اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

راه درمان فحش و ناسزاگویی

Related image


از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می‌شود. در این نوشتار به صورت مختصر به مباحثی همچون «تعریف فحش»، «اقسام فحش»، «نکوهش فحش از دید شرع و عقل»، «ریشه‌هاى درونى فحش»، «پیامدهاى زشت فحش» و «راه‌هاى درمان فحش»‌ اشاره شده است.

ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسیار زشت و زننده‌اى است که آدمیان کم و بیش به آن مبتلایند. این بیمارى، مایه نابودى پیوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و کینه را پدید مى‌آورد.
* تعریف فحش
فحش، بذاء، سلاطه، تفحش و سب، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى می‌آورد. ((تفحش)) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه‌گویى، ((سب)) به معناى گفتار زشت یا دشنام، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نیز به معناى زبان درازى است.
دانشمندان اخلاق، به کار بردن سخنان زشت براى‌اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند.
* اقسام فحش
فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى‌توان تقسیم کرد:
1 - فحش با انگیزه آزار (قصد جدى )
گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته می‌شود. دشنام‌دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته، حرمت شکنى مى کند.
2 - فحش با انگیزه شوخى
هرزه‌گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزاگویى در چنین حالى، بدون انگیزه رنجاندن است.
گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگیزه خاصى انجام می‌گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش، سخنان زشت را به زبان می‌آورد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه‌هاى گوناگون تقسیم می‌شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کمترى دارد.
البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت‌هاى گوناگون مختلف است، به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده می‌شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست.
* نکوهش فحش از دید شرع و عقل
فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم(ع ) به شدت نکوهش شده است تا آنجا که فرموده‌اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى‌گوید. رسول اکرم (صلى‌الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید:الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى؛ ناسزا گفتن و هرزه‌گویى در هیچ موردى از اسلام نیست.
حضرت صادق (علیه السلام) نیز به برخى از یاران خود فرمود که فحش دادن، کردار ما نیست و پیروان خود را به آن فرا نمى‌خوانیم.
سماعه که از یاران امام صادق(ع) است، مى‌گوید: بر امام صادق (ع) وارد شدم. در ابتدا فرمود: به من بگو که قضیه بین تو با شتربانت [= ساربانت] چه بوده است؟ (سپس فرمود) بپرهیز از اینکه زشتگو و بدزبان یا فریادزن یا لعنت کننده باشى. من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم کرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته‌ام) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم کرده، همانا تو بر او پیشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن، تو هم ستم کردى]. همانا این فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمىکنم. از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى) باز نگرد.سماعه گفت: من از پروردگار آمرزش مى‌طلبم و هرگز باز نخواهم گشت.
پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها؛ ورود در بهشت بر هر زشت‌گویى حرام است.
ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و التفحش؛ ایاکم و الفحش ‍ فان الله لایحب الفاحش المتفحش؛ از ناسزاگویى بپرهیزید. همانا خداوند فحش و هرزه‌گویى را دوست نمى‌دارد. از فحش بپرهیزید؛ چرا که خداوند ناسزاگو و هرزه‌گو را دوست ندارد.
از حضرت باقر (ع ) روایت شده است: ان‌الله یبغض الفاحش المتفحش؛ همانا خداوند فحش‌دهنده هرزه‌گو را دشمن مى دارد.
در وصیت‌هاى رسول اکرم (ص ) به حضرت على (ع ) آمده است :یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه؛ اى على! بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده، از روى ترس او را گرامى بدارند.
از امام محمدباقر(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) به همسرش فرمود: یا عائشه ان الفحش لو کان ممثلا لکان مثال سوء، اى عایشه! اگر فحش در این عالم شکل مى‌گرفت (و تو آن را مى‌دیدى)، به شکل زشت و بدى تبدیل مىشد.
از اندیشه و درنگ در این روایت‌ها، این نتیجه به دست می‌آید که فحش از دید شرع، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است. تعبیرهایى چون نبودن در اسلام، وارد نشدن در بهشت، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان می‌دهد تا آنجا که امام صادق (ع ) به فحش‌دهنده وعید آتش داده است؛ چنانکه می‌فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار/ بد زبانى از جفاکارى است و جفاکارى در آتش است.
* ریشه‌هاى درونى فحش
ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:
1 - خشم و عصبانیت
فحش، اغلب از شعله‌ور شدن خشم سرچشمه می‌گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار می‌شود و با تکرار و استمرار آن، این رفتار به شکل عادت در می‌آید.
2 - شوخى
گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت می‌گیرد که این خود درنیروى شهوت ریشه دارد. هرزه‌گویى‌هاى دلقک‌هاى دربار پادشاهان، از این نوع به شمار می‌آید.
3 - عادت
تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى‌سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت، دشنام می‌دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است.
* پیامدهاى زشت فحش
ناسزاگویى و دشنام، پیامدهاى شومى را در دنیا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد که از آن میان مى‌توان به موارد ذیل ‌اشاره کرد:
الف )- پیامدهاى فحش در دنیا
1. تحریک دیگران به ناسزاگویى: دشنام به دیگران، مایه خشم آنها شده، ایشان را نیز به همین رفتار زشت وامى‌دارد. ناسزا به آرمان و عقیده دیگران، چه‌بسا آنها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: و لا تسبوا الذین یدعون من دون‌الله فیسبوا الله عدوا...، خدایان آنها را فحش ندهید؛ چرا که آنها نیز (در مقابل) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى‌گویند.
2. ایجاد دشمنى: ناسزاگویى، بذر دشمنى را در دل دیگران مى‌پاشد و آنها را از فحش‌دهنده متنفر مى کند؛ چنین فردى به جاى کسب دوستى، بر تعداد دشمنان خود مى‌افزاید.
رسول خدا (ص ) می‌فرماید: لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوه لهم؛ به مردم دشنام ندهید تا دشمنى ایشان را به دست نیاورید.
3. ایجاد نفاق و دورویى: فحش، مردم را به دورویى سوق می‌دهد؛ چرا که آنها مى‌کوشند براى ایمن ماندن از زبان دشنام دهنده، بدون وجود کمترین علاقه، به او احترام گذارند؛ همان گونه که رسول خدا (ص) در وصیت به امیر مؤمنان على (ع ) فرمود: اى على بدترین مردم کسى است که مردم از روى ترس به او احترام گذارند.
این همان مصداق دوگانگى زبان و قلب و در نتیجه، آشکار شدن نفاق در جامعه است. فحش، افزون بر ایجاد نفاق در دیگران، نفاق گوینده را نیز نشان می‌دهد.
حضرت صادق(ع ) مى‌فرماید: ان الفحش و البذائه و السلاطه من النفاق؛ همانا فحش و بد‌زبانى و زبان‌درازى از دورویى است.
بر اساس این روایت، هر سخن زشتى که به زبان آورده شود، ممکن است از روى دشمنى نبوده، از روى عادت باشد؛ ولى چون آنچه بر زبان جارى می‌شود، غیر از آن است که در دل وجود دارد دوگانگى میان این دو پدید می‌آید.
4. نابودى برکت: از دیگر پیامدهاى این رفتار زشت، کاهش برکت رزق و روزى است. خداوند زندگى فرد ناسزاگو را فاسد مىکند. امام باقر(ع) می‌فرماید: من فحش على اخیه المسلم نزع الله منه برکه رزقه و و کله الى نفسه و افسد علیه معیشته؛ هر کس به برادر مسلمانش ناسزا بگوید، خداوند برکت روزى را از او می‌گیرد و او را به خود وا گذاشته و زندگى‌اش را فاسد مى‌کند.
اگر خداوند شخصى را به خود واگذارد، دیگر روى صلاح به خود نخواهد دید. خداوند خیر و برکت را از زندگى‌اش بر مى‌دارد و این همان معناى (فساد معیشت) است. چنین شخصى گاه به چپ و گاه به راست مى‌دود، گاه شهوت او را به یک طرف و گاه غضب به طرفى دیگر مى‌کشد و در نتیجه نمىتواند خط‌مشى درستى براى خود برگزیند و بیچاره می‌شود.
5. مایه فسق: ناسزاگویى فرد را از (ملکه عدالت) جدا می‌سازد و در شمار فاسقان جاى می‌دهد.
رسول خدا (ص) می‌فرماید: سباب المومن فسوق و...؛ دشنامگویى به مؤمن فسق است.
6. اجابت نشدن دعا: دشنام و ناسزا، عامل مهمى در اجابت نشدن دعاى فرد است. امام صادق(ع) می‌فرماید: مردى در میان بنى‌اسرائیل مدت سه سال از خداوند، فرزند مىخواست. زمانى که دید خداوند دعاى او را اجابت نمی‌کند، گفت: پروردگارا ! آیا من از تو دورم که صداى مرا نمى‌شنوى یا تو به من نزدیکى و دعایم را اجابت نمى‌کنى. پس، کسى (را) در خواب (دید که نزد) او آمد و گفت: همانا تو سه سال است خدا را با زبانى آلوده به ناسزا و قلب بى‌هراس از خدا و انگیزه غیرراستین مى‌خوانى. ناسزاگویى را از زبانت جدا و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگیزه خویش را نیکو کن. آن مرد چنین کرد. سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنیا آمد.
ب)- پیامدهاى فحش در آخرت
1. محرومیت از بهشت: فرد گرفتار به ناسزاگویى و فحش، راهى به بهشت نخواهد یافت. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده‌اى حرام است.
2. ورود به دوزخ: سرانجام رفتار ناسزاگو آتش دوزخ خواهد بود، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: بدزبانى از جفاکارى است و جفاکار در آتش است.
* راه‌هاى درمان فحش
اندیشه و درنگ در پیامدهاى زشت فحش، راه عملى درمان این بیمارى است، با یادآورى مداوم آن، احساس نفرت از این رفتار، شدت می‌گیرد و در نهایت به ریشه‌کن شدنش مى‌انجامد.
همچنین باید کوشید تا ریشه‌هاى این رفتار، نابود و غضب و شهوت سرکش رام و فرمانبردار شود، که مهار کردن این دو نیرو مایه رهایى انسان از همه آفت‌هاى زبان است. کوشش در به کار گرفتن سخنان نیکو و استفاده از گفتار خوش، راهى عملى براى درمان بیمارى فحش است. عادت کردن به گفتار نیکو، ملکه زشت و ناپسند ناسزاگویى را از روان آدمى خارج می‌سازد.
از کتاب: اخلاق الهی/ جلد چهارم، آفات زبان؛ به نقل از حوزه نیوز
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد