اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" ۱۰ صفت ممدوح و مذموم از نگاه امام علی(ع) " :

نتیجه تصویری برای تصاویر گل میخک 

 نهادینه کردن ارزش‌ها و فضیلت‌های اخلاقی تأثیر بسزایی در رشد و کمال معنوی انسان داشته و دارد و هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به مقامات والای معنوی، رشد و کمال دینی، خودسازی و حتی در زمینه‌های اخلاقیِ دیگر باید فضایل و ارزش‌های اخلاق را در خود پرورش دهد. در مطلب حاضر که از حوزه نیوز انتخاب  وتلخیص شده برخی از فضایل و رذایل اخلاقی از دیدگاه امام علی (ع) با مراجعه به نهج‌البلاغه بررسی شده است.
فضلیت‌های اخلاقی و خُلق‌های ناپسند از دیر زمان مورد عنایت اندیشمندان، عالمان و مربیان اخلاق بوده و نقش و تأثیر آنها در زندگی و شکل دادن به جوامع انسانی از مباحث علمی و فلسفی بسیار مهمی است. بی‌تردید سعادت و خوشبختی حقیقی و دستیابی به کمالات شایسته انسان بدون برخورداری از ارزش‌های اخلاقی و صفات متعالی برای آدمی میسر نمی‌گردد.
خُلق‌های نیک و خوی‌های پسندیده، ضمن آنکه زمینه رشد روحی و تعالی معنوی را برای انسان فراهم می‌آورد، وی را به رعایت ادب، پاسداری از حقوق دیگران واحترام متقابل فرا خوانده، به مهرورزی، نوع‌دوستی و محبت صادقانه ترغیب می‌کند. تخلّق به اخلاق نیک زندگی را از گرمی و نشاط واقعی برخوردار ساخته، روحیه همزیستی و وظیفه‌شناسی، پیوند برادری و دوستی و احساس همدلی و همدردی را درآدمی استحکام می‌بخشد و زمینه امنیت، رفاه، آسایش و حیات شایسته انسانی را برای او فراهم می‌آورد. مکارم اخلاق نشانه بزرگواری و کرامت انسانی است و ریشه در نهاد و فطرت آدمی دارد.
پیامبران الهی که خود بالاترین مرتبه از مکارم اخلاقی و سجایای انسان را دارا بوده‌اند، برای رهنمون ساختن جوامع بشری به ارزش‌های والای انسانی به فرمان خداوند متعال، پایه‌های خُلق‌های بزرگوارانه را با ارائه الگوهای واقعی به مردم پی‌ریزی کرده اند. در حدیث مشهوری که شیعه و سنی آن را از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کرده‌اند مقصد اصلی و انگیزه نهایی بعثت حضرتش تکمیل مکارم اخلاق معرفی شده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق‏»
(1)تنها برای تکمیل مکارم اخلاق و صفات عالی انسانی مبعوث گردیده‌ام. عالمان دینی، پویندگان راه فضیلت و مربیان اخلاق بر این نکته تأکید دارند که فعالیت در زمینه تهذیب اخلاق و تلاش برای خودسازی چنانچه مبتنی بر پاک‌سازی روان از قید ارزش‌های اخلاقی نباشد و صفات ناپسند و رذیله‌های اخلاقی به حال خود رها شوند و انسان در رأس فعالیت‌های معنوی در صدد ریشه کن ساختن آنها از باطن نباشد، درون وی لانه فسادی برای رشد روز افزون آنها شده و حتی ذکر و وِرد و عبادت جز تقویت پایه‌های این رذایل، حاصلی در بر نخواهد داشت. کسی که در مقام اصلاح خویش برآمده و خواهان تخلّق به صفات نیک است، مبارزه با رذیله‌های اخلاقی را از مهمترین دغدغه‌های خود قرار داده و پیوسته برای ریشه‌کن ساختن این صفات ناپسند تلاشی می‌کند تا ذره‌ای از این رذایل اخلاقی در وجودش نباشد.
اخلاق ناپسند حجاب‌های ظلمانی و پرده‌های تاریکی است که انسان را از درک حقایق و بهره مندی از فیوضات و معارف معنوی بازداشته، مانع کسب فضایل و برخورداری از نفحات رحمانی و اشراقات قدسی می‌شود. بنابراین هر انسانی باید برای رسیدن به رشد و سعادت و کمال معنوی با هوای نفسش مبارزه کند و برای از بین بردن رذیلت‌های اخلاقی با این صفات بد مبارزه کند تا شیطان لعین نتوان بر او غلبه کند. علامه بزرگوار مرحوم نراقی می‌فرماید: «اِنَّ الأخلاقَ المَذمُومَةَ فی القَلب هِیَ مَغارِسُ المَعاصی فَمَن لَم یُطَّهِر قَلبَهُ مِنها لَم تَتِمَّ لَهُ الطَّاعاتُ الظَّاهِرَة»
(2) اخلاق مذمومه و صفات ناپسند در قلب، نهالستان گناهان و محلَ رشد معاصی است. بنابراین کسی که قلب خویش را از آلودگی رذایل اخلاقی پاک‌سازی نکند، عبادات و طاعات ظاهری برای او اثر بخش نخواهد بود. امام علی (ع) در خطبه‌ها، حکمت‌ها و نامه‌های گهربار و ارزشمند خود که در نهج البلاغه آمده به بسیاری از فضیلت‌ها و رذایل اخلاقی اشاره کرده است که در ادامه به ذکر چند نمونه از این صفات خواهیم پرداخت.
اجمالی از محتوای نهج البلاغه کتابی که هم اکنون تحت عنوان «نهج البلاغه» در دست ماست، حاوی 239 خطبه، 79 رساله و نامه و 480 حکمت است که امام علی بن ابیطالب آن را انشا فرموده است. بزرگان علم و ادب و فرزانگان دین و معرفت اذعان دارند که نهج‌البلاغه از نظر جایگاه ارزشی، پس از قرآن کریم قرار دارد و به همین دلیل آن را أخ القرآن لقب داده‌اند. کتاب مقدس نهج‌البلاغه مشحون از حقایقی است که خداوند متعال به زبان آن حضرت جاری ساخته است که پاسخگوی نیازهای فطری انسان در مقام راز و نیاز با پروردگارش به مقتضای زمان‌های مختلف و احوال گوناگون است.
شش فضیلت اخلاقی
در نهج البلاغه * قناعت
امام علی (ع) در حکمت 371 می‌فرماید: «وَ لَا کَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقُنُوعِ وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقُوتِ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْکَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَة» (3)گنجی بی‌نیاز کننده‌تر از قناعت نیست و هیچ مالی از رضامندی به قوت مقدر، حاجت برآورتر نیست و کسی که به مقدار نیاز اکتفا کند به راحتی دست یابد و در آسایش جایگزین است. از جمله صفات نیکو و مکارم پسندیده که به گفته عالمان اخلاق منشأ بسیاری از فضایل انسانی و ارزش‌های معنوی است و آدمی را از دغدغه‌های نفسانی و وسوسه‌های شیطانی فراغت بال و اطمینان خاطر می‌بخشد، قناعت است. 4
 قناعت حالتی است نفسانی که انسان در اثر آن به آنچه خداوند روزی کرده راضی و به قدر حاجت و نیاز قانع و خشنود می‌شود. قناعت دارای دو مرتبه عالی و اعلی است؛ مرتبه نخست راضی به ضرورت و کفاف؛ و مرتبه دوم رضایت به کمتر از آن. 5
 در قناعت انسان آشکارا می‌یابد که اگر تمام دنیا را به او دهند و روح قناعت را از وی سلب کنند در واقع آسایش، آرامش و راحتی را از او سلب کرده‌اند و زندگی برای او در چنین حالی جز آزار، رنج و نگرانی نخواهد بود. در مقابل هنگامی که از کریمۀ قناعت و خرسندی به آنچه خدا خواسته برخوردار باشد، در واقع همه چیز از آن اوست و دلیلی برای حرص زدن طمع ورزی، هوا و هوس، به تبع آن ذلت و خواری وجود نداشته، همواره آسوده خاطر و در همه حال خوش و راحت به سر خواهد برد.
(6)  در این باره امام علی (ع) در حکمت 44 می‌فرماید: «طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّه»‏خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد و برای روز حساب کار کند و به آنچه برای گذراندن زندگی او کافی است قناعت کند و از خدا آنچه برای او خواسته راضی باشد.
* صبر امام علی (ع)
در خطبه 76 می‌فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُکْماً فَوَعَى وَ دُعِیَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا ... وَ کَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِیَّةَ نَجَاتِهِ»خداوند بیامرزد کسی را که سخن حکیمانه بشنود و آن را فرا گیرد و به جانب حق هدایت شود و آن را بپذیرد.... و آرزوهای نابجا را تکذیب کند و صبر را وسیله و مرکب نجات خویش قرار دهد. صبر عبارت است از استواری و ثبات نفسی در سختی و مصیبت به طوری که با وقوع حادثه، انسان از حالت عادی خارج نشود، زبان به شکایت نگشاید و حرکت غیرمتعارف از او سر نزند. صبر به عنوان مقاومت و ثبات انگیزه دین در مقابل انگیزه هوی معرفی شده است. (7)
* زهد امام علی (ع)
در حکمت 391 می‌فرماید: «ازْهَدْ فِی الدُّنْیَا یُبَصِّرْکَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْک»‏دل از دنیا بر کن، تا خداوند تو را به عیب‌ها و زشتی‌های آن بینا کند و غافل مباش زیرا که خداوند از تو غافل نیست. زهد عبارت است از بی‌رغبتی به دنیا مگر به مقدار ضرورت؛ زهد در دنیا با داشتن ثروت و مکنت منافاتی ندارد مگر آنکه ثروت را به دل، دوست داشته باشد و وجود ثروت باعث غفلت از یاد خدا شود. (8)
* تواضع امام علی (ع)
در خطبه 193 می‌فرماید: «اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِیسَ‏ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً»فروتنی را بین خود و دشمنانتان ؛ شیطان و لشکریان او سنگری قرار بدهید ؛ زیرا برای او از هر امتی سپاهیان و یاران و پیادگان و سوارانی است. تواضع و فروتنی از شریف‌ترین صفات پسندیده و مکارم اخلاق و راهکاری مناسب برای کنترل حس تکبر و خود بزرگ بینی، تعدیل غرایز سیطره جویی و برتری خواهی و پیشگیری از پیامدهای شوم این پدیده‌های نارواست. فروتنی نوعی شکست نفسی است که آدمی را از خودبزرگ بینی بازداشته و مانع می‌شود که خود را از دیگران بالاتر بداند. از وصیت‌های امیرمؤمنان (ع) در بستر شهادت است که فرمودند: «عَلَیْکَ بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَةِ» (9)بر تو باد به فروتنی، که آن از بزرگترین عبادت است
. * امانتداری امام علی (ع)
در خطبه 215 می‌فرماید:«اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی وَ أَوَّلَ وَدِیعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِی‏»پروردگارا! جان من نخستین حقیقت شریفی باشد که از من خواهی گرفت و اولین امانت تو باشد که در نزد من است و تو آن را بر می‌گردانی. امانتداری نشانه بارز ایمان و نوعی رابطه اعتمادآمیز بین انسان و غیراوست که اساس نظام اجتماعی بر آن استوار و استحکام روابط شهروندان بطور مستقیم به آن وابسته است. امانتداری به مثابه صداقت و راستی در عمل است، همچنان که راستگویی نوعی امانتداری در گفتار به حساب می‌آید، به همین جهت در بسیاری از روایات از امانتداری و راستگویی سخن به میان آمده است. امانتداری صرفاً به اموال و سرمایه‌های مادی اختصاص نمی‌یابد، بلکه بنا بر آنچه از قرآن و روایات استفاده می‌شود امانت معنای وسیعی دارد که سرمایه‌های عظیم معنوی، دین و آئین حق، ایمان، فرمایشات پیامبران و پیشوایان معصوم علیهم السلام، موقعیت‌های ارزشمند اجتماعی و حتی گفتگوهایی که در جلسات خصوصی رد و بدل شود، امانت‌هایی است که انسان به حکم شرع وظیفه دارد از آنها به نیکی حراست کرده در حفظ و نگهداری آنها به شکل شایسته کوشا باشد. (10)
