ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
مردی از انصار نزد امام حسین(ع) آمد، تا از او حاجتی بخواهد، حضرت فرمود: ای برادر انصاری! آبرویت را از خواهش کردن حضوری و روبهرو، نگهدار و حاجتت را در نامهای به من بنویس، امید است آنچه تو را شاد کند عمل کنم. انشاءالله.
او در نامه نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد اشرفی میخواهد و اصرار دارد آن را بگیرد، با او گفتوگو کنید که به من مهلتی بدهد. چون امام حسین(ع) نامه را خواند به منزلش رفت و کیسهای آورد که هزار اشرفی در آن بود و به وی فرمود: با پانصد اشرفی وام خود را بپرداز و با پانصد اشرفی دیگر، زندگی خود را اداره کن و جز به یکی از سه کس حاجت خود را مبر! مرد دیندار، یا صاحب مروت و جوانمردی، و یا فرد با شخصیت.
اما دیندار برای حفظ دین خود حاجتت را برآورد، و صاحب مروت از مردانگی خود شرم دارد و فرد با شخصیت میداند که تو آبروی خود را فروختی و آبرویت را حفظ میکند و حاجتت را روا میدارد.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج78، ص118