اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

شعر انتطار .... 80


 

تصویر مرتبط

 

من که حیران توام وقتی تبسم می‌‌کنی

 رعشه بر جان می‌زنی در دل تلاطم می‌کنی

 

تازگیها می‌نشینم پای حرف چشم تو

نرم نرمک شعر باران را ترنم می‌کنی

 

چشم من در خلوتت گاهی اگر سر می‌زند

تو چرا شک می‌کنی، سوء تفاهم می‌کنی

 

اتفاقاً بیشتر حرف تو را می‌زد دلم

خاطراتی را که در باران تبسم ‌می‌کنی

 

با خلوص چشمهایت صحبت از اشراقها

از سماع ساقه‌های سبز گندم می‌کنی

 

راستی! گنجشکها با بی‌قراری می‌پرند

در وسیع دیدگانت؟ یا تو هم می‌کنی

 

ای بهار مهربانم! با طلوعت در زمین

روشنی را جمعه فردا تکلم می‌کنی 

 

سید حکیم بینش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد