اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

"تولد منجی عالم بشریت مهدی موعود ( عج ) مبارک " :


 

 

شعری ازرویاپوراحمدگربندی ؛ این شعرصرفا جهت مطالعه است و کپی برداری پیگرد قانونی دارد :

*********************************************************************

بوی نرگس ، بوی عطرخالص یاد حضور            1

یاد دور و یاد نور

یاد عطر کوچه باغ های بقیع

از کنار منبرت ، با ستون های سپید

هر روز به عرض سلام

به دیدار رسول ( ص ) و دخت نبی ( س ) می آیی

بوی نرگس ، تازه تر از همیشه

می آید

با لباسی سپید در میان رهگذران مدینه النبی می گذری

هنگام صلات ظهر

به کعبه می آیی

پیش نمازی و جلوتر نماز عشق عاشقان می خوانی

بوی یاس بهاری با خود می آری

آسمان کعبه هر صبحگاه

می گرید و عاشقان بر گردش لبیک گو

ملائکه باز می ایستند و عاشقان را می نگرند

می آیی و چون باد می گذری

یارای رسیدن نیست

هر از گاه آسمان مکه می گرید           2

ابرهای تیره و تار

قطرات باران درشت

سیل آسا فرود می آید

زائران لبیک گو بر کعبه می گردند          3

گویی جز معبود نمی بینند

فرشتگان سر به سوی آسمان

آمین گوی زائرانند

تو نیز همره  زائران می چرخی و می چرخی     4

من مبهوت فرود آمدن عشق ازلی

گاهی در واپسین عصر گاهی

سوار بر باد پایی              5

با شمشیر ذوالفقار از نور

در آسمان شهرم می گذری

و تنها من و مادر

حیران و سرگشته

حضورت و عبورت

را می نگریم

و شاید آن روز

در لباسی سبز      6

به دنبال کار آدمیان بودی

و نگاهت دیر آشنای کودکی هایم تا حال

تو بودی و هستی و خواهی بود

اگر چه من نباشم

و شاید روزی

از لحد برخیزم          7   

با جامه ایی سپید و گیسوانی خاک آلود

در روزی که آسمان ابرهای تیره

خورشیدپنهان است و می آید

یاران چندی بیرون از اهل قبور            8 

در انتظار آمدنم هستند

دلتنگم که تنهایم ، خویشان در گذشتند ، در آدینه ای دورم

 اما یاران در انتظارند ، باید رفت ، باید رسالت به انجام رسد

******************************************

  (( به مناسبت تولد امام زمان ( عج )  ))   //  15 شعبان 1433

 1-امام زمان ( عج )

2-بارندگی در مکه

3-طواف کنندگان دور خانه خدا

4 ، 5 ، 6 - امام زمان ( عج )

7-کشف وشهود بیداری

8-یاران امام زمان ( عج ) در آخر زمان

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر

مَثل حجاب برتر و چادر مانند یک جعبه پر از شیرینی خامه ایست، که باید با مهربانی به دوستهایت تعارف کنی. برایشان از خاطره هایت بگویی، بگویی چقدر چادری بودن برایت قشنگ است، چقدر دوستش داری، چقدر بعداز چادری شدن زندگی ات عوض شده!
نه اینکه اخم کنی و فکر کنی بقیه بدند و تو خوب!
با مهربانی برای دوست هایی که قلبشان مثل مقنعه های دبستان سپید سپید است و به دلایلی درباره چادر و حتی حجاب دچار سوء تفاهم شده اند، تعریف کنی و توضیح بدهی....


وبلاگی متفاوت در زمینه حجاب و عفاف از دستنوشته های دختری که در حوالی بیست و شش سالگی، در 18 دی 1389 چادری شد و دیگر چادرش را با دنیا عوض نمی کند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد