اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

حکایت هایی از حضرت علی ( ع ) ( 3 )

Image result for ‫تصویر مرقد امام علی در نجف‬‎

 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم



مردی نزد رسول خدا آمد و از شدت گرسنگی می‌نالید. پیامبر برای تهیه غذا کسی را به خانه همسران خود فرستاد. آن شخص خبر آورد که جز آب آشامیدنی، در خانه پیامبر هیچ یافت نمی‌شود.

 پیامبر به یاران خود فرمود: من این گرسنه را سیر خواهم کرد. سپس به خانه‌اش آمد و به دخترش فاطمه فرمود: آیا غذایی در خانه پیدا می‌شود؟ فاطمه گفت: جز غذای یکی از دخترانم که گرسنه است، غذایی یافت نمی‌شود. علی از فاطمه خواست دختر را گرسنه بخواباند و غذای او را به شخص فقیر بدهد. سفره را پهن کردند و برای این‌که میهمان از جریان با خبر نشود، چراغ را خاموش کردند و خود نیز بر سر سفره نشستند. آنان بی آن‌که غذایی بخورند، دهان خود را تکان می‌دادند. میهمان گمان می‌کرد آنان نیز همراه او غذا می‌خورند. او با خیال راحت و به اندازه کافی غذا خورد و سیر شد.

خانواده علی علیه‌السلام آن شب را گرسنه خوابیدند. صبح روز بعد خدمت پیامبر آمدند و بی آن‌که سخنی بگویند، پیامبر به آنان نگاهی افکند و لبخند زد.
در این جا آیه 9 سوره حشر نازل شد و ایثارگری این خانواده را ستود.


 از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که ترک بخل و حرص، انسان را به رستگاری می‌رساند، در حالی که آلودگی به این صفت ناپسند، کاخ سعادت انسان را ویران می‌سازد:

وَالَّذِینَ .....

و [نیز] کسانی که پیش از [مهاجران] در [مدینه] جای گرفته وایمان آورده‌اند؛ هر کس را که به سوی آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آن‌چه به ایشان داده شده است در دل‌هایشان حسدی نمی‌یابند و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آنان را بر خودشان مقدم می‌دارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند.


 مجمع البیان، ج 9، ص 260. سوره حشر آیه 9

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد