اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" در آن زمان که ستاره ایی شش ماهه بر دستان خورشید خودنمایی می کند " :

در آن زمان که ستاره ایی شش ماهه بر دستان خورشید خودنمایی می کند ، آن زمان  که با گریه های کودکی که از تشنگی 

 تاب و توان برایش نمانده و  ستون دشمن به لرزه در می آید .

آن زمان که سه شعبه ای نفرین شده در طلب سپیدی گلویی می تازد . آن زمان که همه می بینند طول تیر از قد کودک بیشتر است .

آن زمان که شیری به میدان می رود تا از گرگ های بی صفت بگذرد و به نهر برسد و مشکی ، فقط به اندازه سیراب کردن لب های

 تشنه های کودکان حرم باشد .

آن زمان که دستی بالا می آید تا فقط با خوردن چند قطره آب توانی دوباره گیرد اما با یاد آوری گلوی تشنه کودکان ، آب را دوباره به

 رود برمی گرداند و ...

همه و همه ی این ها باعث رویداد عاشوراست ....

آری عصاره کربلا بهشت است و عاشورا آبروی عشق اگر کربلا نبود هیچ گلی از زمین نمی روید و مشام هیچ انسان آزاد ه ایی حقیقت

 را استشمام نمی کرد .

اگر کربلا نبود و اگر عاشورا نبود امروز عشق بر سر هر کوی و برزنی فریاد نمی زدند .

حسین (ع) آمد و عشق را آبرو بخشید و عباس با دستان بریده و لبان خشکیده با مشکی زخمی عشق را سیراب کرد تا حرف و

حدیثی باقی نماند .

زینب عشق را تداوم بخشید و آن رادر گستره زمین و آسمان منتشر کرد تا از آن پس تمام عاشقان ، وامدار حماسه عاشورا باشند .

کربلا قبله الهام عاشقان شد و عاشورا میعادگاه برای آنان که می خواهند نماز عشق را در محرابی به بلندای تاریخ به یاد دارند .

از آن روز زندگی معنا یافت که حسین به کتیبه دل ها نقش بست و عاشورا این راز نهفته مضمون تمام ناگفته ها شد .

( راحله باستانی ، سوم علوم ریاضی ، دبیرستان شیخ الاسلام )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد