اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 29) :

 

   می گفت : چون صدام جنگ رابرماتحمیل کرده ،

پس بایدخرج ماراهم بپردازد !

اسلحه ، پوتین ، فشنگهایش و ...

همه مایحتاجش رو از اموال دشمن تامین کرده بود !

 درارتفاعات ، قاطر حکم تفنگ رو داشت .

بچه ها خسته که می شدند می گفتند :

راه برو حیوان ، مزدت محفوظ است ،

ان شاالله توهم با ذوالجناح محشور می شوی .

 

     " شادی شهدای شمال غرب صلوات "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد