اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" شعری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) ( 5 ) " :

 

Related image

بدون یار شدم، رفت آن که یارم بود


همان که وقت غم و غصّه غمگسارم بود



از این قنوت و از این دست های سرد تهی


مشخص است که هم دار و هم ندارم بود



مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود


به ذوالفقار چه حاجت که ذوالفقارم بود



نکشت و کشت مرا، جان گرفت و هم جان داد


تبسّمش، که تسلّای جان زارم بود



هزار گل پس از او روی بسترش جا ماند


ولی مدینه نفهمید او بهارم بود



منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم


که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود



در آن زمان که عدو خواست تا مرا ببرد


جواب محکم زهرا «نمی گذارم» بود



سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی -

 
که در نماز پسین، دومی کنارم بود

 


***پیمان طالبی***

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد