اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

به یاد حضرت فاطمه زهرا ( س )



Image result for ‫تصاویر برای شهادت حضرت فاطمه‬‎


حضرت فاطمه ( س) بانوی صبر است ، امان از دل او ، صبر او الگوی درد است .


امان از دل او ....


فاطمه جان سنگ هابر سوگ نبودن تو ندبه می خوانند ، امشب آلودگی عجیبی در


 هواست چرا که هرم نفس هایت در خانه حس نمی شود .


یاس و نرگس چقدر صادقانه در بهت نبودنت حس طبیعی شان را از دست دادند اما 


حضرت علی ( ع)  شبانه یاس می کارد راز دل را به خاک می گوید تا مباداهمسایه


بداند گل یاسی در باغچه نیست ، این روزها هیچ دری بر پیکر خانه نیست .


این روزها حضرت علی ( ع ) مادری می کند برحسن وحسین و تو در دنیای دیگر


عاشقانه هایت را نثار محسن می کنی ، حسن و حسین لحظه ای که بغض می کنند


هوای نبودنت در فضای خانه می پیچد و علی باز می کارد آن قدر یاس می کارد


تا شاید مانند یاس های تو گل دهد .....


" مینا خداکریمی - دهم علوم تجربی - دبیرستان شیخ الاسلام "





بزرگداشت فاطمیه؛ مانع استحاله شیعه/مواجهه حضرت زهرا با جریان نفاق

به مناسبت ۱۳ جمادی الاول؛


حضرت زهرا

حجت الاسلام کاشانی گفت: اگر مقابله حضرت زهرا با جریان نفاق نبود، تقریبا هیچ نشانه جدی برای مخالفت امیرالمومنین با آن جریان نفاق در اسناد تاریخی وجود نداشت.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: اگرچه با وفات پیامبر اسلام(ص) و انحراف خلافت از مسیر اصلی خود ضربات سنگینی بر پیکره اسلام وارد آمد اما علی رغم تحریف ها و پنهان کردن واقعیت ها، شهادت حضرت صدیقه طاهر(س) به عنوان اول شهید ولایت باعث شد همواره این سوال در اذهان تاریخ و وجدان های بیدار باقی بماند که به راستی چرا تنها دختر نبی مکرم اسلام از خلفای بعد از پیامبر ناراضی بود و چرا با این نارضایتی از دنیا رفت؟ بازخوانی اتفاقات صدر اسلام از چه اهمیتی برخوردار است و بزرگداشت فاطمیه از چه جهتی است؟ در گزارش پیش رو به شخصیت صدیقه طاهره و بخشی از این سوالات خواهیم پرداخت.

اگر مقابله حضرت زهرا با جریان نفاق نبود، تقریبا هیچ نشانه جدی برای مخالفت امیرالمومنین با آن جریان نفاق در اسناد تاریخی وجود نداشت. یعنی فاطمیه و قیام حضرت زهرا ماناترین سندی است که نشان می‌دهد در اسلام دو تفکر وجود داشت، نه یک تفکر

حجت الاسلام حامد کاشانی در پاسخ به این سوال که ضرورت بزرگداشت فاطمیه چیست؟ گفت: اگر مقابله حضرت زهرا با جریان نفاق نبود، تقریبا هیچ نشانه جدی برای مخالفت امیرالمومنین با آن جریان نفاق در اسناد تاریخی وجود نداشت. یعنی فاطمیه و قیام حضرت زهرا ماناترین سندی است که نشان می‌دهد در اسلام دو تفکر وجود داشت، نه یک تفکر. چون همانطور که مستشرقین گفته‌اند در سال های مثلا ۱۱ و ۱۵ و ۲۰ یا ۲۲ هجری مردم همه یکجور بودند و هیچ تفاوت ظاهری با هم نداشتند. در مسجد همه به یک شکل نماز می‌خوانند و خلیفه امام جماعت است. هیچ صدای مخالف رسمی و جدی وجود ندارد. گاهی اجازه می‌دادند مخالفت های کوچکی در اعتراض به برخی والی‌های مختلف صورت گیرد اما اینکه رسما ایدئولوژی آنها نقد شود، کسی چنین جرئتی نداشته و با او برخورد می‌شده است. مثلا سعد ابن عباده بیعت نکرد و وقتی به شام رفت خالد بن ولید او را کشت و گفتند جنیان او را کشتند و یا به تیر غیب گرفتار شد. یا مثلا ام سلمه یکسال از حقوق بیت المال منع شد. یعنی فضای اینکه کسی مخالفت کند وجود نداشت و کسی این کار را نمی‌کرد. جمعیت طرفداران اعتقادی امیرالمومنین هم به شدت کم بود. اینها نیز به دلایلی مثل تقیه و شرایط آن روز مخالفت خود را ابراز نداشتند.

وی ادامه داد: هر چه می گذشت تفاوتی بین مردم دیده نمی‌شد تا ماجرای قتل عثمان. در قتل عثمان فضا دوقطبی شد و یک عده طرفدار امیرالمومنین شدند و حضرت را نه بعنوان امام معصوم بلکه بعنوان فردی که بهترین گزینه برای خلافت است انتخاب کردند. عده‌ای هم جریان اموی‌ها شدند و عده کمی هم به جریان زبیری‌ها پیوستند. عده‌ای از طرفداران امیرالمومنین در آن زمان، حضرت را از نظر سیاسی قبول داشتند و اولی و دومی را از آن حضرت بالاتر می دانستند و وقتی امیرالمومنین قاضی القضات کوفه را عزل می‌کند به ایشان اعتراض می‌کنند و می‌گویند او را عمر منصوب کرده و تو حق نداری او را عزل کنی.

این کارشناس دینی گفت: در این میان برای اینکه مبانی فکری آن عده قلیل که طرفدار اعتقادی امیرالمومنین بودند با دیگران مشخص شود، امیرالمومنین گاهی اشاره به آن روز اختلاف می‌کردند. مثلا در نامه‌ای که به عثمان ابن حنیف می‌نویسند در جایی که کاملا بی ارتباط با موضوع است به این مطلب اشاره می‌کنند. وقتی می‌خواهند به عثمان ابن حنیف بگوید که چرا در مهمانی ثروتمندان شرکت نموده‌ای می‌فرماید امام تو منم، من در این دنیا هیچ ندارم و تنها دو قرص نان دارم و... یک فدکی داشتیم که یک عده خساست به خرج دادند و یک عده سخاوت کردند که بهترین حاکم خداوند است. یعنی خدا یک روز حکمیت خواهد کرد. چرا حضرت مثال فدک را می‌زند؟ چون فدک رمز آن اختلاف است.

نمونه‌های فراوان آن این است که بنی امیه چندین بار فدک را پس می‌دهند که از افکار عمومی نجات پیدا کنند. گرفتن فدک رمز حقانیت است لذا پس از مدتی حکومت می‌دید که ضرر کرده است و گویا اصل آن اختلاف را پذیرفته‌اند لذا دوباره آن را پس می‌گرفتند

وی افزود: این مسئله در دوران ائمه بعدی هم مطرح است. نمونه‌های فراوان آن این است که بنی امیه چندین بار فدک را پس می‌دهند که از افکار عمومی نجات پیدا کنند. گرفتن فدک رمز حقانیت است لذا پس از مدتی حکومت می‌دید که ضرر کرده است و گویا اصل آن اختلاف را پذیرفته‌اند لذا دوباره آن را پس می‌گرفتند. امام رضا(ع) در نامه محض الاسلام به مامون که توضیح می‌دهند اسلام ناب چیست، یکی از آن رئوس کلی اسلام را برائت از غاصبین ارث خود می‌خوانند. کما اینکه امیرالمومنین در نهج البلاغه می‌فرماید «أَرَی تُرَاثِی نَهْباً». این برائت از غاصبین ارث، اسم رمز است و در زیارات و روایات مطرح می‌شود.

وی تصریح کرد: در زیارت جامعه هم به والغاصبین لارثکم اشاره شده است. لذا اهل بیت نمی‌گذارند از این مسئله تنش‌زدایی شود. چون این مسئله رمز اختلاف است. ما که امروز به جهاتی داریم با سایر مسلمین تعامل می‌کنیم به این معنی نیست که اصل آن اختلاف را فراموش کرده باشیم.

حجت الاسلام کاشانی اظهار داشت: لذا اولین نقطه در تمام مناظره‌ها بحث حضرت زهرا(س) بوده است. قبر پنهان و دلیل شهادت و دفن شبانه آن حضرت سوالاتی است که طرف مقابل ما نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. این امر هم از نظر اعتقادی مولفه اصلی هویت تشیع بوده است و هم از لحاظ مناسکی. یعنی شیعیان نشست‌های دسته جمعی و عزاداری داشته باشند. الان یک مقابله جدی که با ما می‌شود این است که این امر رسماً به شعائر تبدیل شده و به صورت دسته جمعی است و حتی در بیت رهبری در بالاترین سطح دینی و سیاسی کشور، رسماً مجلس برگزار می شود، ولو اینکه سعی می کنند ادب را حفظ کنند، اشاره به اختلاف و مظلومیت گذشته می‌کنند. این مسئله اگر از بین برود شیعه دچار استحاله خواهد شد. چون حقی غصب شده که هنوز برگردانده نشده است. از این جهت فاطمیه جز ناموس عقائد ما محسوب می شود.

اولین نقطه در تمام مناظره‌ها بحث حضرت زهرا(س) بوده است. قبر پنهان و دلیل شهادت و دفن شبانه آن حضرت سوالاتی است که طرف مقابل ما نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. این امر هم از نظر اعتقادی مولفه اصلی هویت تشیع بوده است و هم از لحاظ مناسکی. یعنی شیعیان نشست‌های دسته جمعی و عزاداری داشته باشند

وی گفت: آیا صدیقه طاهره(س) سیده نسا اهل الجنه از قول بخاری و مسلم هست یا نیست؟ زنان بهشتی مثل مریم و آسیه وجود دارند که مثلا عصمت مریم را قرآن امضا کرده است و می‌فرماید «یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ» حضرت زهرا سیده نسا است پس افضل از حضرت مریم است پس معصوم است. آیه تطهیر در مورد حضرت زهرا(س) از مسلمات است. اگر به این قائل باشند می‌گوییم ایشان با خلیفه قهر کرده‌اند و در این قهر از دنیا رفته است.

وی ادامه داد: طرف مقابل برای توجیه این موضوع بی‌ادبی‌هایی به حضرت صدیقه طاهره کرده است مثلاً بن عثیمین در شرح خود بر صحیح مسلم جلد ۶ صفحه ۷۴ می‌گوید آدم‌ها در لحظه عصبانیت عقل ندارند معاذالله این موضوع را به صدیقه طاهره نسبت می‌دهد و رسما وارد وادی ناصبی‌گری می‌شود. در حالی که این آقایان برای نسبت ترس و یا خساست به یکی از صحابه درجه دو می‌گویند باید به فرد شلاق زده شود، آن وقت این طور به حضرت زهرا(س) بی ادبی می‌کند. توهین به حضرت زهرا قطعاً توهین به پیامبر(ص) است.

این کارشناس دینی گفت: لذا در جمع بندی بحث باید بگویم که این از مسلمات است که صدیقه طاهره(س) با خلیفه قهر کرد و بیعت نکرد و از دنیا رفت. خلیفه گفته بود شما از میراث پیامبر ارث نمی‌برید و به یک روایت از قول پیامبر اشاره می‌کند که گفت من خودم از پیامبر شنیده‌ام. حضرت زهرا این را قبول نکرد و این چند معنا دارد. یک معنا این است که معاذالله حضرت زهرا(س) دوست نداشت روایت پیامبر را قبول کند و ایشان قبلا از این موضوع با خبر نبوده‌اند. در اینجا دو اشکال پیش می‌آید، یکی اینکه حضرت زهرا(س) به چه دلیلی روایت را نپذیرفت؟ چطور سیده نسا اهل بهشت روایت صحیح را نپذیرفت؟ اگر بگوییم حضرت زهرا(س) روایت صحیح را نپذیرفته است پس ایشان چگونه سیده نسا اهل بهشت هستند؟ از طرفی چرا پیامبر اهمال کرده بود؟ اگر این حرف نرسیدن ارث به حضرت زهرا(س) درست بود چرا پیامبر این را به صدیقه طاهره(س) نگفته بود؟ پیامبر که به مرگ ناگهانی از دنیا نرفته است، چند روز در بستر بیماری بود و سخن می گفت، آیا این اهمال و مسامحه بی توجیه را می‌توان به پیامبر نسبت داد؟ پس در این فرض که اگر حرف خلیفه درست بوده باشد، یک اشکال بزرگ به نبوت پیامبر بوجود می‌آید که چرا جلوی اختلاف را نگرفت.

وی ادامه داد: اگر بگوییم پیامبر این موضوع نرسیدن ارث را قبلا به حضرت زهرا(س) و به خلیفه گفته بود، باید بگوییم حضرت زهرا(س) عالماً و عامداً به دنبال اموال مردم بود! آیا این را کسی می‌تواند به یک صحابه عادی نسبت دهد؟ در حالی که حضرت زهرا(س) سیده نسا اهل الجنه است.

ولو شهادت حضرت زهرا از منابع اهل سنت استفاده نشود، همین مسئله نارضایتی صدیقه طاهره(س) منهدم کننده مبانی آنان است

وی افزود: فرض سوم این است که پیامبر این حدیث را نگفته بود و حضرت زهرا(س) وثاقت خلیفه را قبول نکرد. برای همین قهر کرده است. لذا روایت را دروغ حساب کردند که خود صدیقه طاهره با آیات قرآن هم دروغ بودن آن را ثابت کردند که «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ». تا سال‌ها بعد اهل بیت از این موضوع کوتاه نیامدند و در مواقع مختلف به آن اشاره داشتند. یعنی وثاقت طرف مقابل را قبول نکردند. در منابع اهل سنت وجود دارد که امیرالمومنین در زمان خلیفه دوم باز در مورد فدک بحث می کنند. «أَرَی تُرَاثِی نَهْباً» میراث ما را غارت کردند. ولو شهادت حضرت زهرا از منابع اهل سنت استفاده نشود، همین مسئله نارضایتی صدیقه طاهره(س) منهدم کننده مبانی آنان است. بالاخره باید یکی از این این سه فرض را بپذیرند.

وی در پایان اظهار داشت: مرحوم سید محسن حکیم در مکه با علمای وهابی بحث می‌کنند. ایشان خیلی خوب بحث می‌کنند و در نهایت آنان سوال می‌کنند که نظر شما درباره خلیفه دوم چیست؟ ایشان اگر نظر خود را می‌گفت همه از او اعلام انزجار می‌کردند و هرچه در آنجا از تشیع دفاع کرده بود از بین می‌رفت. ایشان می‌گویند نظر ما درباره خلیفه دوم نظر مادرم زهرا(س) است. نقل می‌کنند که مجلس ساکت می‌شود. چون همه می‌دانند که نظر حضرت زهرا(س) چیست و کسی نمی‌تواند آن حضرت را متهم کند. این مسئله نارضایتی حضرت زهرا(س) که در منابع آنها به خاطر اغراضی که بحث مفصلی دارد، نقل شده، نمی‌توانند پاسخی به آن بدهند. لذا در منابع جدید به فکر چاره افتادند که مثلاً بن باز می‌گوید بعضی از جملاتی که در صحیح بخاری آمده درست نیست! یعنی حاضر شده به صحیح بخاری اتهام بزند! برای اینکه می‌فهمند نمی‌توانند این مسئله را حل کنند. هرچه مسئله فاطمیه را به صورت شعائر تقویت کنیم، این خبر به بقیه می رسد. هر چه بتوانیم فاطمیه را بدون تنش ایجاد کردن با اهل سنت برگزار کنیم و این خبر منتشر شود، حقانیت حضرت زهرا(س) منتشر می‌شود و این سوال پیش می‌آید که چه شد که اینها با حضرت زهرا(س) این کار را کردند. اگر دنبال هدایت جوانان غیر شیعه هستیم باید عصبیت‌های آنها را تحریک نکینم.

در این بین اما شخصیت منحصر بفرد صدیقه طاهره بر کسی پوشیده نیست در این باره آیت الله میرباقری در مورد زیارتنامه حضرت صدیقه طاهره(س) می گوید: در زیارت نامه مختصر ولی پرمغز حضرت زهرا(س) می‌خوانیم: «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ ص وَ أَتَانَا بِهِ وَصِیُّهُ ع فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا بِالْبُشْرَی لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَایَتِکِ» با اینکه، در زیارت حضرت زهرا(س) حجم عبارات بسیار محدود است لکن مشتمل بر معارف بسیار بلندی است، که سه فراز اساسی دارد.

فراز اول بیان کننده این است که حضرت زهرا(س) قبل از اینکه لباس خلقت بشری بپوشند موردامتحان قرار گرفتند و در این امتحان، خداوند ایشان را صابره یافته است

وی ادامه می دهد: فراز اول بیان کننده این است که حضرت زهرا(س) قبل از اینکه لباس خلقت بشری بپوشند موردامتحان قرار گرفتند و در این امتحان، خداوند ایشان را صابره یافته است. امتحان گیرنده خداوند متعال است که قبل از خلقت در این عوالم، حضرت زهرا(س) را در این امتحان پایدار یافته است. فراز دوم زیارت، نقش مؤمنین را بیان می‌کند، که ولایت و  محبت اهل بیت(ع) را در دل داشته و بر تمام دینی که پیامبر اکرم(ص) و وصی ایشان حضرت امیرالمومنین(ع) آورده‌اند استوارند و تبعیض در دین ندارند. فراز سوم زیارت نیز درخواستی است که بعد از این ولایت و تصدیق و پایداری و صبر، مؤمنین از حضرت زهرا(ع) دارند، و آن هم درخواست الحاق به طهارت نفس است، که به دست صدیقه طاهره(س) محقق می‌شود، که حقیقت طهارت همان توحید و پاک شدن از شرک آشکار و خفی است.

این کارشناس دینی معتقد است: امتحان خداوند متعال متناسب با ظروف انسانها، متغیر است، گاهی این امتحان عمومی است، مانند عهد بندگی که در آیه «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین» به آن اشاره شده، و انسان به این دنیا آمده است تا به این عهد عمل کند، لکن انسان بسیاری از چیزها از جمله این عهد را فراموش کرده، لکن آنانی که اهل راه هستند آرام آرام به وادی عهد می‌رسند و عهدهایشان به یادشان می‌آید.

عهدی نیز مخصوص خاصان درگاه خداست، که عهد اقامه بندگی در عالم است. وقتی این تکلیف عرضه می‌شده است اینان عهد کرده‌اند که واسطه فیض شده و بار هدایت و شفاعت را برداشته و مجرای هدایت شوند

وی ادامه می دهد: عهدی نیز مخصوص خاصان درگاه خداست، که عهد اقامه بندگی در عالم است. وقتی این تکلیف عرضه می‌شده است اینان عهد کرده‌اند که واسطه فیض شده و بار هدایت و شفاعت را برداشته و مجرای هدایت شوند و بار هدایت دیگران را تحمل کرده و بلای هدایت دیگران را به دوش بکشند؛ لذا آنها واسطه رحمت خداوند شده و وجودشان مجرای نور و هدایت است، آنان کلمه نور و معدن نور و مَثَل نور الهی هستند، و پایداری‌شان در توحید، مبدأ هدایت دیگران بوده و دیگران با بلای آنها نجات می‌یابند، و این عهدشان پیش از عهد بندگی خودشان است، و بلا را به دوش می‌کشند تا دیگران راه خداوند را پیدا کنند، مانند حضرت یوسف که با صبر خود موجب نجات مردم مصر از شرک شد.

آیت الله میرباقری می گوید: امتحان وجود مقدس حضرت زهرا(س)، که در این زیارت به آن اشاره شده، نیز عهد هدایت مردم است، که با حرف و حدیث واقع نمی‌شود، بلکه باید بار سنگین را به دوش بکشند، لذا خداوند ایشان را در لباس بشر آفریده است تا با خاکیان همنشین شده و در عبور از عالم دنیا معبری برای بندگان خدا بزنند و آنان را از ظلمت و ضلال به سمت توحید هدایت کنند، لذا بلای ایشان معبر ما و همه کائنات است.

شناسهٔ خبر: 4214337 - 

" خبرگزاری مهر 

طنز/ ما عصبانی‌ترین مردم جهان نیستیم؟ هستیم!




















«بیاییم این یک فقره را بپذیریم که این روزها فحاشی نزد ماست و بس! مثلاً برای تماشای یک مسابقه فوتبال به استادیوم می‌رویم، هنوز مسابقه شروع نشده، ما هم وارد ورزشگاه نشده‌ایم اما از داخل ماشین به داور فحش داده و از تصمیمات او اگزوز خاورطور انتقاد می‌کنیم.»

به گزارش اعتدال، روزنامه ایران نوشت: «شرط می‌بندم خیلی از ما (حتی خودم!) بعد از خواندن تیتر این یادداشت می‌گوییم: «تو بیجا کردی که ما عصبانی هستیم، عصبانی جد و آبادته!» اما بیاییم این یک فقره را بپذیریم که این روزها فحاشی نزد ماست و بس! مثلاً برای تماشای یک مسابقه فوتبال به استادیوم می‌رویم، هنوز مسابقه شروع نشده، ما هم وارد ورزشگاه نشده‌ایم اما از داخل ماشین به داور فحش داده و از تصمیمات او اگزوز خاورطور انتقاد می‌کنیم. یا روند اکران فیلم یک هنرمند دچار مشکل می‌شود و ایشان به معاونت مربوطه رفته و شبیه بوکسورهایی که پیش از آغاز مسابقه برای هم رجز می‌خوانند، عربده‌کشان می‌گویند: «من در اینجا رو گل می‌گیرم. من واسه مردم کشورم دارم کار فرهنگی می‌کنم!» و کمربندش را درمی‌آورد و وارد یک اتاق می‌شود و صدای چک و سیلی طنین‌انداز می‌شود.

فکر می‌کنید عصبانیت ما به همین مسائل ختم می‌شود؟ عمراً! در نظر بگیرید یک نفر با عقیده ما به هر دلیل مخالف است که خیلی هم بیجا می‌کند و در نتیجه ما این فرد را «تبهکار مازوخیستی بی‌ادب دیوانه!» خطاب می‌کنیم. با در نظر گرفتن این مسائل چند احتمال به ذهن بنده می‌رسد:

الف- ما افسرده‌ترین مردم جهان نیستیم. ما بی‌اعصاب‌ترین‌شان هستیم.

ب- بسیاری از ما اصرار داریم باور خودمان را به دردناک‌ترین حالت ممکن به بقیه حالی کنیم.

ج- نرود میخ آهنین در سنگ فرو، مگر با لگد!

د- هر کس اظهار نظر نکند منفعل و هر کس اظهار نظر بکند، مستحق مشت و پنجه بوکس است.

به هر حال بهتر است اصرار نداشته باشیم که یک نفر نظرش را در مورد چیزی بگوید، اگر هم اصرار داریم بهتر است پس از اظهار نظر با کمپرسی از رویش رد نشویم. کلاً یک مدت (حتی به مدت ۷۲ ساعت) نسبت به اظهار نظر کردن یا نکردن هم بی‌تفاوت باشیم، اگر این بی‌تفاوتی منجر به سیل و زلزله و بهمن و قحطی نشد، باز هم به رویه فحش محور سابق بازگردیم!»

درسوگ حضرت فاطمه زهرا (س ) 1


 Image result for ‫تصاویر برای شهادت حضرت فاطمه‬‎

 

شد حرمت بیت خدا شکسته

خاکم به سر ، این در چرا شکسته



آل کسا در این سرا چو جمعند

شد حرمت آل کسا شکسته



مرآت حق نماست قلب آنان

سنگ جفا ، آئینه ها شکسته



این در چو قبله گاه جبرئیل است

باب حریم کبریا شکسته



اینجا ملک اذن ورود گیرد

از چیست باب این سرا شکسته؟



چون خانه ی مولود کعبه اینجاست

شد حرمت بیت خدا شکسته



این خانه بیت رحمت الهی ست

دشمن چرا این باب را شکسته



مابین این دیوار و در خدایا

آئینه احمد نما شکسته



زهرا بُوَد چون بضعه ی پیمبر

زین ضربه صدر مصطفی شکسته



از کشتن ششماهه محسن او

قلب علیّ مرتضی شکسته



بر سینه دست غم چگونه کوبد؟

چون سینه ی صاحب عزا شکسته

 

استاد حبیب الله چایچیان (حسان)

شیعه عملی

 

 

  Image result for ‫تصاویر برای شهادت حضرت فاطمه‬‎


قالت فاطمه‌الزهرا(س):‌
 
«ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهی عما زجرناک عنه، فأنت من شیعتنا، والافلا».

حضرت فاطمه(س) فرمود:
 
اگر آنچه را که ما اهل‌بیت دستور داده‌ایم، عمل کنی و از آنچه نهی کرده‌ایم خودداری نمایی، تو
 
از شیعیان ما هستی وگرنه، نه (نیستی). (1)

ــــــــــــــــــــــــــــ

1- تفسیر امام حسن عسکری، ص 320، ح 191

هشدارهای عبرت آموز حضرت فاطمه(س)


Related image
  
  قصه‌های قرآنی با تحلیل و تبیین علل و عوامل و نیز آثار و پیامدهای وقایع تاریخی از منظر خدای علیم و حکیم سرشار از عبرت‌هایی است تا بشر از آنها درس گیرد و به تکرار مصادیق بد و زشت نرود، بلکه بر آن باشد تا با تکرار مصادیق خوب و زیبا جهانی نیک و طیب برای خویش و دیگران بر پا کند. معصومان(ع) به عنوان اسوه‌های نیک الهی نیز با بازخوانی و تحلیل و تبیین دوران خویش بر اساس همان نظام سنت‌های الهی حاکم بر جهان، جامعه بر آن بودند تا مردمان را نسبت به آن هوشیار سازند و از تکرار بدی‌ها جلوگیری و به تکرار خوبی‌ها مردمان را تشویق و ترغیب کنند. یکی از مهم‌ترین تحلیل‌گران وقایع و رخدادها در ساختار هستی شناسی، جامعه‌شناسی و روان شناسی قرآنی حضرت فاطمه زهرا(س) است که بر کتاب الله و سنت‌های الهی مسلط و آگاه بوده است و عصر خویش را بر اساس آن تحلیل کرده تا مردمان را به عنوان «انذار دهنده الهی» بر حذر دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های فاطمی به برخی از عوامل انحراف مردم عصر پس از پیامبر از اسلام ولایی به اسلام جاهلی پرداخته است.
  
  رحلت پیامبر(ص)

بستر هویدایی کفر و نفاق

با نگاهی به سخنرانی‌ها و خطبه‌های حضرت فاطمه زهرا (س) به صراحت این معنا روشن می‌شود که جامعه مدینه‌النبی(ص) از نظر روان شناسی قرآنی، بیشتر دارای مردمانی است که از نظر روانی و رفتاری لرزان و مذبذب هستند؛ زیرا از نظر اعتقادی هنوز میان جاهلیت و اسلام حقیقی در شک و از نظر رفتاری در آمد و شد هستند؛ چرا که بیشتر این مردم تحت فشارهای درونی و بیرونی، تنها اسلام را پذیرفته و از آزمون‌های سخت ایمان، به سلامت و سربلند بیرون نیامده‌اند.(حجرات، آیه 14) از همین رو جز شماری اندک از انصار و مهاجرین که صادقانه و مخلصانه عمل می‌کنند و همه سرمایه‌های وجودی و مادی خویش را در راه خدا ایثار می‌کنند (حجرات، آیه 15؛ حشر، آیات 9 و 10) اکثریت این جامعه راه نفاق را برگزیده و با جریان نفاق همراه شده یا تحت تاثیر جریان نفاق و افکار و رفتارهای آنان، افکار و رفتارهای خویش را سامان می‌دهند. به سخن دیگر، اکثریت مسلمانی سست ایمان از نظر اعتقادی و عملی تشکیل می‌دهند (همان؛ توبه، آیه 102) که مدیریت آنان را و بلکه جامعه منافقان به دست دارند. آنان درصدد هستند تا فرصتی دست دهد و اهل ایمان را خوار و ذلیل کنند و خود مدیریت رهبری جامعه را به طور مستقیم و کامل در اختیار گیرند. (احزاب، آیه 60) اینان به صراحت در محافل مخفی (بقره، آیه 14) خویش می‌گفتند: اگر به مدینه برگردیم قطعا آن که عزتمندتر است، آن زبون‏تر را از آنجا بیرون خواهد کرد، ولى عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است، لیکن این منافقان و دورویان نمى‏ دانند. (منافقون، آیه ۸) با آنکه پیامبر(ص) شناخت کاملی نسبت به آنان از طریق نشانه‌های گوناگون گفتاری و رفتاری داشت (محمد، آیه 30) با این همه بر آن بود تا برای هدایت آنها و سلامت جامعه، از هر گونه تنش و درگیری با آنان خودداری کند و به یاوه‌گویی‌های آنان گوش دهد و بدگمانی را از خود دور دارد (توبه، آیه 61)؛ چرا که پیامبر(ص) از خودشان به خودشان دلسوزتر و مهربان‌تر و نگران‌تر بویژه نسبت به آخرت و قیامت ایشان بود. (همان؛ کهف، آیه 6؛ توبه، آیه 128)؛ زیرا پیامبر(ص) می‌خواست این مردم را از دوره جاهلیت بیرون آورد و در مدنیت و تمدنی وارد سازد که سرمشق جوامع و امت‌های دیگر باشند. (بقره، آیه 143)

حضرت فاطمه(س) در تحلیل و تبیین روان‌شناسی و جامعه‌شناسی این مردم، مهم‌ترین عوامل
 
تاثیرگذار در تغییر رفتار و گرایش از اسلام ولایی به اسلام جاهلی را در این امور بر می‌شمارد

 که عبارتند از: 

1- نادیده گرفتن رهبری پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع):
 
از نظر حضرت فاطمه (س) مهم‌ترین عاملی که در تغییر این رفتار نقش داشته فراموش کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رهبران واقعی جامعه در ایجاد آرامش و آسایش و فراهم‌آوری مولفه‌ها و عناصر خوشبختی و سعادت جمعی بوده است؛ چرا که از نظر ایشان نقش پیامبر(ص) و امیرمومنان(ع) بسیار اساسی و اصولی بود و با نادیده گرفتن این اصول جامعه به جای آنکه در مسیر تداوم سعادت قرار گیرد در مسیر دیگر غیر از صراط مستقیم ولایت الهی قرار می‌گیرد و به طور طبیعی به تعبیر سوره فاتحه‌الکتاب جامعه اسلامی در طریق ضلالتی می‌رود که جز مغضوب علیهم یا ضالین نخواهد بود، از این رو، حضرت فاطمه(س) هشدار داده و گذشته را برایشان یادآور می‌شود و می‌فرماید: در هنگام بعثت، شما در عصر جاهلیّت، بر کناره پرتگاهی از آتش بودید؛ چون جرعه‌ای آب، خوراک هر کس بودید و لقمه هر طمع‌کننده؛ آتش زنه‌ای بودید که فوراً خاموش می‌شدید؛ لگدکوب هر رونده‌ای بودید؛ نوشیدنی شما، آب گندیده و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود؛ خوار و ذلیل بودید و رانده شده، و می‌ترسیدید که مهاجمان اطرافتان شما را بربایند تا آنکه خدای بزرگ با دست محمّد(ص) نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد و رنج‌ها و بلاهای زیادی که از دست جنگجویانتان، از گرگ‌های عرب و از سرکشان اهل کتاب کشیدید. هرگاه آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد یا هر هنگام که شاخ شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکان، دهان باز کرد، رسول خدا(ص) برادرش علیّ بن ابی طالب(ع) را در کام اژدها و شعله‌های فتنه‌ها افکند و علی هم باز نمی‌گشت، مگر آنکه سر سرکشان را پایمال شجاعت خود می‌گردانید و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش می‌کرد.» (خطبه حضرت فاطمه در مسجد مدینه)

2- انتظار تغییر اوضاع:
 
  از نظر برخی از افراد، تغییر هماره خوب است، بی‌آنکه بدانند که تغییر گاه به صلاح است و گاه دیگر به فساد و این گونه نیست که هر تغییری خوب باشد. از نظر حضرت فاطمه(س) برخی از رهبران نفاق و نفوذ در انتظار رحلت پیامبر(ص) بودند تا بتوانند به اهداف خویش برسند. آنان گاه با تمسخر و اینکه پیامبر(ص) ابتر است و فرزند ذکوری ندارد بر این آرزوی خویش تاکید داشتند و گمان داشتند بزودی با رحلت پیامبر(ص) می‌توانند به اهداف خود برسند. از نظر حضرت فاطمه(س) با همه رنج‌هایی که پیامبر(ص) و امیرمومنان امام علی(ع) کشیدند، این مردم با آنکه در امنیت و رفاه قرار گرفتند، قدردان سعادت و خوشبختی نبودند که در سایه اسلام با ایجاد آرامش و آسایش برای آنان فراهم شده بود؛ زیرا رهبران نفاق و امامان کفر که پیش از آن پیامبر(ص) را از مکه بیرون رانده بودند (توبه، آیات 12 و 13) و برنامه داشتند تا از مدینه نیز بیرون کنند (منافقون، آیه 8) همواره در کمین بودند که اوضاع را در دست گیرند. جریان نفاق و همچنین جریان نفوذی که نمی‌توانستند با علنی کردن جاهلیت و شرک خویش به اهداف خود برسند، بر آن شدند تا در همه مراکز قدرت و تصمیم‌گیری نفوذ کنند و با مشابه سازی چون مسجد ضرار (توبه، آیه 107) دین اسلام را به مسیری که خود می‌خواهند بکشانند و جامعه اسلامی را از نظام ولایی به نظام سلطنتی یا خلافتی غیر انتصابی از سوی خدا سوق دهند. حضرت فاطمه(س) در این باره می‌فرماید: در حالی که شما در خوشی زندگی می‌کردید، در امنیّت و رفاه، خوش بودید و منتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضدّ ما دگرگون شود، گوش به زنگ اخبار بودید و به هنگام کارزار فرار می‌کردید و عقب‌نشینی داشتید.» (خطبه فاطمه (س) در مسجد النبی).

3- سست ایمان‌های متاثر از دیگران:
 
در این دوره با مهاجرت مردم اعرابی از روستاها به شهر مدینه انبوهی از مسلمانان به وجود آمدند که در اندیشه بهره‌مندی از فرصت آرامش و امنیت و آسایش آن بودند و هنوز ایمان در آنان رسوخ نکرده بود. این مردم چشم به افرادی داشتند که پیامبر(ص) را نابغه سیاسی می‌دانستند، نه پیامبری معصوم از هر گونه گناه و خطا و‌اشتباه. بر همین اساس، بر خلاف آموزه‌های وحیانی قرآن که خدا پیامبر(ص) را معصوم(ع) می‌داند و حتی اعمال و رفتار آن حضرت(ع) را به خود نسبت می‌دهد (انفال، آیه 17؛ نجم، آیات 3 و 4) این رهبران اجتماعی، پیامبر(ص) را معصوم ندانسته و حتی بصراحت به نقد و انتقاد از پیامبر(ص) می‌پرداختند و در برابر نصوص پیامبر(ص) اجتهاد می‌کردند. همین رویه در میان سست ایمان‌ها و تازه مسلمانان مدینه به شدت رواج یافت و این گونه است که سخن پیامبر(ص) درباره ولایت و خلافت پس از وی را نیز با دیده اما و اگر می‌نگریستند و می‌پرسیدند که این حکم الهی است یا حکم خودت؟ در حالی که خدا به صراحت بر پیروی از پیامبر(ص) در همه امور و اطاعت از سنت و سیره وی (آل عمران، آیات 31 و 32؛ نساء، آیه 35) به عنوان اسوه حسنه تاکید داشته(احزاب، آیه 21) و فرمان می‌دهد تا هر چه پیامبر(ص) از امر و نهی می‌گوید، عمل کنند. (حشر، آیه 7)
 حضرت فاطمه(س) معتقد بود اکثریت مردم مدینه را سست ایمان‌ها و همان مسلمانی تشکیل می‌دادند که از نظر عقیده و عمل آزمون‌های الهی را به سلامت نگذرانیده و تحت تاثیر جریان‌های نفاق و نفوذی که به همه ابعاد جامعه مدینه‌النبی نفوذ کرده بودند قرار داشتند. (مائده، آیه 41) اینان همواره در کمین بودند تا اوضاع و احوال تغییر کند و بتوانند شیوه جاهلیت خویش را دوباره احیا و بازسازی کنند و جامعه را به جاهلیت بازگردانند. اینان همان مرتجعین هستند که داعی اصلاحات دارند و افساد خویش را اصلاح و تغییر وضع بد به خوب دانسته و مومنان را سفیه و سبک مغز و خود را خردمند می‌دانند (بقره، آیات 11 تا 13)  و خود را از پیامبر(ص) متدین‌تر و در عمل معصوم‌تر می‌دانند و غلّ و غش و خیانت را به پیامبر(ص) نسبت می‌دهند (آل عمران، آیه 161) این گونه است که مجموعه‌ای اجتهادات در مقابل نص پیامبر(ص) دارند که مرحوم «سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی» برخی از آنها را گرد آورده است. حضرت فاطمه (س) در خطبه‌ خویش خطاب به زنان انصار و مهاجرین، مردان ایشان را بازی گرایانی می‌داند که «بازیچه» شده‌اند و این گونه رفتار آنان را تبیین و تحلیل می‌کند.
 
4- مخالفت با نصوص پیامبر(ص):
 
 
بی‌گمان اعتقاد به عدم عصمت پیامبر(ص) مهم‌ترین عامل در نحوه برخورد مردم مدینه با وضعیت ولایت و رفتارهای زشت آنان با اهل بیت عصمت و طهارت‌(ع) است. مسلمانان مدینه به جای آنکه ام‌الکتاب و محکمات صریح و نصوص را به عنوان مستندات برگیرند و به آن اعتماد کنند، به سمت و سوی متشابهات رفته و گرفتار فتنه شدند؛ در حالی که قرآن به آنان نسبت به این امور بارها هشدار داده بود.(آل عمران، آیه‌7) از نظر فاطمه(س) منافقان همواره در اندیشه بودند تا مسیر اصلی جامعه را از مسیر هدایت‌های قرآنی دور کرده و اسلام ولایی را به اسلام بی‌پایه و اساسی تبدیل کنند که تاثیری جز استثمار و بهره‌کشی مردم نداشته و آنان را در بستر جبرگرایی به سوی ظلمت بردگی نوین و جاهلیت پس از اسلام می‌کشاند. از همین رو در همان زمان پیامبر(ص) تلاش‌های بسیاری داشتند هر چند که همه آنها به سبب تعلیم الهی و سیاست‌ها و سیره‌ پیامبر(ص) به شکست انجامید؛ اما هنگامی که رحلت پیامبر(ص) فرا می‌رسد، فرصتی بی‌بدیل برای شیاطین جنی و انسی فراهم می‌آید و منافقان و منحرفان مسیر اصلی اسلام و جامعه اسلامی را به سمت و سویی می‌برند که هنوز نیز آثار و پیامدهای آن پا برجا است. حضرت فاطمه(س) در تحلیل علل و عوامل این ضلالت و جاهلیت نوین در زمان اسلام پس از رحلت پرداخته و علل و عوامل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی را بیان می‌کند و می‌فرماید: و آنگاه که خدا برای پیامبرش، خانه پیامبران و آرامگاه اولیا را برگزید، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد و جامه دین کهنه گردید.گمراهان ساکت، به سخن درآمدند و آدم‌های پست و بی‌ارزش با قدر و منزلت شدند و شتر نازپرورده  اهل باطل، به صدا درآمد و وارد خانه‌های شما شد. شیطان سر خویش از مخفیگاه بیرون آورد و شما را فرا خواند. دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید و برای فریب خوردن آمادگی دارید. خواست که بر ضدّ حق برخیزید. شما را آماده این کار یافت و شما را گرم و آماده کرد و دید که غضبناک شدید. پس بر غیر شتر خود، داغ و نشان زدید و بر آبی که حقّ شما نبود، فرود آمدید؛ در حالی که هنوز از عهد و قرار شما (بیعت در غدیر دو ماه قبل) چیزی نگذشته بود و شکاف زخم عمیق بود و دهانه زخم هنوز به هم نیامده، بهبود نیافته بود و پیامبرهنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید، کردید و بهانه آوردید که از فتنه می‌ترسیم «امّا در آتش فتنه سقوط کردید و راستی که جهنّم بر کافران احاطه دارد» شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می‌گویید! چرا بیراهه می‌روید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن است و احکام آن درخشان و نشانه‌های هدایت آن آشکار و نهی و هشدارهای آن روشن و اوامرش واضح است؛ امّا شما به قرآن پشت کردید و از آن رویگردان شدید. آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می‌گیرید؟ بد جایگزینی برای ستمگران است! سپس آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد و مهارکردن آن آسان شود. پس آتش‌گیره‌ها را برافروختید و به آتش فتنه‌ها دامن زدید تا آن را شعله‌ور سازید و به شیطان گمراه‌کننده، پاسخ مثبت دادید و برای خاموش کردن نور اسلام آشکار، بسیج شدید و به از بین بردن سنّت‌های پیامبر برگزیده، روی آوردید و حرکت‌های منافقانه آغاز کردید و برای نابودی اهل بیت او، در پشت تپّه‌ها و درختان کمین کردید و ما برابر مصیبت‌هایی که چونان خنجر برّان یا فرو رفتن سنان در شکم است، چاره ای جز صبر نداریم.»... (خطبه حضرت فاطمه(س) در مسجدالنبی)

5- رفاه‌طلبی و بدمستی:
 
از نظر قرآن مهمترین عامل در ایجاد جرم و مجرمان، رفاه و بدمستی فرحناکی است که بسیاری از اشراف و ثروتمندان به آن گرفتار می‌شوند(سباء، آیات 34 و 35؛ زخرف، آیات 23 و 24؛ توبه، آیه 86). از نظر قرآن، جامعه‌ای که تعادل را میان دنیا و آخرت ایجاد نکند و حتی بیشتر از دنیا به آخرت گرایش نداشته باشد، به سبب رفاه و بدمستی، از آموزه‌های وحیانی و انجام تکالیف الهی سر باز می‌زند و به مسئولیت دفاع از اسلام و رهبران آن نمی‌پردازد. از نظر حضرت فاطمه(س) مهم‌ترین عامل در تغییر رفتار اهالی مدینه بویژه انصار که بیعت کردند تا از پیامبر(ص) و اهل بیت وی در همه حال حفاظت و حمایت کنند و با دشمنان ایشان بجنگند، همان رفاه و سرخوشی است که به خاطر اموال دنیا گرفتار آمده‌اند. ایشان می‌فرماید: امّا جز این نیست که به تن آسایی خو کرده‌اید و امام واقعی خود را از زمامداری دور نموده‌اید و با رفاه و آسایش خلوت کرده‌اید و از سختی زندگی به راحتی و خوش‌گذرانی رسیده‌اید. به همین سبب آنچه را که حفظ کرده بودید، از دست دادید و آنچه را که فرو بردید، استفراغ کردید. پس بدانید! «اگر شما و هر که در زمین است کافر شود، خدای تعالی بی‌نیاز از همگان است.»(همان) 

6- خیانت و عهدشکنی:
 
از نظر قرآن، عهدشکنی و خیانت به تعهدات و پیمان‌ها از مهمترین عواملی است که جامعه را از مسیر اصلی عدالت خارج کرده و به سمت ظلم و ستم می‌کشاند.(آل عمران، آیه 77؛ توبه، آیه 12)  بی‌گمان از دیگر عوامل مهم از نظر ایشان، خیانت به عهد و پیمان و عدم وفاداری از سوی آنان است که مهمترین اصل عقلی و نقلی در رفتار اجتماعی است. حضرت فاطمه(ص) می‌فرماید: بدانید! آنچه را که من گفتم از روی آگاهی کامل بود. از سستی شما و هماهنگ شدن قلب‌هایتان با بی‌وفایی و خیانت شما آگاهم. چه کنم؟ اینها جوشش دل اندوهگین است و راه بیرون ریختن خشم و غضب و آنچه را که جانم نمی‌تواند تحمّل کند از سینه بیرون ریختم و حجّت و برهان را از این راه در پیش روی شما قرار دادم. پس خلافت را بگیرید و بروید؛ ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است و پای آن تاول‌زده، عار و ننگ آن باقی است و نشان از غضب خدا و ننگ ابدی و جاویدان دارد و هر کس که آن را بگیرد، فردا به آتش برافروخته خدا که بر قلب‌ها احاطه دارد، وارد می‌شود. آنچه انجام می‌دهید برابر چشم خداست «و بزودی آنان که ستم کردند، خواهند دانست که به کدام جایگاه آتشینی باز می‌گردند.» 
 در جایی دیگر درباره پیمان‌شکنی آنان می‌فرماید: من ملّتی را مثل شما نمی‌شناسم که این گونه عهدشکن و بدبرخورد باشند. جنازه  رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمان‌های میانتان را بریدید و فراموش نمودید و ولایت و رهبری علی‌(ع) و ما اهل بیت را انکار کردید و حقّ مسلّم ما را بازنگرداندید؛ گویا از آنچه رسول خدا در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟(خطبه حضرت فاطمه برای زنان انصار و مهاجر)

7- افتراء و جعل حدیث:
 
از نظر قرآن جوامع و امت‌های پیشین گرفتار رهبران و عالمانی شدند که حقایق کتب آسمانی را تغییر می‌دادند(نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 41) و به پیامبران نسبت‌های دروغ و ناروا می‌بستند و با این کار جریان اصلی را از گردونه بیرون رانده و خود زمام امور را به دست می‌گرفتند؛ چنانکه سامری این گونه عمل کرد و حتی زمینه قتل خلیفه هارون(ع) را فراهم آورد.(اعراف، آیات 148 تا 150؛ طه، آیات 95 و 96) از نظر حضرت فاطمه(س) از دیگر عوامل تاثیرگذار در این تغییر اوضاع و رفتارهای اجتماعی نابهنجار و زشت از سوی مردم مدینه، همانا جعل حدیث‌های دروغین و نسبت دادن افترا و کذب به خدا و پیامبر(ص) از سوی رهبران نفاق و جریان‌های نفوذی است. حضرت فاطمه(س) می‌فرماید: ابابکر گفت از پیامبر شنیدم که می‌فرمود: ما گروه پیامبران، درهم و دینار به ارث نمی‌گذاریم! سبحان‌الله! درشگفتم از این تهمت! پیامبراکرم‌(ص) از کتاب خدا رویگردان نبوده و مخالف احکام قرآن کریم نبود. همواره پیرو قرآن بود و دنبال سوره‌ها و آیات آن می‌رفت. آیا برای توطئه اجتماع کرده و به نیرنگ و دروغ می‌خواهید به پیغمبر اسلام دروغ و بهتان بندید؟ این کار شما پس از وفات او، مانند فتنه‌هایی است که در زمان حیاتش برای نابودی او به وجود می‌آوردید. شما که می‌گویید پیغمبر ارث نمی‌گذارد، اینک این کتاب خدا، بین من و شما داوری عادل و گوینده و جداکننده  حق و باطل است که می‌گوید: «زکریّای پیامبر به خدا فرمود: «فرزندی به من عطا فرما که از من و آل یعقوب ارث برد...»(همان)

8- تاویلات نادرست قرآن و ترک امر به معروف و نهی از منکر:
 
از نظر قرآن، تاویلات نادرست قرآن می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد؛ از همین رو فرمان می‌دهد تا به راسخون در علم مراجعه و از اهل ذکر سوال شود.(آل عمران، آیه 7؛ انبیاء، آیه 7) همچنین جامعه با امر به معروف و نهی از منکر در امنیت قرار می‌گیرد(آل عمران، آیات 104 و 114؛ توبه، آیه 97) در حالی که منافقان بر خلاف آن به منکرات امر کرده و از معروف باز می‌دارند؛ حضرت فاطمه(س) ترک امر به معروف و نهی از منکر و نیز تاویل نادرست آیات قرآن را از مهمترین عوامل در تغییر رفتار جامعه و گرایش آنان از اسلام ولایی به اسلام جاهلی دانسته و می‌فرماید: ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرف‌های بیهوده شتاب می‌کنید و کردار زشت زیانبار را نادیده می‌گیرید! آیا در قرآن اندیشه نمی‌کنید؟ یا آنکه بر دل‌های شما مهر زده شد؟ نه، بلکه آنچه از اعمال زشتی که انجام داده‌اید (تیرگی آن، دل‌های شما را فراگرفته است و گوش‌ها و چشم‌هایتان را پر کرده است) بسیار بد به تأویل آیات قرآن روی آوردید و بد راهی را پیشنهاد کردید و بد معامله‌ای انجام داده‌اید! به خدا سوگند، تحمّل این بار برای شما سنگین و سرانجام آن پر از وزر و وبال است. آن روزی که پرده‌ها برای شما بالا رود و زیان آن روشن شود و آنچه را که حساب نمی‌کردید بر شما آشکار گردد، آنگاه روشن می‌شود که اهل باطل زیانکارند و چاره‌ای نخواهند داشت.»(همان؛ بحارالأنوار، ج92، ص 220؛ الامامهًْ و السیاسهًْ، ج1، ص12؛ الاحتجاج، صص 51، 80)
 
 
سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۴
 
سال هفتاد و ششم شماره ۲۱۸۳۲
 
" کیهان "

نقطه ضعف تو ...


Image result for ‫تصویر منظرهای زمستان‬‎

 

به " دشمنانت "


هزاران بارفرصت بده


تا با تو دوست شوند


اما


به  " دوستانت "


یک فرصت هم نده


که دشمنت شوند !


زیرا دوستانت


جای " عمیق زخم های دلت " را


 دقیق می دانند

خواص الاسماء الحسنی ( 43) :

سیّد :

 

یکی از اسمای حسنای الهی است و دو معنی دارد :


1- پادشاه و بزرگی


2-مالک رقاب که گردن وجود هرموجودی در دست تصرف اوست . 


لازمه آن این است که سه چیز داشته باشد :


 1- بخشش غذا


 2- دور گردانیدن اذیت خود از مردم


3- یاری کردن قوم خود  .


چنان چه گویند کسی سیّد قوم نمی شود مگر به بذل یدی و کفّ و یاری زیر دستان .

 

خواص :

 

جهت به دست آوردن بزرگی و شرافت دنیا و آخرت ، مداومت بر این اسم نافع است .

صبح برفی در تهران/ تصاویر



صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر


صبح برفی در تهران/ تصاویر

صبح برفی در تهران/ تصاویر



" پایگاه تحلیلی اعتدال "

کُنَد همجنس با همجنس پرواز!


 Image result for ‫گل شب بو‬‎

 
علی(ع) می‌فرماید: هر انسانی به همانند خود میل می‌کند.(1)
در تفسیر صافی ذیل آیه 26 از سوره نور که می‌فرماید: زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک هستند.

آمده است: روزی امام‌حسن مجتبی(ع) وارد مجلس معاویه شد و پس از ملاحظه معاویه و اطرافیان او که همگی از مطرودین و بازماندگان دوران جاهلیت بودند، با تلاوت ‌بخش اول این آیه فرمود: آن زنان و مردان ناپاک به خدا قسم تو هستی ای معاویه و کسانی که اینجا اطراف  تو را گرفته‌اند و پیروان تو.
 
و (آنگاه) با تلاوت بخشی دیگر از آیه که می‌فرماید: مردان و زنان پاک برای یکدیگرند، فرمود: آنان علی‌بن‌ابی‌طالب و اصحاب و پیروان آن حضرت هستند.

ـــــــــــــــــــــــــ

1- غررالحکم، ج 4، ص 532

ویژگی‌های امامت و رهبری


Related image
 
 
قال ‌الامام‌ علی(ع):
 
«یحتاج الامام الی قلب عقول و لسان قئول، و جنان علی اقامهًًْْ الحق صئول»

امام علی(ع) فرمود:
 
امام و پیشوا نیازمند سه چیز است: قلب اندیشمند و متفکر، زبان گویا و دل پرجرأت
 
و قاطع در برابر اجرای حق.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 340

فشار‌خون مناسب هر سن+عکس


در این مطلب به جدول فشار خون مناسب برای هر سن و سالی اشاره شده است.
 
 
تصویر فشار‌خون مناسب هر سن+عکس


به گزارش جام جم آنلاین، اندازه‌گیری فشار خون یکی از مهمترین معایناتی است که تمام افراد 


باید بطور دوره ای نسبت به انجام آن اقدام کنند. اغلب افراد مسن دارای فشار خون بالا هستند


 و خودشان خبر ندارند البته فشار خون بالا در جوانان هم دیده می شود.

 



" جام جم "

  

توافق مالی تاجران سرشناس با حکومت آل سعود بر سر پرونده های فساد!

یک منبع رسمی خبر داد:

توافق مالی تاجران سرشناس با حکومت آل سعود بر سر پرونده های فساد!


بازداشت شاهزادگان سعودی
 
    
یک منبع رسمی در عربستان سعودی از توافق مالی ۴ تن از تاجران سرشناس این کشور با مقامات آل سعود بر سر پرونده های فساد خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رویترز، یک منبع رسمی در عربستان سعودی روز جمعه به خبرگزاری رویترز گفت که چندین تاجر سرشناس این کشور با مقامات حکومت آل سعود بر سر پرونده های فساد به توافق مالی دست یافته اند.

به نقل از این منبع رسمی، این تاجران سرشناس عبارتند از: «ولید الابراهیم» مالک شبکه تلویزیونی اِم بی سی؛ «فوآز الحکیر» سهامدار اصلی در شرکت فوآز عبدالعزیز الحکیر؛ «خالد التویجری» رئیس پیشین دادگاه سلطنتی؛  و «ترکی بن ناصر» رئیس پیشین سازمان هواشناسی و حفاظت از محیط زیست عربستان.

این منبع رسمی که خواست نامش فاش نشود، از ذکر شروط این توافق خودداری کرد.

گفتنی است  که تاکنون هیچ یک از تاجران نامبرده در مورد این گزارش منتشره اظهارنظر نکرده اند.

 

شناسهٔ خبر: 4210653 - شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۸

" خبرگزاری مهر "

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد


عکس تایپوگرافی یا اباصالح المهدی



جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد


بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم

مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد


شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد


تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد


کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز

می خرم از پسرک هر چه تفأل دارد


یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد


هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد


سیدحمیدرضا برقعی

به طاها به یاسین، به معراج احمد، به قدر و به کوثر .....


 Related image

 


به طاها به یاسین، به معراج احمد، به قدر و به کوثر، به وحی الهی، به قرآن جاری، تو تورات موسی و انجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی، چو باشد گدای گدایان زهرا؛ چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما، همه شیعه گردیم و بی تاب مولا

(دوباره بساط طرب شد مهیا، دوباره رسیده شب شور و غوغا؛شب می فروشی،شب باده نوشی، شب لب نهادن به لب های صهبا

شب هو کشیدن، گریبان دریدن، شب پر کشیدن، پریدن به بالا؛ چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما، همه شیعه گردیم و بی تاب مولا)  

**

غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما؛ مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل دل ای دل، بزن دل به دریا

که دنیا به خسران عقبا نیرزد، به دوری ز اولاد زهرا نیرزد، و این زندگانی فانی، جوانی، خوشی های امروز و اینجا، به افسوس بسیار فردا نیرزد.

اگر عاشقانه هوادار یاری، اگر مخلصانه گرفتار یاری؛ اگر آبرو می گذاری به پایش، یقیناً  یقیناً خریدار یاری

بگو چند جمعه گذشتی زخوابت؟ چه اندازه در ندبه ها زار یاری؟ به شانه کشیدی غم سینه اش را؟ و یا چون بقیه تو سربار یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری؛ به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟ چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟

دل آشفته بودن دلیل کمی نیست، اگر بی قراری، بدان یار یاری؛ و پایان این بی قراری بهشت است، بهشتی که سرخوش زدیدار یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته، و باران رحمت چکیدن گرفته؛ مبادا بدوزی نگاه دلت را، به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی، به زلف سیاه و پریشان مهدی، به دست کریم و نگاه رحیمش، به چشم امید فقیران مهدی

به حال نیاز و قنوت نمازش، به سبحان سبحان  سبحان مهدی؛ به برق نگاه و به خال سیاهش، به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش، به جاه جمیلش، به صوت حجازی قرآن مهدی، به صبح عراق و شبانگاه شامش، به آهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش، به شهد شهود شهیدان مهدی؛ مرا دائم الاشیاقش بگردان، مرا سینه چاک فراقش بگران؛ تفضل بفرما بر این بنده بی سراپا،مرا همدم و محرم و هم رکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان ...

**

( ندیدم شهی در دل آرایی تو، به قربان اخلاق مولایی تو؛ تو خورشیدی و ذره پرتوترینی،فدای سجایای زهرایی تو

نداری خمایری به مشتاقی من، ندیدم نگاهی به صهبایی تو، نداری خرابی به بی تابی من، ندیدم سبویی به مینایی تو

نداری مریضی به بدحالی من، ندیدم دمی چون مسیحایی تو؛ نداری غلامی به تنهایی من، ندیدم غریبی به تنهایی تو

نداری اسیری به شیدایی من، ندیدم کسی را به آقایی تو.

امید غریبانِ تنها کجایی؟ چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟ تجلی طاها، گل اشک مولا، دل آشفته داغ آن کوچه غم، گرفتار گودال خونین، دل افکار غم های زینب، سیه پوش قاسم، عزادار اکبر گل باغ لیلا، پریشان دست علم گیر سقا، نفس های سجاد، نواهای باقر، دعاهای صادق، کس بی کسی های شب های کاظم، حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه، تمنای عزیز دل عسکری، پس نگارا بفرما کجایی ... کجایی؟)

**

( دلم جز هوایت هوایی ندارد، لبت غیر نامت نوایی ندارد؛ وضو و اذان و نماز و قنوتم، بدون ولایت صفایی ندارد

دلی که نشد خانه یاس نرگس، خراب است و ویران، بهایی ندارد؛ مرا در کمندت بیفکن که دیگر، گرفتار عشقت رهایی ندارد

خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا، شب قدر دیگر دعایی ندارد؛ یداللهی و حق به جز دست مشکل گشای تو مشگل گشایی ندارد

غلام تو از ازل تا قیامت که این بندگی انتهایی ندارد؛ بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد

نگارا نگاهی که جز نوش لعلت، دل زخم خورده دوایی ندارد؛ بیا تا نمردم به فکر دوا باش، به فکر علاج دل بی نوا باش

کریما! رحیما! رئوفا! عطوفا! نگارا! بهارا! بیا جان مولا، بیا جان زهرا، بیا جان زینب، بیا جان سقا

سحر خیز مکه، سحر خیز کوفه، سحر خیز مشهد، سحر خیز کرب و بلا و مدینه، سحر یاد ما باش... سحر یاد ما باش...!)