اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

شعرانتظار .... 74


Related image


من از قبیله شبم ولی تو روشنی تبار


ببین چه ساده روز را نشسته‌ام به انتظار



چه فصل سرد و ساکتی پناه بر تو ای برزگ!


چرا نمی‌رسم به تو چرا نمی‌شود بهار



غمت به روی شانه‌ام دوباره گریه می‌کند


بیا و تسلیت بگو به شانه‌های سوگوار



از این سکوت خسته‌ام، صدا بزن دل مرا


و مرهمی به روی زخمهای کهنه‌ام گذار



به آسمان نمی‌رسم به حجم سبز خانه‌ات


دلم به انتظار تو، تو بر ستاره‌ها سوار 



نرگس ایمانیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد