اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

ارزش گره‌گشایی از حوائج مسلمانان



 صفحه اصلی | جشن تولد دختر عزیزم



میمون ‌بن مهران گفته است: نزد حسن بن علی(ع) نشسته بودم که مردی نزد او آمد و گفت: «ای پسر رسول خدا! کسی از من طلبکار است و می‌‌خواهد مرا به زندان بیاندازد.

به خدا سوگند که هیچ پولی ندارم. از تو می‌خواهم که با او سخن گویی». دیدم که حسن‌بن‌علی(ع) کفش‌هایش را پوشید که برود.

به او گفتم: «ای پسر رسول خدا! یادت رفته که در اعتکاف هستی؟!» پاسخ داد: «نه فراموش نکرده‌ام، اما از پدرم علی(ع) شنیده‌ام که از جدم رسول خدا(ص) نقل می‌کرد که فرموده است: هرکس در راه حاجت برادر مسلمانش تلاش کند همانند این است که نه هزار سال خدا را با زبان روزه و شب‌زنده‌داری عبادت کرده است.» (1‍)
__________________
1- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 189

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد