اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

این مرغ شیدا کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد ........

  

    شنیدم که چون قوی زیبا

   فریبنده زاد و فریبا بمیرد

 

  شب مرگ تنها نشیند به موجی

  رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

 

  در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

  که خود در میان غزلها بمیرد

 

  گروهی بر آنند که این مرغ شیدا

  کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

 

  شب مرگ از بیم آنجا شتابد

  که از مرگ غافل شود تا بمیرد

 

  من این نکته گیرم که باور نکردم

  ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

 

  چو روزی ز آغوش دریا برآمد

  شبی هم در آغوش دریا بمیرد

 

  تو دریای من بودی آغوش باز کن

  که می خواهد این قوی، زیبا بمیرد

 

دکترحمیدی شیرازی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد