اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 48 ) :

Related image

  

***************

                      *************

صبحگاه ، شامگاه ، رزم شب ، راهپیمایی ، بدو ،بنشین ، پاشو !

بابا کربلا هر چی بود صبحگاه دیگه نداشت !

حالا ماهیچی نمیگیم شما سوءاستفاده میکنی !

این ها حرفهایی بود که وقتی می بردنمون صبحگاه غر می زدیم

و می گفتیم و می خندیدیم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد