اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 45 ) :

 Image result for ‫تصویر رزمندگان‬‎

 پشت خاکریز بودیم ، آماده عملیات .

دوست شوخ طبعی داشتیم وقت رو مغتنم  شمرده و مشغول باز کردن کمپوت بود !

فرمانده که خیلی جدی بود گفت :

الان چه وقت کمپوته ؟!

اونم با لحنی جدی گفت:

 آقا رو! آمدیم وبرنگشتیم می خواهی خودت تنهایی همشو بخوری !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد