اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 80 )

 Image result for ‫تصویر رزمندگان اسلام‬‎

  

فرمانده رو راستی بود ، حاشیه نمی رفت.


امر مهمی که پیش می آمد و نیاز به نیروی تازه نفس پیدا می کرد.


می آمد به سنگر می گفت:خوب ، کار ما دوباره گیر کرده


و چند بسیجی که از جان خودشان سیر شده باشند می خواهیم !


چراغ اول را کی روشن می کند ؟


بجنبید وقت نداریم .


بعدا نیایید بگویید پارتی بازی کردید درشت ها و مخلص هایش را سوا کردید !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد