشدار شیاطین را از این منطقه سبز امنیتی ماه رمضان دور نگه داشته است.

شرایطی که خداوند برای ماه رمضان در نظر گرفته یک شرایط استثنایی است. از جهتی این

 ماه را مبارک دانسته و در آن شب قدری قرار داده که هم زمان انزال دفعی قرآن است به قلب

خلیفه الله و ولی الله و هم زمان مقدرات

(بقره، آیات 193 تا 185؛ دخان، آیات 1 تا4؛ سوره قدر)

 

در این شرایط آرمانی، انسان دیگر از دست دشمن نادیدنی و سوگند خورده و فریبکار و

وسوسه‌گردرامان است و اگر بتواند بر خواهش‌های نفسانی خود با ترک برخی از مباحات، غلبه

 کند، این آمادگی را می‌یابد تا در بقیه ماه‌های سال تقوای الهی پیشه کرده و خود را به مقام متقین

برساند و از آثار آن چون بصیرت، یقین، علم لدنی،الهامات تقوایی، وحی فعل الخیرات و مانند آن

بهره‌مند شود. پیامبر(ص) می‌فرمایند: در روز نخست ماه رمضان شیاطین سرکش دربند

می‌شوند.(عیون أخبار الرضا،ج2، ص71، ح331)

هم چنین حضرت علی(ع) می‌فرمایند: وقتی ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا(ص) برخاست و

 خداوند را ستایش کرد، سپس فرمود: ای مردم، خداوند شما را از دشمنان جن و انس حمایت کرد

و فرمود: «مرا فراخوانید تا برای شما اجابت کنم، و به شما وعده اجابت داد، بدانید به راستی

خداوند (عزَّ و جلَّ) بر هر شیطان سرکش، هفت تن از فرشتگانش را گمارده است و تا زمانی که

 این ماه [ماه رمضان سپری نشده است نمی‌توانند آزاد گردند.

(وسائل‌الشیعه، ج10، ص304، ح13477).

 

براساس آنچه کلینی در کافی نقل کرده است، این ماه فرصتی بی‌نظیر است؛ زیرا افزون بر بسته شدن

شیاطین و محدودیت‌های اعمالی بر آنان، دست انسان نیز باز گذاشته شده تا به راحتی توبه و استغفار

کند و با هر عمل خیری چنان سود برد که در طول هشتاد سال آن اندازه سودی از یک کار خیر

 نمی‌برد. در این ماه هر عمل کوچک، ارزشی چند برابر می‌یابد و این همه به سبب برکت ماه مبارک

رمضان است.

از این‌رو این ماه را ماه رحمت و مغفرت و آزادی انسان دانسته و رسول خدا(ص) فرمود: رمضان

 ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه‌اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم.

(بحارالأنوار، ج93، ص342)


پس باید قدر و اهمیت این ماه را دانست و از آن بهترین بهره را برد. اگر انسان ارزش این ماه

 را می‌دانست دوست می‌داشت همه سال ماه رمضان باشد و او روزه می‌گرفت. البته چنین چیزی

 شدنی نیست؛ زیرا روزه‌هایی که انسان در ماه دیگر سال می‌گیرد هرگز چنین برکتی نیست که در

 ماه رمضان است.

رسول خدا(ص) فرمود: اگر بنده (خدا) می‌دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتی وجود دارد]

 دوست می‌داشت که تمام سال، رمضان باشد. (بحارالأنوار، ج93، ص346)


در ارزش ماه مبارک همین بس که یک آیه از قرآن به عنوان ختم قرآن شمرده می‌شود و اگر کسی

سی روز را سی‌بار ختم قرآن کند، چه عظمتی نصیب او می‌شود!! امام رضا(ع) فرمود: هرکس ماه

رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل این است که در ماه‌های دیگر تمام قرآن را بخواند.

(بحارالانوار، ج93، ص346)


باید دانست در این ماه مبارک رمضان است که مقدرات یک سال در آن شب نوشته می‌شود. پس

باید کاری کرد تا مقدرات ما به‌گونه‌ای نوشته شود که جز خیر و برکت و رهایی از هواهای نفسانی

و رسیدن به تقوای الهی و رضوان خداوندی نباشد.

 علی جواهردهی

" کیهان "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد