اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" سوگ نامه فاطمه الزهرا ( س ) ( 1 ) " :

 

 

هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم ؟

من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم ؟ 

****

گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است

خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم ؟ 

****

عده ای بر سر آنند اسیرت نشوند

من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم ؟ 

****

تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم ؟

راستی ، اینهمه بیمار نباشم چه کنم ؟ 

****

چهارده بار خدا عاشق تو شد من اگر

عاشق روی تو یکبار نباشم چه کنم ؟

****

ابرویت تیغ مصری است که جان میطلبد

به طلبکار بدهکار نباشم چه کنم ؟ 

****

خواستم نام مرا هم بنویسند همین

سر بازار خریدار نباشم چه کنم ؟ 

****

من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا

فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم ؟

 

حمید رضا برقعی

نظرات 2 + ارسال نظر
نگان چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 14:51 http://negan-1.blogsky.com

منم به شما تسلیت میگم

نگان چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 14:52

بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

سوگند می‌خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست

با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما
وقتی بیا که حوصلة غنچه تنگ نیست

در کارگاه رنگرزانِ دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند
در مکتبی که عزّت انسان به رنگ نیست

دارد بهار می‌گذرد با شتاب عمر
فکری کنید فرصت پلکی درنگ نیست

تنها یکی به قلّه تاریخ می‌رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد