اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

درسوگ حضرت فاطمه زهرا (س ) 3


 Related image

 

وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد


لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد



صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت


مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد



قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد


شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد



در خانه روسری به سرت قاتل من است


قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد



قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد

 

قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد



جان خودم قسم که همین چند روز پیش

 

گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد



پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات


چون من بساط قتل کسی رو به را نشد

 

***محمد سهرابی***

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد