ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
طلوع میکند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
**
دوباره پلک دلم میپرد، نشانه ی چیست؟
شنیدهام که می آید کسی به مهمانی
^^
کسی که سبزتر است از هزار بار بهار
کسی، شگفت کسی، آن چنان که می دانی
**
کسی که نقطه ی آغاز هر چه پرواز است
تویی که در سفر عشق خطّ پایانی
^^
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود، این هوای بارانی
**
تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد
بیا که می رود این شهر رو به ویرانی
^^
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
**
سپیده می زند از مشرق زمین هر روز
نفس شماره زند، پس چرا نمی آیی
" دکتر قیصر امین پور "
این واقعیه؟؟؟؟؟؟؟
بله ، واقعی است .در مراسم نماز دروبین های صحن که همیشه در حال ضبط حرکات
طواف کنندگان و نمازگزاران است ، متوجه شخصی می شوند که نورانی است و
حالاتی شبیه شیشه شفاف است نظرشان را جلب می کند .
و این که دیگران حضور این شخص را در کنار خود حس نمی کردند . مثل این که او را
نمی بینند ! به صحن مراجعه می کنند اما کسی را نمی بینند و فقط دوربین ها عکسش را ضبط
کرده بودند !
مثل این که امام خودشان می خواستند نیروی های امنیتی او را ببینند !
این عکس مربوط به دو سال پیش است که در سایت آمده بود .