اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت


 Related image



پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت


 شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

 

 بسیار بود رود در آن برزخ کبود


 اما دریغ، زَهره‌ دریا شدن نداشت


 

 در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار


 حتی علف اجازه‌ زیبا شدن نداشت


 

 گم بود در عمیق زمین شانه‌ی بهار


 بی‌تو ولی زمینه‌ی پیدا شدن نداشت


  

دل ها اگر چه صاف، ولی از هراس سنگ


 آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت


 

 چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق


 این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت


 

" سلمان هراتی "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد