اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" محرم آمدی با همان سیمای همیشگی ، همان قامت خمیده و ردای سیاه دریده " :

محرم آمدی ... با همان سیمای همیشگی  ، همان قامت خمیده  و ردای سیاه دریده ، همان

چشمان به خون نشسته و همان قلب شکسته ! 

همه چیز در تو آشنای آشناست و آشناتر ازهمیشه عاشورا است .

تو آمدی ، با غمنامه ای به وسعت دریا ، به سرخی شفق ف به کبودی داغ شقایق ، تو آمدی

 تا باردیگر سفره ی دل مان را بگشایی و برای چندین بار ، میهمان شنیدن درد دلت شویم .

تو که می آیی ، باد غمنامه ات را ورق می زند و کبوتران عاشق ، سطرسطر آن را با صدایی

بغض آلودمی خوانند . تو ... عاشقی ، یادگار حماسه ای و یادگار حسینی ....

محرم می آید ، مثل پرنده ای غریب از التهاب خاکستری آسمان ، محرم می آید و برف سکوت

را با آفتاب  عشقی که برآسمان سینه داریم آب می کند .

محرم می آید ، ماهی که روزها را همسایه شیرمردان میدان کربلا و شب ها را در کنار

خیمه های  ذکر و مناجات و دعا به سو گ می نشینی .

محرم می آید ، ماه سرخ بلوغ ، ماهی که در آن عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش

 معنا گرفت .

( آنیتا حسین پور ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام )

نظرات 1 + ارسال نظر
نگان شنبه 23 آبان 1394 ساعت 16:40 http://negan-80.blogsky.com

بسیار زیبا
با موضوعی زیبا

ممنون آبجی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد