اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" شهادت گل زیبای پردیس حضرت فاطمه الزهرا ( س ) " ( 1 ) :

تو گل استحکام عرشی بانو !

این گونه بر زمین میفت !

برخیز و گرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد

برخیز و چنین رنجور بر دیوار تکیه مده که تمام عالم به تو اتکا دارد

برخیز ! همهمه ی زخم هایت را پنهان کن تا دشمن آرزوی پیروزی را

برای خویش به گور ببرد .

هنوز باید باشی .

هنوز اسلام نیازمند خطبه های توست .

هنوز امیرالمومنین علی ( ع ) انقلاب و غیرت فاطمی تو را پشتوانه ی خویش می داند .

برخیز و با همین نیمه جان مجروح ، با همین پیکر زخم خورده در کوچه های شهر

 جاری شو .

در تمام خانه هایخواب برده را با دست های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنی ؛

تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند وبه پا خیزند ، تا پای مال شدن وصیت و میراث

رسول را سکوت نکند .

اکنون تو رفته ای ، تمام دردهایت به پایان رسیده اند .

اینک در جوار پیامبر خاتم ( ص ) نشسته ای و بی شک ، غصّه هایت را بردامان او از یاد می بری .

اما اندوه من از بی تو ماندن است .

دیگر هیچ کس انگار در این دنیا نیست .

وقتی بین ازدحام مردم ، بانوی بهشتی من حضور ندارد .

آه بانو ! این کلبه ی محقر با تو فردوس برین بود برای من ....

برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه های سوگوارشان را ندارم .

وقتی که تو بودی ، سفره ی خالیو بی رونقمان گوارا بود

آن چنان که گویا مائده های آسمانی برای مان گسترده بود .و گرسنگی را کنار این سفره ی بی نان ،

با شمیم بهشتی تو از یاد می بردیم .

بانو ! هنوز زمین نیازمندت بود .

هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه ی تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه ی خود و خانواده ات را

 انفاق کنی و با لب های نورانی را از خدا شنوی که :

" و یطعمون الطعام علی مسکینا و و یتیما و اسیرا "

(( زهرا ناصری ، دوم علوم تجربی ، دبیرستان شیخ الاسلام ))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد