ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
چه خلوت خوشی دارد این گوشهی قشنگ!
باد از عطر علف، بیهوش
هوا از عیش آسمان، آبی
و ذهن روشن هیزم
که گرمِ گرم ... از خیال جنگل افرا و صنوبر است.
...
چه بوی خوشی میآید از حواشی این پونهزار!
باید آنجا
آن دوردستِ کمی مانده به رود
باران باشد،
یک جادهی خیس نقرهپوش آنجا
پیچیدهی نم و نی
پر از نقش پای پرنده و آهوست
آنجا بادهای از شمال آمده
دارند رمههای سراسیمهی مه را
به جانب درههای پنج و نیم غروب میبرند!
...
و من که بدم میآید
این لحظه فقط شاعر باشم
دوستان دورِ جنگل صنوبر و افرا ... دیر کردهاند،
چوبدست پیرمرد را برمیدارم
راه میافتم ...
"سیدعلی صالحی"