اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

داستانی درباره امام جعفرصادق ( ع ) 1


 

Image result for ‫تصویر شهادت امام صادق‬‎

 

زرارة بن اعین حکایت کند:

روزى به منزل امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم ، فرزندش حضرت موسى کاظم علیه السلام را در کنارش دیدم و جلوى ایشان جنازه اى - که روى آن پوشیده بود - قرار داشت .

امام صادق علیه السلام فرمود: داود رقّى ، حمران و ابو بصیر را بگو که نزد من آیند.

در همین بین مفضّل بن عمر - دربان حضرت - وارد شد و من براى انجام ماءموریّت بیرون رفتم ؛ و پس از ساعتى به همراه آن افراد حضور امام علیه السلام بازگشتم و مردم مرتّب به منزل حضرت رفت و آمد مى کردند.

امام صادق علیه السلام جلو آمد و در حضور جمعیّت - که حدود سى نفر بودند - خطاب به داود رقّى کرد و فرمود: پارچه را از روى صورت فرزندم ، اسماعیل برطرف نما.
سپس اظهار داشت : اى داود! اسماعیل زنده است ، یا مرده ؟

داود پاسخ داد: او مرده است .

بعد از آن ، افراد یکى پس از دیگرى مى آمدند و صورت اسماعیل را مى دیدند و حضرت همان سؤ ال را از آنان مى پرسید؛ و آنان مى گفتند: او مرده و از دنیا رفته است .

آن گاه حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد بر اقرار این افراد باش ؛ و سپس ‍ دستور داد تا جنازه اسماعیل را غسل داده و کفن نمایند.

و چون فارغ شدند، فرمود: اى مفضّل ! صورتش را باز کن و پس از آن سؤ ال نمود: آیا او مرده است ، یا زنده ؟

و مفضّل گفت : او مرده است ، حضرت اظهار داشت : خداوندا! تو شاهد باش .

و سپس جنازه را جهت دفن حمل کردند؛ و هنگامى که جنازه را در قبر نهادند، امام علیه السلام جلو آمد و به مفضّل فرمود: صورتش را باز کن تا تمام افراد ببینند که او زنده است ، یا مرده ؟

و همگى شهادت دادند بر این که او مرده است .

آن گاه حضرت همچنین فرمود: خداوندا! تو شاهد بر گفته آن ها باش ، اى افراد حاضر! شاهد و گواه باشید که به زودى گروهى به وسیله اسماعیل راه باطل را برگزینند و گویند که او زنده است ؛ و امام و پیشوا خواهد بود.

آنان بدین وسیله مى خواهند نور خدا را خاموش کنند و در مقابل خلیفه و حجّت خدا یعنى ؛ فرزندم ، موسى کاظم موضع بگیرند، ولیکن خداوند متعال نور خویش را به اتمام مى رساند، گرچه مشرکان و بدخواهان نخواسته باشند.

و همین که خاک ها را داخل قبر ریختند، حضرت جلو آمد و اظهار داشت : چه کسى درون این قبر زیر خاک پنهان گشت ؟

همگى گفتند: یاابن رسول اللّه ! فرزند شما اسماعیل بود، که پس از غسل و کفن در این قبر دفن گردید.

و در پایان مراسم تدفین ، براى آخرین بار حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد و گواه باش ؛ و سپس دست حضرت موسى کاظم علیه السلام را گرفت و اظهار داشت : این فرزندم خلیفه بر حقّ است ، بدانید که حقّ با او و نیز او با حقّ است ؛ و حقّ از نسل او خواهد بود تا هنگامى که وارث زمین - یعنى ولىّ عصر، امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف )، آشکار گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد