اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

من فلسطینی هستم ، فراموشم نکنید ............


تصاویر : مبارزه جوانان فلسطینی با صهیونیست ها

واکنش


میهنم! آهن زنجیرهایم می‌آموزد مرا

خشم عقابان و، نازکدلی انسان نیک‌اندیش را

نمی‌دانستم که زیر پوستمان


میلادِ توفانی است… و عروسی جویبارهایی

در سلّول زندان نور را از من گرفتند:


و خورشید مشعل‌ها… در دلم فروزان گشت

بر دیوارها شماره‌ی شناسنامه‌ام را نوشتند:


و سبزه‌زار سنبله‌ها… بر دیوارها روئیدن گرفت

بر دیوارها تصویر قاتلم را، نگاشتند:


و سایه‌سار گیسوانی، آن خطوط چهره را محو کرد

میهنم! با دندان‌ها نقش خون‌آلودت را نگار کردم

و ترانه‌ی تاریکی گذرا را برنوشتم


در خون و گوشت تاریکی شکستم را فرو بردم

و در گیسوان روشنایی، انگشت‌هایم را درون کردم

فاتحان بر بام‌های خانه‌هایم


جز وعده‌ی زلزله‌ها را فتح نکردند

جز تابناکی پیشانیم نخواهند دید


جز صدای زنجیرهایم نخواهند شنید

و چون بر صلیب پرستشم شعله‌ور شوم

چون قدّیسی…


در هیئت مبارزی

در خواهم آمد.


(«محمود درویش»، از کتاب «آخر شب»، ترجمه‌ی «موسی اسوار»، انتشارات

«سروش»، ۱۳۵۸)

***

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد