ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
فرمانده رو راستی بود ، حاشیه نمی رفت.
امر مهمی که پیش می آمد و نیاز به نیروی تازه نفس پیدا می کرد.
می آمد به سنگر می گفت:خوب ، کار ما دوباره گیر کرده
و چند بسیجی که از جان خودشان سیر شده باشند می خواهیم !
چراغ اول را کی روشن می کند ؟
بجنبید وقت نداریم .
بعدا نیایید بگویید پارتی بازی کردید درشت ها و مخلص هایش را سوا کردید !