* شکرگزاری امام علی (ع)
در حکمت 150 می‌فرماید: «لَا تَکُن مِمَّن....‏ یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِی الزِّیَادَةَ فِیمَا بَقِی»‏چونان کسی نباش که از سپاسگزاری نعمتی که به او داده شده ناتوان است و خواهان افزایش نعمت باقی مانده است. شکر عبارت از آن است که انسان نسبت نعمت را با نعمت‌دهنده بداند و از اینکه مشمول نعمت اوست شادمان شود و به مقتضای این شادمان عمل کند. (11) هر انسانی چنانچه فطرت انسانی خود را از دست نداده باشد هنگامی که با محبت و احسان دیگران مواجه می‌شود در صدد جبران آن بر آمده می‌کوشد تا به اندازه توان خویش بگونه‌ای شایسته آن را جبران کند و چنانچه خود را عاجز ببیند با زبان سپاس از نیکی‌های آنان قدردانی می‌کند. (12) چهار رذیله اخلاقی در نهج البلاغه
* حسد امام علی (ع)
در حکمت 347 می‌فرماید: «الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ»ستایش، بیش از استحقاق تملّق است و کمتر از آن درماندگی یا حسادت است. همچنین در حکمت 218 می‌فرماید: «حَسَدُ الصَّدِیقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّة»حسد بردن بر دوست، از بیماری در مهر و دوستی است. حسد یکی از صفات رذیله‌ای است که زیان آن قبل از هر کس متوجه خود شخص حسود می‌شود؛ گاه دیده شده شخص حسود مانند شخص تب داری که سوخت و ساز درون سلولی بافت‌های بدنش چندین برابر شده و بسیاری از بافت‌ها آسیب دیده و عملکردشان مختل شده است دچار آشفتگی فزاینده ذهنی می‌شود بگونه‌ای که تمام سطوح ادراکی و عاطفی شخصیت وی درگیر خنثی‌سازی یا شبیه‌سازی رفتار حسد می‌شود و مجالی برای تصمیم گیری صحیح نمی‌گذارد. (13) هر گاه حسد، آدمی را به افعال و گفتار ناپسند وادار کند تا زبان به غیبت و بدگویی بگشاید و...، گناه کرده؛ همچنین اگر از اظهار و ابراز آن خویشتن داری نماید و از رفتار و گفتاری که دلالت بر حسد نماید، پرهیز کند، ولی در باطن زوال نعمت محسود را طالب و به درد و رنج او راغب باشد و از این نظر احساس ناراحتی نکند و بر خود خشمگین نباشد باز گناه کرده است. (14)
* تکبر و خود بینی امام علی (ع)
در نامه 31 می‌فرماید: «اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَاب»‏بدان که خودبینی ضد حق و راستی است و آفت عقل و خرد است. همچنین آن حضرت در مذمت خودبینی فرمود: «لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» (15)هیچ تنهایی هراس‌آورتر از خودبینی نیست. عُجب و بالیدن به خود صفت مذمومی است که یکی از آثار بسیار بد عُجب، پسندیدن و خشنود بودن به وضع موجود است که موجب می‌شود انسان قدمی برای تکامل وضع خود بر نداشته و پیوسته در جا بزند؛ همچنین گاهی عُجب موجب می‌شود که انسان اعمال عبادی خود را بزرگ ببیند که دوری از رحمت و درگاه خدا را در پی دارد اما اگر انسان عمل خود را از آن نظر بپسندد که در بندگی خدا بوده و بترسد که در انجام وظیفه کوتاهی کند و در انجام دستورها از خدا تأئید و توفیق و بندگی بخواهد موجب دوری از درگاه احدیت نخواهد شد. (16) خودبینی گیاهی است که دانۀ آن کفر و سرزمین آن نفاق و آب آن ستمگری و شاخه هایش نادانی و برگش گمراهی و میوه اش لعنت خدا و خلود در آتش است؛ پس کسی که صفت خودبینی را برگزیند، تخم کفر را در سرزمین دل خود کاشته و گندم را از آن دور کرده و شکی نیست که چنان بذری جنین بدی خواهد بود. (17)
* طمع امام علی (ع)
در حکمت دوم می‌فرماید: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ»آن کسی که طمع را شعار خود گرداند خود را خُرد نمایاند، و آن کسی که راز سختى خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار کرد. دامنه خسارت رذایل حیوانی به قلمرو فعالیت صفات طبیعی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از آنها دارای دنباله‌ها و لوازمی است که در زمره صفات ناپسند نفسانی، خود به عنوان رذایل مستقل به حساب می‌آید. چشمداشت به اموال دیگران و طمع ورزی را می‌توان نمونه‌ای از این پیامدهای شوم دانست که ریشه در افزون خواهی داشته و از حرص سرچشمه می‌گیرد. چشمداشت به اموال دیگران سرمایه گرانقدر عزت نفس را نابود و ذلت و بندگی و خواری را به ارمغان می‌آورد. مؤمن هیچ گاه وسیله ذلت و خواری خود را در برابر مردم فراهم نکرده، چشم امیدش به کسی است که حیات و زندگی و روزی و عزت در دست مبارک اوست. (18)
* خشم امام علی (ع)
در نامه 69 می‌فرماید: «احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ»از خشم بر حذر باش زیرا از لشکریان بزرگ شیطان است. یکی دیگر از محرّماتی که باید سالک إلی الله از آن دوری کند، غضب و خشم است که خود عامل دیگری است که انسان را وادار به غیبت می‌کند. هنگامی که انسان از کسی ناراحت می‌شود برای اینکه شعله‌های کینۀ خود را خاموش کند و خشم خویش را فرو نشاند، مرتکب غیبت می‌شود؛ به گمان اینکه اگر حیثیت و آبروی خصم خود را ببرد، دلش آرام خواهد گرفت ولی غافل از اینکه غضب در این گونه موارد چه خطرها و ضررهایی به بار می‌آورد که دنیا و آخرت انسان را نابود می‌کند. (19)
پاورقی:
(1)- مکارم الأخلاق، ص: 8.
(2)- ملا مهدی نراقی، جامع السعادت، ج 1، ص10.
 (3)- نهج البلاغه، حکمت 371.
(4)- یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی، ص219
. (5)- مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، ص 626.
(6)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نباید‌های اخلاقی، ص221.
(7)- جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص 208.
(8)- جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج2، ص 252.
 (9)- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏72، ص: 119.
(10)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی ،ص 201.
(11)- جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص 226.
(12)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاقی ،ص 139.
(13)- نراقی، ملا احمد محمدبن مهدی، معراج السعاده، ص 192.
(14)- همان، ص 194.
(15)- نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص: 488.
(16)- جباران، محمدرضا، درسنامه علم اخلاق، ج 2، ص130.
(17)- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص219.
(18)- اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ صفات بایدها و نبایدهای اخلاق، ص 593.
(19)- مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، ص 304.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد