اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

چگونه امامت به حضرت ولی عصر (عج) انتقال یافت؟


هشتم ربیع الاول با امامت رسیدن امام زمان (عج) و پرچمداری ولایت، طعم

 شیرین ربیع را به همه چشاند.
 
 
تصویر چگونه امامت به حضرت ولی عصر (عج) انتقال یافت؟



به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، ماه ربیع الاول از سومین ماه‌های قمری است که پس از پشت سر گذاشتن اندوه سنگین ماه‌های محرم و صفر، با سرور و شور امامت می‌آید و واضح و مبرهن است که ربیع به معنی بهار است و اعیادی، چون امامت حضرت ولی عصر (عج) و خجسته مولود پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) را در تقویم این ماه داریم.


هشتم ربیع الاول در وهله اول شهادت امام حسن عسکری (ع) است، که مصیبتی دیگر از خاندان نبوی در دل‌ها تازه می‌شود و قلب امام زمان «ارواحنافدا» حزن آلود است، اما به امامت رسیدن ایشان و پرچمداری ولایت جشنی است که طعم شیرین «ربیع» را به همه می‌چشاند.

شیخ طوسی در کتاب «غیبت» از احمد بن علی رازی و او از محمد بن علی و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانی روایت نموده: به خدمت ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح. م. د) فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال ۲۵۶ اتفاق افتاد. مادرش صیقل، و کنیه‏ اش ابو القاسم است، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمودند: نام او، چون نام من و کنیه ‏اش مثل کنیه من است، لقبش مهدی و حجت و منتظر و هم او صاحب الزمان است.

هشتم ربیع الاول چه روزی است؟

سپس ابو سهل گفت: زمانی که امام حسن عسکری (علیه السّلام) در بستر بیماری بودند روزی من در خدمتش بودم، حضرت به عقید خادم خود که غلامی سیاه چهره و اهل نوبه‏ بود و پیش از آن حضرت خدمتکار پدرش امام علی النقی بود؛ و امام حسن عسکری علیهما السلام را بزرگ کرده بود، فرمود: ای عقید! قدری آب مصطکی برای من بجوشان عقید هم آب را روی اجاق نهاد، و صیقل مادر امام زمان علیه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.

حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد ولی دست مبارکش لرزید و به دندان نازنینش خورد و سپس آن را بزمین نهاد. آن گاه روی کرد به عقید و فرمود: برو به اندرون که می‌بینی کودکی در سجده است، او را نزد من بیاور.

ابو سهل می‌گوید: عقید گفت: وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده می کند، و انگشت سبابه‏ خود را بسوی آسمان گرفته است، من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد، سپس گفتم: آقا شما را می‏ طلبد که به خدمتش درآئی. در این وقت مادرش صیقل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. چون عرب موقع سب کردن یعنی بدگوئی باشخاص با آن به طرف مقابل اشاره می‌کرد، آن را «سبابه» گفتند.

ابو سهل می‌گوید: موقعی که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید) موهای سرش کوتاه و میان دندان هایش باز بود. وقتی امام حسن عسکری علیه السّلام او را دید، گریست و فرمود: ای آقای خاندانم! این آب را بمن بده که من اینک بسوی خدای خود میروم. بچه کاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.

آنگاه امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود: مرا آماده نماز کنید. بچه حوله ‏ای در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پای را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود:

ای فرزند! به تو مژده می دهم که صاحب الزمان و مهدی و حجت خدا در روی زمین توئی. تو فرزند من و جانشین من می‌باشی. از من متولدشده‏ا ی. و تو (م ح. م. د) فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) می‌باشی و هم از نسل پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین هستی. پیغمبر (ص) مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش بمن اطلاع داد.

حضرت این را فرمود: و همان موقع رحلت نمودند.

 

" جام جم "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد