اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار اربعین حسینی ......5


Related image


آنچه از من خواستی با کاروان آورده امیک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و منبی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاستکاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدمیک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر استچون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بودازبرایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنمیک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تودر کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز دردگوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد