ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با چشم های نیمه بازت گاه گاهی
وقتی تنور خانه روشن شد برایت
دستاس را چرخاندی اما رنگ خون شد
از بس به پای گریه هایت آب رفتی
پهلو به پهلو می شوی و می چکد خون
از درد شانه ، شانه می افتد ز دستت
در خواب بودی چادرت را باز کردم
دیدم که پائین تر ز چشمان تو پیداست
زخم عمیق پنج انگشت سیاهی
این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی
از سر گذشتم از جدایی بی پناهی
گفتی غروبی شعله می پیچد به بالم
گفتی که می سوزم میان خیمه گاهی
در حلقه ی نامحرمان و نیزه داران
هرجا که می گردم ندارم تکیه گاهی
***حسن لطفی***