اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

حکایت هایی از حضرت علی ( ع ) ( 11 )


Image result for ‫تصویر مرقد امام علی در نجف‬‎

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

علی (علیه السلام) می فرماید: شبی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا نزد خویش فرا خواند. من در منزل همسرش خدیجه نزد او حاضر شدم آنگاه فرمود علی (آماده باش) و از پی من حرکت کن. سپس خود در جلو حرکت کرد و من هم به دنبال آن حضرت حرکت کردم تا آنی که در دل آن شب به خانه خدا کعبه رسیدیم...

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آهسته فرمود: علی از دوش من بالا برو، آنگاه خود خم شد و من از کتف مبارک او بالا رفتم و بر بام کعبه قرار گرفتم و هر چه بت در آنجا بود پایین انداختم، آنگاه از مسجدالحرام خارج شدیم و راهی منزل خدیجه شدیم.

در بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: نخستین کسی که بتها را درهم شکست جد تو ابراهیم (علیه السلام) بود و آخرین کسی که بتها را شکست تو بودی بامداد روز بعد هنگامی که اهل مکه سراغ بتهای خود رفتند دیدند که بتهایشان برخی شکسته و برگشته و بر زمین افتاده است. آنها با خود این اعمال از کسی جز محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پسر عمویش علی (علیه السلام) سر نمی زند...(1)

 

1) کشف الغمه، ج 1، ص 79.

این شکستن بتها بوسیله علی (علیه السلام) قبل از هجرت پیامبر

صلی الله علیه و آله و سلم و فتخ مکه بوده است و همین عمل نیز

در روز فتح مکه مجدداً توسط آن حضرت اعلام شده است

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد