ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سلام ای شهر من ای گریهزار گم شده در مه
نمیبینی مرا با کولهبار گم شده در مه
دلم تنگ است از این دنیا و میگریم مگر یابم
تو را ای همدم تنها، سه تار گم شده در مه
شب است و خیبر است و ازدحام تیغ مرحبها
کجایی آی آی ای ذوالفقار گم شده در مه
پس از چشم انتظاریهای بسیار آمدی اما
سرت کو با توام هان ای بهار گم شده در مه
و من میراثدار هیبت بابا و پامیرم
بسویم باز گرد ای اعتبار گم شده در مه
به سوی جاده سرخ افق هر صبح میبینم
که میآید پگاهی آن سوار گم شده در مه
سید رضا محمدی
سنگینی حضور تو خم کرد قامتم
مشغول چشمهای تو یعنی عبادتم
از پشت این سکوت نفسگیر سالهاست
در چشمهات خیمهزدن گشته عادتم
تنها به این دلیل دلم را شکستهام
تا با خبر شوی و بیایی عیادتم
از این همه شمارش معکوس لحظهها
خسته شدهست عقربه گیج ساعتم
میخواهی از حصار نگاهت رها شوم
آخر برای چه؟ نکند بی لیاقتم
ای بغض دست و پنجه نکن نرم با دلم
بگذار قطره قطره شود خیس صورتم