اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنزجبهه ( 75 )

Related image

 

یکی از بچه های شوخ طبع معرکه گرفته بود که اگه بهم مرخصی ندید


بی اجازه به اهواز می روم .


گفتند: چی شده؟


قضیه چیه ؟


گفت: هیچی !


به من گفتند: برو جبهه اسلام درخطراست ،


اومدم این جا می بینم جون خودم خیلی بیشتر در خطره !!


نظرات 1 + ارسال نظر

سلام و عرض ادب بر شما: از نظر شما در وبلاگم ممنون هستم سوال فرموده اید که غیر ار از ویدئو چیزی دیگر ندارم؟ به عرض شما دوست بزرگوار می رسانم که مطالب زیادی در راستای خاطره ها و پیشنهادات علمی پرورش ماهی و سود پرورش زنبور عسل و غیره نیز نوشته ام و دارم ولی در اوایل وبلاگ است . وبلاگ ارزشی شما را وجدانا دوست دارم و از مطالب ان نیز استفاده می کنم . سخن اینجانب و مطالب اینجانب نیز در راستای افکار ارزشی شماست فقط ادبیات نوشتاری شاید تفاوت داشته باشد اکنون خواهشمندم لینک را کلیک فرمایید از خاطرات خود برای درمان عذر می خواهم شب اداری کودکی که برادرم بود نوشته ام . بالاخره هدف خدمت و بخصوص تولید و مشغول شدن جوانان به تفریح سالم ماهیگیری است و این خود می تواند یک امر به معروف و نهی از منکر باشد بدون اینکه در مورد ان سخنی بنویسم نیتها را خدا می داند و قلوب را خدا می داند . از لطف و بزرگواری شما بسیار ممنون هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد