دیوانچی بسکوال نقاش معروف ایتالیایی که واقعه عاشورا را در عالم رؤیا دیده و از
آن متاثر شده است، این صحنه را در طول 6 ماه به تصویر کشید.
دیوانچی بسکوال نقاش معروف ایتالیایی در عالم رؤیا صحنه عاشورا و هجوم به طرف امام حسین علیه السلام را می بیند.او هروقت می خواست آن را تعریف کند حالش منقلب می شده و گریه می کرده است.
دیوانچی پس از آن صحنه رؤیای خود را نقاشی کرد، اما این کار او 6 ماه طول کشید زیرا او هربار با یادآوری آن صحنه دچار رعشه می شد.وی اخیرا به زیارت امام حسین علیه السلام رفته و مسلمان شده است.
نقاشی زیر تصویر رؤیایی است که دیوانچی از واقعه عاشورا در خواب دیده است.
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۸
" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "
میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها
دیده میشد محشری از لا به لای نیزه ها
مصحفی که جای آن بر شانه های عرش بود
عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها
نه، مکن باور اگر چه گفت عصر واقعه
دیده میشد پشت خیمه رد پای نیزه ها
میشود سرها به نی منظومه ای دنباله دار
میرود تا آسمانها ناله های نیزه ها
میشود فهمید از خون گریه های محفلی
برگرفته با قلبی در هوای نیزه ها
از چه رو خورشید، بین کوچه های کوفیان
گاه بالا بود و گاهی زیر پای نیزه ها
دختری میگفت با حسرت چه میشد می زدم
بوسه ای بر حنجرت بابا به جای نیزه ها
با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن
آه میشوزد دلم از های های نیزه ها
(مجید قاسمی)
می روی همراه خود جانم به میدان می بری
در قفای خویشتن موی پریشان می بری
گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان
دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی
می روی با سر به سوی نیزه داران پلید
پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری
نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند
بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری
تا نماند دست خالی ساربان بی حیا
خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری
باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر
بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری
همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو
نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری
(احسان محسنی فر)
شیعیان! دیگر هواى نینوا دارد حسین
روى دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدّش به اشکى شُست دست
مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین
مىبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوى منا دارد حسین...
او وفاى عهد را با سر کند سودا ولى
خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین...
آب را با دشمنان تشنه قسمت مىکند
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین...
دست آخر کز همه بیگانه شد، دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین، گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندرین گوشه عزایى بىریا دارد حسین
" شهریار "
سفر در زمان یکی از رویاهای دیرینه بشر محسوب میشود.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، در یکی از روزهای معمولی سال ۲۰۰۶ مرد جوانی با لباسهایی از مدرفته و دوربینی قدیمی دردست، مثل گمشدهها در خیابانهای شهر «کی یف» اوکراین قدم میزند که پلیس مشکوک میشود و از او مدرک شناسایی میخواهد. خب! اینطور چیزها گاهی پیش میآید.
مرد مثل هر شهروند خوب دیگری، کارت شناساییاش را نشان میدهد. همهچیز خوب پیش میرود جز یک موضوع کوچک؛ مدارک مرد، مربوط به ۵۰ سال پیش است. پلیس او را به یک مرکز رواندرمانی تحویل میدهد. پزشکی بهنام «پارلو کوتریکف» او را معاینه و همه صحبتهایش را ضبط میکند. مرد خودش را اینطوری معرفی میکند: «سرگئی پانامارنکوف. در ۱۶ ژوئن ۱۹۳۲ در کی یف بهدنیا آمده و ۲۵ ساله ام».
طبق این ادعا سرگئی حالا باید حدود ۷۴ ساله باشد نه ۲۵ ساله. دکتر از او میپرسد: «چطور در سال ۲۰۰۶ هستی و ۲۵ سال داری؟» مرد درحالیکه گیج بهنظر میرسد، میگوید همان روز برای عکاسی از خانه بیرون آمده، مدتی در خیابانها قدم زده و چندتا عکس هم گرفتهاست؛ ازجمله عکس از یک شیء نورانی در آسمان! بعد هم دوربین را به دکتر نشان میدهد تا حرفش را باور کند.
برای به کار انداختن دوربین قدیمی و چاپ عکس از یک عکاس حرفهای کمک میگیرند. عکاس با دیدن دوربین و نگاتیو، چهار چرخش پنچر میشود و –احتمالا با عربده- میگوید از این مدل دوربین فقط در موزهها پیدا میشود. چیزی که بیشتر عکاس را متعجب میکند، این است که نگاتیو و دوربینی که ۷۰ سال از عمرش میگذرد، اینقدر نو و سالم باشد. او بههرحال نگاتیو را چاپ میکند و درکمال حیرت میبیند که عکسها شهر کی یف را در دهه ۵۰ میلادی نشان میدهد و یک شیء پرنده ناشناس هم در آسمان دیده میشود.
سرگئی، ادعا میکند شیء پرنده بعد از گرفتن عکس بالای سرش میرود و با منتشر کردن نوری، باعث ازحال رفتن او میشود. او هم وقتی چشمهایش را باز میکند، خودش را در جایی جدید میبیند.
دکتر کوتریکف بهتزده تصمیم میگیرد موضوع را بیشتر بررسی کند. برای همین دستور میدهد سرگئی را به هتلی ببرند و با دوربینهای مداربسته رفتارش را کنترل کنند. وقتی روز بعد به سراغش میروند، اثری از او پیدا نمیکنند.
دوربینهای مداربسته هتل هم تصویری از او درحال خروج، ثبت نکردهبودند. دکتر دست از تحقیقات بر نمیدارد و تلاش میکند «والنتینا» نامزد سرگئی را که او هم حالا باید حدود ۷۰ ساله باشد، پیدا کند. موفق هم میشود.
والنتینا وقتی عکس دونفرهاش با نامزد عجیبوغریبش را میبیند، میزند زیر گریه و میگوید یک روز، سرگئی گم شده و دیگر هیچوقت او را ندیده است.
سفر در زمان همیشه یکی از رویاهای دستنیافتنی آدمها بودهاست و دانشمندان درباره آن بسیار تحقیق کردهاند.
قصه سرگئی یکی از مستندترین ماجراهای سفر در زمان بودهاست. هر چند میتوان شواهدی هم برای ساختگی بودن آن پیدا کرد، شما چه فکری میکنید؟
کد خبر : 3882579993647561941
1398/6/15 22:00
" جام جم "
پیامبر گرامی اسلام(ص) در بیانی ویژگیهای انسان عاقل را چنین توصیف میفرمایند:
ویژگیهای عاقل این است
1- در برابر رفتار جاهلانه بردباری کند
2ـ از کسی که به او ظلم کرده در گذرد
3- در برابر زیردست خود متواضع باشد
4- با بالادست خود در طلب نیکی رقابت کند
5- هرگاه بخواهد سخن بگوید، بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد، و اگر بد
بود، سکوت کند و سالم ماند
6- هرگاه با فتنهای روبهرو شود، به خدا پناه برد
7- دست و زبان خود را نگاه دارد
8- هرگاه فضیلتی ببیند آن را غنیمت شمارد
9- شرم و حیا از او جدا نشود
10- و حریص نباشد. اینها ده خصلتی هستند که عاقل با آنها شناخته میشود. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــ
1- تحفالعقول، ص 27
کسی میآید از آن سوی این صحرا غریبانه
که زلف عنبر افشانش پریشان است بر شانه
نگاهش مضطرب در هر طرف انگار میپرسد
پرستویی مهاجر را که کوچیدهست از لانه
و گویی باز میجوید نشان خانهای را که
فقط ماندهست تلی خاک و خاکستر از آن خانه
ولی من ماندهام اینجا و داغ آرزوهایم
که بفشارد کسی دستان سردم را صمیمانه
کسی میگرید و رد میشود آرام و آهسته
غبار آلوده طوفان میوزد اطراف ویرانه
زهره صدیق
چه میِشد اگر او مرا میسرود
هجا در هجا در هجا میسرود
دلم پوک و پوسیده شد کاشکی
مرا باز یک ماجرا میسرود
و یا مثل تصویر یک حنجره
صدای مرا بی صدا میسرود
سکوتی زبان بستهام کرده است
دلم را زبان شما میسرود
زمانی نت گامهای مرا
همین کوچه پس کوچهها میسرود
دلی از تباری دگر داشتم
که یا شروه میخواند یا میسرود
بلقیس بهزادی
قالالنبی(ص):
«العقل نور یفرق به بین الحق و الباطل»
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
عقل نوری است که به وسیله آن میان حق و باطل فرق نهاده میشود.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار،ج1، ص 97
حساسیت غرب به پوشش زن
امروز در دنیا، روی چیزهای خاصی حساسیت هست. امروز در دنیا، روی کتک خوردن زن به وسیله شوهر، حساسیتی نیست. مردان در اروپا و آمریکا – نه همه آنان – خیلی راحت زنانشان را کتک میزنند. روی ظلم کردن مرد به زن در خانواده، خیلی حساسیتی در دنیا نیست. آمارهایی که ارائه میکنند، نشاندهنده این است که پدران و شوهران در خانوادههای آمریکایی و اروپایی، خیلی راحت به فرزندان و همسرانشان ظلم میکنند. در دنیا روی این مسئله، خیلی هم جنجال نیست، اما روی پوشش زن حساسیت هست! اگر کسی، شخصیتی، فیلسوفی، نظامی، سیاستی با عریان بودن زن مخالفت کند، این را در دنیا هو میکنند. روی بسیاری از فسادها و روشها و عادات حساسیتی نیست.
اگر کشوری به عنوان یک سیاست، با مشروبات الکلی مخالفت بکند، این را در دنیا هو میکنند، لبخند تمسخر میزنند! او را مرتجع مینامند! این فرهنگ کجاست؟ این عریانی زن به عنوان یک سنت، این رواج مسکرات به عنوان یک رسم رایج، متعلق به کجاست؟ این متعلق به اروپاست و از فرهنگ قدیمی این کشورها ناشی شده است. حالا این رسمها در جاهای دیگر دنیا هم حجیت پیدا کرده است و اگر کسی با آن مخالفت کرد، کانه مرتکب گناه کبیرهای شده است!
* سخنرانی در دیدار با روحانیون و ائمه جمعه و جماعات استان مازندران؛ 22/2/69
قیامت، تجسم اعمال انسانی
هر کاری که انسان در دنیا انجام میدهد، آثار و تبعاتی دارد که در وهله نخست، خود عامل از آن سود میبرد و یا چوبش را میخورد. البته آثار خوب و بد عمل در دنیا کمتر به چشم میآید؛ زیرا به دلایلی از جمله تاثیر تدریجی اعمال و ویژگی سنت اسباب و مانند آنها، آثار و تبعات عمل در دنیا چنان به چشم نمیآید که انسان به سرعت تحت تاثیر قرار گیرد و از آن درس و عبرت بگیرد و به بازسازی اعمال بد یا اصلاح آن بپردازد یا به اعمال نیک اهتمام بیشتری داشته باشد؛ اما در آخرت چنین نیست؛
زیرا ویژگی آخرت این است که هر چه انسان در دنیا انجام داده بهعنوان بخشی از هویت و شخصیت او در میآید و با تجسم اعمال تاثیر هر عملی را در وجود خویش با علم حضوری و علم وجدانی حاضر مییابد؛ چنانکه خدا میفرماید: و کارنامه عمل شما در میان نهاده مىشود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مىبینى و مىگویند: اى واى بر ما این چه نامهاى است که هیچ کار کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است؛ و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند؛ و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمىدارد. (کهف، آیه ۴۹)
خدا در جایی دیگر میفرماید: روزی که هر کس آنچه را از کار خیر و کار بد در دنیا انجام داده حاضر شده مییابد و عین آن اعمال را بهصورت قیامتی مجسّم میبیند، آرزو میکند که کاش میان او و عملهای بدش مدت زمان درازی بود و قیامت به تأخیر میافتاد؛ و خدا شما را از خود بر حذر میدارد و خدا دلسوز بندگان است. (آلعمران، آیه 30)
از این آیات و آیات دیگر قرآن به دست میآید که سازه اخروی انسان چیزی جز اعمال او در دنیا نیست؛ به این معنا که شکل و شخصیت هر انسانی در آخرت، بازتابی از اعمال دنیوی اوست و بهشت و دوزخ نیز چیزی جز همین اعمال دنیوی نیست که در آخرت تجسم یافته است. انسان در دنیا همانند کسی است که صفحه سفیدی جلویش است و او با هر کاری نقطه سپید یا سیاهی بر آن صفحه میگذارد؛ مجموعه این نقطهها شکلی را ترسیم میکند که حقیقت خود شخص خواهد بود. بنابراین، باید توجه داشته باشد که چگونه عمل میکند؛ زیرا این اراده و اختیار آزادانه برای انتخاب خوب و بد است که حقیقت شخصیتی و بهشت و دوزخ انسان را میسازد. پس نمیتواند کس دیگری را سرزنش کند که او را در این شرایط بد قرار داده و هویت و شخصیت دوزخی را برای خود آفریده است؛ حتی ابلیس، این شیطان لعین با همه وسوسهگری میگوید که انسان بدکار باید خودش را سرزنش کند؛ زیرا من هیچگونه سلطهای بر انسان نداشتم و خود شخص است که با انتخاب آزادانه دنبال شیطنت رفته (ابراهیم، آیه 22) و خودش را چارپا یا زغال سنگ یا هیزم دوزخ ساخته است. (اعراف، آیه 179؛ جن، آیه 15؛ انبیاء، آیه 98)
انواع ظلم
از نظر آموزههای قرآنی، ظلم ضد عدل به معنای خروج از جایگاه حقی است که خدا برای هر کسی یا هر چیزی قرار داده است؛ زیرا نظام هستی بر مدار و محور حق و عدل بنا گذاشته شده و هر چیزی دارای جایگاه خاص خودش است که خدا مقدر و معین کرده است. (طه، آیه 50 )
این خروج از دایره حق و عدل، دارای اقسامی است که شامل دو دسته اصلی: ظلم به خود و ظلم به دیگران است. ظلم به دیگران شامل ظلم به خدا و ظلم به مخلوقات دیگر است، البته ظلم به دیگران از خدا و خلق، چیزی جز ظلم به خویشتن خویش نیست؛ زیرا کسی که به دیگری ظلم میکند، پیش از آنکه به دیگران صدمهای بزند به خود زیان و صدمه وارد کرده است و در آیات قرآن تضییع حقوق دیگران یا نادیده گرفتن تکالیف و وظایف الهی یا کفران نعمت و عدم استفاده درست از نعمت به معنای ظلم به خود معرفی شده است. (نحل، آیات 33 و 114؛ اعراف، آیه 160)
مصادیقی از ظلم به خویشتن
چنانکه گفته شد ظلم به دیگران بهویژه خدا از طریق مخالفت با آموزههای وحیانی کتب آسمانی و کفران نعمت بهجای شکر نعمت، چیزی جز ظلم به خویشتن نیست؛ همچنین ظلم و ستمیکه نسبت به حقوق دیگران از انسان و جانور و گیاه انجام میشود؛ چیزی جز ظلم به خویشتن نیست؛ زیرا آثار و تبعات اینگونه ظلمها پیش از آنکه دیگران را تحت تاثیر قرار دهد، خود انسان را گرفتار میکند.
در آیات قرآن برخی از موارد و مصادیق ظلم بهعنوان ظلم به خویشتن بهصراحت مطرح شده است که گواه بر این معنا است که ظلم به دیگران همان ظلم به خویشتن است. از جمله مصادیقی که در قرآن بیان شده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- اذیت همسر خویش: کسانی که همسر خویش را طلاق داده و سپس به نیت و قصد اذیت و آزارش به او رجوع میکنند تا همچنان همسرش باشد، از مصادیق ظلم به خویشتن است. (بقره، آیه 231) بهنظر میرسد که علت آن را میبایست در هدف از ازدواج جستوجو کرد؛ زیرا هدف از ازدواج سکونت و آرامش خاصی است که در محیط خانواده و زناشویی بهدست میآید (روم، آیه 21)؛ پس کسی که همسرش را طلاق داده و سپس به قصد اذیت و آزار به او رجوع میکند، همیشه در فکر اذیت و آزار اوست و همین درگیری فکری، موجب سلب آرامش و سکونت از او خواهد شد؛ پس پیش از آنکه به زنش آسیب برساند و ظلمش در دیگری تاثیر بگذارد، در خودش تاثیر میگذارد و آسایش و آرامش را از وی و زندگیاش سلب میکند. در حقیقت فکر ضرررسانی و تعدی و تجاوز نسبت به همسر، بزرگترین آسیب را به خودش میرساند. از همین رو در قرآن این نوع ظلم به دیگران، ظلم به خویشتن معرفی شده است.
2- تمسخر عذاب الهی: عذاب الهی در دنیا به اشکال گوناگون صورت میگیرد. باید توجه داشت که مصیبتهایی که انسان در زندگی با آنها مواجه میشود شامل دو دسته مصیبتهای ابتلایی و آزمایشی و نیز مصیبتهای کیفری و مجازاتی است. دسته دوم از عذابها بهاشکال گوناگونی چون بیماری، از دست رفتن نعمت، سیل، زلزله و مانند آنها است که گاهی انسان گمان میکند که امر و رخدادی طبیعی است؛ در حالی که هیچ چیز در عالم، خارج از ربوبیت وپروردگاری عالم نیست و هر قطره یا سنگی یا چیزی مامور و سربازی از لشکر خدا است؛ پس اگر سیلی و زلزلهای موجب خرابی برای کسی شد، این مصیبتها در چارچوب ابتلاء یا کیفر خواهد بود. خدا میفرماید: وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَکانَ اللَّهُ عَلیمًا حَکیمًا؛ همه آسمانها و زمین لشکر خدا هستند و خدا با علم به جزئیات و کلیات و اهداف حکیمانه آنها را به کار میگیرد. (فتح، آیه 4) خدا در قرآن بیان میکند که هر قطره باران به هدفی شکل گرفته و خدا است که او را سوار بر ابرها بهجاییکه میخواهد میرساند.(روم، آیات 26 و 27) بنابراین، کسانی که عذابهای الهی را در هر شکلی به تمسخر میگیرند، باید بدانند که این رویه آنان ظلمیاست که به خودشان بر میگردد. شاید علت اینکه این نوع رفتار بهعنوان ظلم به خویشتن تلقی میشود، نادیده گرفتن سنتهای الهی در کیفر و مجازات بدکاران در دنیا و آخرت است زیرا کسی که به این مسئله توجه ندارد، گمان میکند که مشکلات و مصیبتهای دنیوی بیحساب و کتاب و امری اتفاقی و تصادفی است و مثلا زلزله براساس انباشت زیاد انرژی در زیرزمین یا سیل بر اثر عدم مدیریت باران و بحران و مانند آنها است؛ بنابراین وقتی میشنود که این امور طبیعی میتواند از مصادیق عذاب الهی یا ابتلائات الهی باشد، آن را به تمسخر میگیرد و با نادیده گرفتن حقیقت، از این حوادث و رخدادها عبرت نمیگیرد و به همان رویه باطل قبلی عمل و رفتار میکند تا جاییکه فرصت عمر از دست میرود یا نعمت را از کف میدهد و گرفتار نقمت میشود به طوری که دیگر زمانی برای جبران نباشد. این بزرگترین ظلمیاست که انسان به خودش میکند که از حوادث و رخدادها درس وعبرت نمیگیرد و بهجای تدبر و تامل و توبه و استغفار به تمسخر میپردازد و شرایط را برای خود در دنیا و آخرت سخت و دشوار میکند و دوزخ را برای خود میسازد.
3- استکبار: روحیه خودبرتربینی و تکبر موجب میشود تا رویه شخص، استکباری شود و با دیگران به شکل مستکبرانه رفتار کند. مستکبران در برابر براهین روشن حاضر نیستند تا آن را بپذیرند و به مجادله با آن میپردازند. از نظر قرآن، این رفتار استکباری که ظلم به دیگران در ذات آن نهفته است، پیش از آنکه ظلم به دیگران باشد، ظلم به خویشتن است؛ زیرا روحیه تکبر و رویه استکباری اجازه نمیدهد تا شخص در برابر حق تسلیم شود و اینگونه دنیا و آخرت خویش را تباه میکند. (نحل، آیات 29؛ عنکبوت، آیات 39 و 40)
4- انکار پیامبران: انکار پیامبران به معنای دوری از صراط مستقیم الهی و هدایتهایی است که خدا برای دستیابی انسان به کمال بایسته و شایسته ارائه کرده است. پس کسی که به انکار پیامبران میپردازد، خود را از هدایتهای الهی محروم کرده و امکان دستیابی به کمالات را بر روی خویش بسته است. بیگمان چنین شخصی به خویشتن ظلم میکند، هر چند که به ظاهر به دیگران ظلم روا داشته است. ظالمان به خویشتن در شرایطی قرار میگیرند که نمیتوانند به خواستههای خویش دست یابند و گرفتار خسران دنیا و آخرت میشوند. (توبه، آیه 70؛ یونس، آیات 41 و 44؛ ابراهیم، آیه 45؛ هود، آیات 100 و 101؛ روم، آیه 9)
5- تجاوز به حدود الهی: قوانین شرعی بهعنوان حدود الهی مطرح است. این قوانین به سبب آنکه مبتنی بر مصالح و مفاسد در متعلق و موضوعات احکام است، بهطور طبیعی در راستای حکمتهای آفرینش از جمله آفرینش انسان است تا اینگونه انسان بهعنوان خلیفهًْالله به مقام خلافت دست یافته و بتواند بهعنوان مظهر در ربوبیت در جهان تصرف کند. از نظر آموزههای قرآن، طیبات در برابر خبیثات به هر چیزی گفته میشود که تامینکننده این هدف و نیاز باشد. بنابراین، احکام در حوزه شهوات غذایی و جنسی مثلا در راستای تامین طیبات برای انسان است. (بقره، آیه 172؛ نور، آیه 26) با چنین نگرش و رویکردی در حوزه احکام و حدود الهی میبایست گفت هر کسی به این حدود تجاوز کند در حقیقت به خود ظلم روا داشته است؛ زیرا امکان بهرهمندی از طیبات را از خود سلب کرده و دیگر امکان رشد و نمو و دستیابی به خلافت الهی را ندارد. (بقره، آیات 230 و 231؛ طلاق، آیه 1) از نظر قرآن، کسانی که احکام الهی را مراعات نمیکنند و آن را نقض میکنند در حقیقت به خویشتن ظلم روا داشتهاند.(طلاق، آیه 1) در همین رابطه شکستن حرمت ماههای حرام و پرداختن به جنگ در این ماه از مصادیق ظلم به خویشتن دانسته شده است. (توبه، آیه 36)
6- ترک اطاعت از خدا و پیامبر: براساس تعالیم قرآن اطاعت از خدا لازم است؛ زیرا اوست که بر همه هستی ولایت دارد (شوری، آیه 9)؛ اطاعت از پیامبر(ص) نیز به سبب آنکه مظهر ولایت الهی است، واجب و لازم است. (بقره، آیه 257؛ اعراف، آیه 196؛ نساء، آیه 59) هدف از ولایت الهی و پیامبر(ص) و امامان معصوم (نساء، آیه 59؛ مائده، آیه 55) ایجاد بستری برای دستیابی انسان به کمالات الهی است. بنابراین، کسی که از ولایت الهی خارج و از اطاعت امر اولیای خدا سرباز میزند، در حقیقت به خویشتن ظلم روا میدارید. (نساء، آیه 64) براساس این آیه و آیات دیگر قرآن، پیامبران، برای اطاعت فرستاده شدهاند تا با اطاعت آنان انسان در مسیر صراط مستقیم اسلام و شرایع آن به کمال دست یابد و تقوای جامع را در خویش تحقق بخشد و بهعنوان عبادالله و عبادالرحمن در جایگاه برتر قرار گیرد. پس کسی که اطاعت از ایشان را نمیپذیرد دقیقا در مسیری ضد آن گام برداشته و در ساختار ولایت طاغوتی از نور به ظلمت وارد شده و از کمال به نقص میرود و اینگونه به خویشتن ستم روا میدارد. از نظر قرآن، کسانی که بر خلاف احکام خدا و دستورهای عام و خاص او عمل میکنند، به خودشان ظلم روا میدارند؛ چنانکه حضرت آدم(ع) با خوردن میوه درخت ممنوع به خود ظلم کرد (اعراف، آیات 22 و 23) یا حضرت یونس(ع) که بر خلاف ماموریت، بیاذن خدا از منطقه ماموریتی خود خارج شده بود، به خود ظلم کرده است. (انبیاء، آیه 87)
7- جرم و گناه: برخی از گناهان دارای بار حقوقی و کیفری است که شخص میبایست در همین دنیا در قالب حدود و تعزیرات و مانند آنها پاسخگو باشد. به این نوع از گناهان در اصطلاح جرم گفته میشود. کسی که مجرم است و جرم کردن بهعنوان شاکله شخصیتیاش در آمده، انسانی است که پیش از دیگران به خود ظلم میکند. این سقوط در کردارها و رفتارهای ضد قانونی و ضد اجتماعی موجب میشود که شخص مجرم به کیفر و مجازاتهای دنیوی و اخروی گرفتار شود. (توبه، آیات 66 تا 70؛ زخرف، آیات 74 تا 76) باید توجه داشت که از نظر قرآن هرگونه گناه یعنی عمل خلاف احکام الهی و شرایع اسلامیبه معنای ظلم به خویشتن است؛ زیرا شخص با چنین رفتاری از دایره حق خارج و گرفتار باطل میشود و اینگونه از کمالات دور شده و به نقص و شقاوت آن مبتلا میشود.(آلعمران، آیه 35؛ نساء، آیات 64 و 110 و 111 و 112)
8- پذیرش مستکبران: افراد مستضعف به دو دسته تقسیم میشوند: کسانی که میتوانند از استضعاف خارج شوند، ولی هیچ اقدامینمیکنند؛ و کسانی که توانایی خروج از این حالت را نداشته و مستکبران بر ایشان حکومت میکنند. دسته اول به سبب آنکه پذیرای ظلم و استکبار ظالمان و مستکبران هستند، هیچ عذر و بهانهای ندارند که بر خلاف اسلام و آموزههای شرایع عمل کرده و در حکومت طاغوتی مستکبران زیستند؛ زیرا میتوانستند دستکم از محیط مستکبران خارج شوند اگرچه توانایی مبارزه با آنان را نداشتند. از نظر قرآن، چنین افرادی که در جهالت علمیو علمیو فکری و فرهنگی زیست میکنند، از جمله کسانی هستند که به خودشان ظلم میکنند. (نساء، آیات 97 و 98) از نظر قرآن کسانی که از محیطهای آلوده چون شرک هجرت نمیکنند، در حقیقت خودشان به خودشان ظلم روا میدارند.(همان)
9- شرک: شرک در همه اقسام و انواع آن از اسباب پرستی تا گوساله پرستی ، خورشید پرستی تا فرشته پرستی و جن پرستی از مصادیق ظلم به خویشتن است. (بقره، آیات 51 و 54؛ نمل، آیات 24 و 33 و 44؛ نحل، آیات 27 و 28؛ یونس، آیه 106؛ انبیاء، آیات 64 و 66 و 97 تا 99)
10- خوشگذرانی: اتراف و خوشگذرانی از مصادیق ظلم به خویشتن است (انبیاء، آیات 13 و 14)؛ زیرا مترفان بر خلاف اهداف آفرینش انسان و نیز عدم توجه به شکر نعمت، نسبت به نعمتهای الهی کفران میکنند و با خوشگذرانی، نعمت عمر و نعمتهای دیگر را تباه میسازند. از نظر قرآن، هرگونه کفران نعمت یعنی عدم استفاده درست از نعمت در راستای اهداف آفرینش چیزی جز ظلم به خویشتن نیست.(سباء، آیات 17 تا 19؛ اعراف، آیه 160؛ بقره، آیه 57)
11- طرد مومنان: مومنان میبایست در کنار هم همچون برادر زندگی کرده و ارتباط منسجم اجتماعی داشته و در قالب تعاون در نیکی و تقوا یار و یاور یکدیگر باشند. هر کسی که مومنان را تنها به سبب ایمانشان طرد کند، در حقیقت به خودش ظلم روا داشته است. (هود، آیات 30 و 31)
12- عجب و خودپسندی: کسانی که به اخلاق پست و رذایل دچار هستند از مسیر حق و حقیقت دور میشوند و به خود ظلم و ستم روا میدارند. از نظر قرآن خودپسندی و خودبرتربینی از مصادیق ظلم و ستم به خویشتن است (کهف، آیات 34 و 35)؛ چرا که این افراد پیش از آنکه به دیگری ظلم روا دارند، به خویشتن خویش ظلم و ستم میکنند. براساس همین آیات، چنین افرادی به سبب برخی از داراییهای دنیوی چون مال و ثروت گرفتار فریفتگی دنیا میشوند و خود را گم میکنند.
13- پذیرش حکومت طاغوت: جز خدا کسی بر کسی ولایت ندارد؛ بنابراین، ولایت کسانی مجاز است که خدا آنان را به حکم تکوینی مانند ولایت پدر یا به حکم تشریعی همانند پیامبران و اولیای الهی، ولایت بخشیده است. از نظر آموزههای قرآن، هر کسی که ولایت غیراینان را پذیرا باشد، گرفتار ولایت طاغوت است. ولایت طاغوت در هر شکلی باطل و پذیرش آن گناه است. کسی که بهجای اولیای الهی تحت حکومت و حاکمیت طاغوت میرود به خود ظلم روا داشته است.(نساء، آیات 60 و64) بر همین اساس مراجعه به دادگاههای ناصالح برای داوری حتی به عناوین زیبا مانند دادگاه بینالمللی لاهه مراجعه به ظالم و پذیرش ولایت طاغوت است.(همان)
از نظر قرآن هر کسی که ظلم به خویشتن روا میدارد میبایست به آثار زیانبار آن نیز توجه کند که شامل خواری در دنیا و آخرت (نحل، آیات 27 و 28؛ اعراف، آیات 160 تا 162)، عذاب دوزخ (نساء، آیه 97)، فروپاشی اجتماع انسانی (سباء، آیه 19؛ توبه، آیه 70)، خودکشی (بقره، آیات 51 و 54) و مانند آنها میشود.
محسن رئوفی
" کیهان "
ابن عباس نقل میکند: رسول خدا(ص) هرگاه کسی را میدید و از او خوشش میآمد، میپرسید: آیا حرفه و شغلی داری؟ اگر میگفت: نه میفرمود: از چشمم افتادی.
پرسیدند چرا ای رسول خدا!؟ حضرت فرمود: چون هرگاه مومن دارای شغل و حرفهای نباشد، به ناچار از دینش برای تامین زندگیاش بهره میبرد(دینفروشی میکند)(1)
امام صادق(ع) به سفیان ثوری فرمود: ... از پیامبر گرامی(ص) چنین رسیده است: گروههایی از امت من دعایشان مستجاب نمیشود:... مردی که در خانه مینشیند و میگوید: پروردگارا! روزی مرا برسان!
و برای طلب روزی بیرون نمیرود. خدای بزرگ به او میگوید: ای بنده من! آیا راه را برای تو هموار نکردم، و بدن سالم به تو ندادم تا دنبال کار روی و روزی خود را به دست آوری؟(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج100، ص9
2- خصال شیخ صدوق، ص67
قال الامام الصادق(ع):
«لاتکسل عن معیشتک، فتکون کلا علی غیرک».
امام صادق(ع) فرمود:
در امر معاش دنیوی خود تنبلی مکن، که سربار دیگران باشی.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- فروع کافی، ج5، ص86