نقل از سایت سجاد:

 

مصطفی زمان، که به اتفاق مادر نوزده ساله اش، ۱۵ ماه در اسارت عراقی ها بود، در مورد وضع اسارتش و ظلم و ستمی که بر آنان رفته است می گوید:

هنگام حمله وحشیانه ی عراقیان به خونین شهر(خرمشهر)، در خانه بودیم که ما را به اسارت گرفتند و به بصره و زبیر بردند.

موقعی که عرب و عجم را از هم جدا می کردند چون عربی می توانستم صحبت کنم، می گفتند تو حتماً عرب هستی؛ ولی به آنها گفتم عجمم.

آنگاه بی شرمانه پای مرا به پنکه سقفی بستم و پنکه را روشن کردند و مرا چرخاندند، اما باز گفتم که عجم هستم.

بعداً ما را به بغداد ـ موصل و سپس به اسارتگاه رمادیه بردند، آن جا که از ما بیگاری می کشیدند و هر روز یک آسایشگاه بلوک زنی می کردیم. جلو چشم یکدیگر ما را می زدند، یک درجه دار ارتش را آنچنان زدند که گوشش کر شد.