اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

سلام ما بر ماه نو


عید 

سلام ما به کسی کز سوی خدای ودود

به بزم عرش علا ماه روزه مهمان بود



شد آنچنان سوی لاهو تیان سبک پرواز

که گرد عرصه ناسوت را زبال زدود



زخوان رحمت او شد هماره برخوردار

به روزی نه سزاوار خویش لب نگشود



ز عمر خویش غنیمت شمرد فرصت را

نشست هر دم با میزبان به گفت و شنود



چنان سپرد دل و جان خود به خلوت انس

که عاشقانه زدل راند فکر بود و نبود



خرید گوهر مقصود را به قیمت جان

زنقد اندک خود برد بیشماران سود



شبان قدر به خوبی شناخت ارزش عمر

فرشته اش به سلام آمد از فراز فرود



ملک گشود شبانگه بر او دریچه صیح

که راه امن بیابد به روزگار خلود



که را که دوست فراخواند و نا شنیده گرفت

چه بهره برد اگر دشمنش به یاوه ستود



ه. ما گذشت عزیران من، چه زود، چه زود

زمیزبان به تمنا هماره می‌طلبیم



که باز وعده بگیرد به یک چنین مو عود

هلا شما که پذیرفته گشته اید به ناز



همین بس است شمارا از این جهان وجود

به عید فطر بمانید خرم و پیروز



به روزگار سعید و به جسم و جان مسعود

قبول باد اطاعات و روزه داریتان



ز ناظمی به شما دم به دم درود درود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد