اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" زیبایی عاشورا در دستان حسین ( ع ) بود " :

به نام خداوندی که سردار عشق را آفرید

حسین در میدان جنگ همچون خورشیدی با اشعه های نورانی و آتشین خودابرهای سیاه

 و غبارآلود را می درید و یکی پس از دیگری را مهمان گور می کرد زیبایی عاشورا در

دستان حسین بود .

ظهر هنگام خدا عاشقش حسین را صدا زد : او حیران ماند ، دیگر نه جنگی می شناخت

نه میدان جنگی و نه یارانی . با تیرباران رو به پروردگارش قائم شد .

آن لحظه برایش به غیر از خدا احدی نبود و باران های تیر برایش مثل نسیمی روح بخش

شده بود .

جنگ حسین با دشمنان اوج جوانمردی و دلاوری بود غروب عاشورا تنها گفت : آیا کسی هست

 که مرا یاری کند ؟  در واقع او عالم را برای رستگاری صدا می زد  و در همان هنگام  رو به

سوی معبود حرکت کرد . آن زمان که کربلا شهر بلا شد و اما زینب ( س ) همچو کوهی استوار

نظارگر شجاعت برادر بود .

نتیجه : محرم و  عاشورا  یعنی آغازگر تبلور عشق خدایی

( فرزانه علیزاده ، سوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام )

نظرات 1 + ارسال نظر
هومن آریایی جمعه 15 آبان 1394 ساعت 18:05

ای کسی که عشق حسین ( ع) را قدیمی می دانی

بیا و لحظه ایی بیندیش که حسین ( ع) برای چی

با اقلیت یارانش قیام کرد و راه حسین ( ع ) را بشناس

بعد قضاوت کن . تنها به کرسی قضاوت رفتن ، حتما

راضی برمی گردی

این حسین کیست که همه عالم دیوانه اوست

این چه چه شمعی که همه پروانه به گرد اوست

من هم زمانی ، منکر عشق حسین بودم و حال چون

راهش را شناختم ، دلباخته راهش هستم .

شاید بگویید گرسنه نشدی که عاشقی یادت برود

اما من هم از قشر بی دردم

اما عنایت خدا مرا با حسین ( ع) آشنا کرد و حال هم

باهمه ی ثروتی که دارم ، در برابر یک قطره خون

حسین قابل قیاس نیست

گفتنی نیست باید بهش برسی

خوش به حال تان برادر ، که حسینی شدید

حسین ( ع) خودش راهیانش را انتخاب می کند همان طور که حرّ را انتخاب کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد