اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند......

Image result for ‫مزرعه آفتابگردان‬‎


پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت میکنم، نجار آن شب نتوانست بخوابد.

همسر نجار گفت:

مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار

کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شدو خوابید صبح صدای پای

سربازان را شنید،چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه

کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند .

دو سرباز باتعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی،چهره نجار

برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد وگفت:

مانند هرشب آرام بخواب،زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد