اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

به مناسبت هفته دفاع مقدس ( 1 )


 

Image result for ‫تصویر جبهه‬‎

 

     ( طنز جبهه 1 ) :

 چند تاعراقی دستمال سفید تکان می دادند که اسیر بشوند و من هم که چند تا

کلمه عربی شنیده بودم ، بادست اشاره کردم بیایید و داد می زدم " امشی "

" امشی " (بروید ) بیچاره ها هاج  و واج مانده بودند چکارکنند . باید بیایند

یا بروند ! دستهایشان راگذاشتن رو سرشان و همان جا نشستن .

" شادی روح شهدا صلوات "

****************************************************************

  ( طنز جبهه 2 ) :

  بعد از بمباران از دستشویی صدای ناله می آمد منتظر شدم بیاد بیرون ببینم

کیه و چش شده ! ترکش خورده بود ! باچفیه رانش رو بستم و لنگان لنگان بر

دمش بهداری ، دکتر با تعجب به شلوارش نگاه می کرد نمی دانست ترکش

چطوری به پاش خورده ، ولی شلوار سالم مانده !


" شادی روح شهدای بهداری صلوات "

********************************************************************

   ( طنز جبهه 3 ) :

 رشته ریاضی خوانده بود . بدنش پرتکش شده بود . خواستم روحیه بهش بدم

گفتم می خوای رشته تحصیلی ات رو ادامه بدی ؟!  لبخندی زد وگفت نه دیگه باید

برم مهندسی معدن !  آهن از بدنم استخراج کنم !

" شادی روح شهدای دانشجو صلوات "

******************************************************************

    ( طنز جبهه 4 ) :

ازعملیات برگشته بودیم . در این فاصله که نبودیم ، گردان امام حسین رفته بودند

تو چادرهای ما مستقر شده بود . اولین نفری که رفت تو چادر داد زد : بچه های امام

حسین تو چادر ما هستند .  بچه ها گفتند مواظب باش نروند ما هم بیایم زیارت !

       " شادی روح شهدای گردان امام حسین صلوات "

***************************************************

                                       

    ( طنز جبهه 5 ) :

بعضی تازه واردهای جبهه خوب سرزبان داشتند . بهش میگم : اخوی دفعه

چندمه میای جبهه ؟ برگشته میگه : حضورذهن ندارم بااین دفعه

فکرکنم میشه... یک دفعه !

  " شادی روح شهدا و امام صلوات "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد