اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

یک شهید، یک خاطره


Image result for ‫تصویر گل شقایق‬‎


ردپای دوست



از بابا رستم خیلی تعریف می‌کرد؛ دوستان صمیمی بودند.


با دیدن تصاویر تشییع پیکر بابا رستم که از تلویزیون پخش می‌شد، سرش را بر

صفحه تلویزیون گذاشت و های های گریه کرد.آن وقت رو به من گفت:

-« دیگه برایم جای ماندن نیست، بعد از او باید راهش رو ادامه بدم.»


**********


از منطقه تلفن کرد که:« دیشب خواب شهادت دیدم، این عملیات آخرین

عملیات هست.»


****************
بابا رستم که رفت، محمدرضا هم ردپای دوست را گرفت و راهی شد. مدتی بعد هم

به او پیوست.


خاطره‌ای از شهید محمدرضا حشمتی


راوی: نرجس مقدس، همسر شهید

 

مریم عرفانیان

کیهان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد