اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

شعر انتطار .... 102


عکس تایپوگرافی یا اباصالح المهدی

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
 

مانند مرده ای متحرک شدم، بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
 

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می‌خواستم گذشت
 

دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت
 

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت
 

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
 

مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
 

حالا برای لحظه ای آرام می‌شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

 ***************

 نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه

بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!
 

من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم

اجابت می‌شود این توبه کردن‌های با اکراه
 

برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است

همان لحظه که بیتی ناگهانی می‌رسد از راه
 

و شاید من سر از کاخ عزیزی در می‌آوردم

اگر تشخیص می‌دادم چو یوسف راه را از چاه
 

سیدحمیدرضا برقعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد