اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

حکایت هایی از حضرت علی ( ع ) ( 8 )

Image result for ‫تصویر مرقد امام علی در نجف‬‎

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

روزی علی (علیه السلام) یکی از غلامان خود را صدا زد، ولی او جوابی نداد بار دوم و سوم هم او را صدا کرد، اما او جواب نداد. حضرت برخاست و نزد او رفت و دید که استراحت کرده، به او فرمود: آیا صدایم را نشنیدی؟ عرض کرد: شنیدم. حضرت فرمود: پس چرا جواب مرا ندادی؟ عرض کرد: یا علی (علیه السلام) چون از عقوبت و توبیخ و تنبیه تو، خود را در امان می دیدم و مطمئن بودم که مرا توبیخ نمی کنی، لذا سهل انگاری کردم حضرت فرمود: تو را به خاطر خدا آزاد کردم

 

محجة البیضاء، ج 5، ص 123

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد