کشیده از همان آغاز, نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب, نُه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین اینگونه بهتر میکنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر میگفت مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امینالله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینهای از مُنتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضهی عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
مهدی رحیمی
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ،
ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺎ ﮔﻬﺮ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻣﻦ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎ
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺩﺭ ﮔﺬﺭﻫﺎ،
ﺭﻭﺩﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﺍﻭﻓﺘﺎﺩﻩ .
ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﺮﻡ
ﯾﮏ ﺩﻭ ﺳﻪ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﭘﺮ ﮔﻮ،
ﺑﺎﺯ ﻫﺮ ﺩﻡ
ﻣﯽ ﭘﺮﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮ
ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺷﯿﺸﻪ ﻭ ﺩﺭ
ﻣﺸﺖ ﻭ ﺳﯿﻠﯽ،
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮ
ﻧﯿﺴﺖ ﻧﯿﻠﯽ .
ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ :
ﮔﺮﺩﺵ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺮﯾﻦ؛
ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﯿﺮﯾﻦ
ﺗﻮﯼ ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎﯼ ﮔﯿﻼﻥ .
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﺮﻡ
ﻧﺮﻡ ﻭ ﻧﺎﺯﮎ
ﭼﺴﺖ ﻭ ﭼﺎﺑﮏ
ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩ،
ﺍﺯ ﺧﺰﻧﺪﻩ،
ﺍﺯ ﭼﺮﻧﺪﻩ،
ﺑﻮﺩ ﺟﻨﮕﻞ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ .
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ، ﭼﻮ ﺩﺭﯾﺎ
ﯾﮏ ﺩﻭ ﺍﺑﺮ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ
ﭼﻮﻥ ﺩﻝ ﻣﻦ،
ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ .
ﺑﻮﯼ ﺟﻨﮕﻞ،
ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺗﺮ
ﻫﻤﭽﻮ ﻣﯽ ﻣﺴﺘﯽ ﺩﻫﻨﺪﻩ .
ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﯿﺰﺩﯼ ﭘﺮ،
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ .
ﺑﺮﮐﻪ ﻫﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺁﺑﯽ؛
ﺑﺮﮒ ﻭ ﮔﻞ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ،
ﭼﺘﺮ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ؛
ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ .
ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﺴﺘﻪ،
ﺍﺯ ﺧﺰﻩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺗﻦ ﺭﺍ؛
ﺑﺲ ﻭﺯﻍ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ،
ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎ .
ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،
ﺑﺎ ﺩﻭ ﺻﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ؛
ﺯﯾﺮ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ
ﭼﺮﺥ ﻣﯿﺰﺩ، ﭼﺮﺥ ﻣﯿﺰﺩ، ﻫﻤﭽﻮ ﻣﺴﺘﺎﻥ .
ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﭼﻮﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ،
ﻧﺮﻡ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﻟﺮﺯﻩ؛
ﺗﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﻨﮓ ﺭﯾﺰﻩ،
ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺁﺑﯽ .
ﺑﺎ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﻫﻤﭽﻮ ﺁﻫﻮ،
ﻣﯽ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺟﻮ،
ﺩﻭﺭ ﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ﺯ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ،
ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺪ ﻣﺸﮑﯽ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺭﻧﮕﯿﻦ،
ﺍﺯ ﺗﻤﺸﮏ ﺳﺮﺥ ﻭ ﻣﺸﮑﯽ .
ﻣﯽ ﺷﻨﺪﯾﻢ ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩ،
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﻧﻬﺎﻧﯽ،
ﺍﺯ ﻟﺐ ﺑﺎﺩ ﻭﺯﻧﺪﻩ،
ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ
ﺑﻮﺩ ﺩﻟﮑﺶ، ﺑﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎ؛
ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻡ
ﻣﯽ ﺳﺮﻭﺩﻡ
" ﺭﻭﺯ، ﺍﯼ ﺭﻭﺯ ﺩﻻﺭﺍ !
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺧﺸﺎﻥ
ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ؛
ﻭﺭﻧﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺑﯿﺠﺎﻥ .
ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ،
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺒﺰﯼ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ
ﮔﻮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ
ﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻣﻬﺮ ﺭﺧﺸﺎﻥ؟
ﺭﻭﺯ، ﺍﯼ ﺭﻭﺯ ﺩﻻﺭﺍ!
ﮔﺮ ﺩﻻﺭﺍﯾﯽ ﺳﺖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ!
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﺷﺪ ”.
ﺍﻧﺪﮎ ﺍﻧﺪﮎ، ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ، ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﭼﯿﺮﻩ .
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺗﯿﺮﻩ،
ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺧﺸﺎﻥ
ﺭﯾﺨﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺭﯾﺨﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ .
ﺟﻨﮕﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ
ﭼﺮﺥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺯﺩ ﭼﻮ ﺩﺭﯾﺎ
ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﯼ [ ﮔﺮﺩ ] ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﭘﻬﻦ ﻣﯿﮕﺸﺘﻨﺪ ﻫﺮ ﺟﺎ .
ﺑﺮﻕ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺑﺮﺍﻥ
ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﺪﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻏﺮﺍﻥ
ﻣﺸﺖ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ .
ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮐﻪ ﻣﺮﻍ ﺁﺑﯽ،
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺑﯽ ﭼﺮﺥ ﻣﯿﺰﺩ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭﻩ .
ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺳﯿﻤﯿﻦ ﻣﻪ ﺭﺍ
ﺷﺎﻧﻪ ﻣﯿﺰﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺩ ﻫﺎ، ﺑﺎ ﻓﻮﺕ، ﺧﻮﺍﻧﺎ
ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﺵ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ .
ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﮔﺸﺖ ﺩﺭﯾﺎ
ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺟﻮﺷﺎﻥ
ﺟﻨﮕﻞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍ .
ﺑﺲ ﺩﻻﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﺟﻨﮕﻞ،
ﺑﻪ، ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺟﻨﮕﻞ!
ﺑﺲ ﻓﺴﺎﻧﻪ، ﺑﺲ ﺗﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺲ ﺗﺮﺍﻧﻪ، ﺑﺲ ﻓﺴﺎﻧﻪ .
ﺑﺲ ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﻪ، ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ!
ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻫﺮ ﻓﺸﺎﻧﯽ
ﺭﺍﺯﻫﺎﯼ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﯽ، ﭘﻨﺪ ﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ؛
"ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﮐﻮﺩﮎ ﻣﻦ
ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﺩﺍ،
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ – ﺧﻮﺍﻩ ﺗﯿﺮﻩ، ﺧﻮﺍﻩ ﺭﻭﺷﻦ -
ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ
ﻣﺠﺪﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯿﺮ ﻓﺨﺮﺍﯾﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﮔﻠﭽﯿﻦ ﮔﯿﻼﻧﯽ
شهداء دعا داشتند ؛ ادعا نداشتند
نیایش داشتند ؛ نمایش نداشتند
حیا داشتند ؛ ریا نداشتند
رسم داشتند ؛ اسم نداشتند
یکی از شاخصههای اصلی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، تبدیل کردن تهدیدها به فرصتهاست و به فضل الهی، سرمشق سال جدید، اجرایی کردن این امر مهم خواهد بود.
از صبح بدون تحریم تا صبح بدون داعش
محور مقاومت در نبرد دشوار و پیچیدهای پیروز شدند که تحلیلگران ارشد آمریکایی، آن را جنگ جهانی سوم خوانده بودند.
فتحالفتوح و کار کارستانی که سردارسلیمانی و همرزمان گمنام او از ایران و افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان و پاکستان کردند، بسیج قدرتمندانه ظرفیتهای مقاومت و پیروزی در منطقه بود و این بسیجگری هنرمندانه چنان ابهت داشت که حتی روسیه را نیز پس از سفر مهم حاج قاسم به مسکو، پای کار جنگ سوریه
آورد.
این فتحالفتوح در حالی به وقوع پیوست که پیشتر آمریکائیها اعلام کرده بودند نابودی داعش و گروههای تروریستی بین 20 تا 30 سال طول میکشد و سردار سلیمانی،کار داعش را 24 سال زودتر از برنامهریزی آمریکاییها به پایان رساند و محاسبات و برنامهریزی آمریکاییها را از بین برد.
این اتفاق مهم در حالی رخ داد که مدعیان اصلاحات پیش از آن بارها اعلام کرده بودند که نبرد نظامی با داعش منطقی و قابل قبول نیست! و در نهایت راه و روش دیپلماسی جواب میدهد و سوریه نیز برجام میخواهد!
مدعیان اصلاحات در سال 94 با جنجال رسانهای و تیترهایی همچون «صبح بدون تحریم»، «تحریمها به تاریخ پیوست»، «کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال برجام رفتند.
یقین به وعده الهی و خودباوری و مجاهدت خستگیناپذیر در میدانهای سخت، در کنار اعتماد به جوانان مومن و پرتلاش در نهایت صبح بدون داعش را رقم زد.
در نقطه مقابل، اعتماد به دولتهای خارجی زورگو و بدعهد، غفلت از توانمندیهای عظیم داخلی و عدم خودباوری و کمتحرکی در پیشبرد امور کشور، موجب شد تا صبح بدون تحریم هیچگاه به وقوع نپیوندد.
شجاعت و تدبیر
لازمه تبدیل تهدید به فرصت
یکی از شاخصههای اصلی شهید بزرگوار، سردار حاج قاسم سلیمانی این بود که دو خصلت شجاعت و تدبیر را توامان دارا بود.
رهبر معظم انقلاب- 18 دی 98- در تبیین خصایص سپهبد شهید سلیمانی، شجاعت و تدبیر را دو ویژگی برجسته وی برشمردند و فرمودند: «برخی شجاعت دارند اما تدبیر و عقل لازم را برای به کار بردن شجاعت ندارند و برخی اهل تدبیرند اما اهل اقدام و عمل نیستند و دل و جگر کار را ندارند».
همین شاخصه مهم در شهید سلیمانی موجب میشد تا تهدیدها به فرصت تبدیل شود.
شهید سلیمانی، ادامهدهنده راه سردار سلیمانی
دولت تروریست آمریکا- 13 دی 98- در اقدامی جنایتکارانه، سردار حاج قاسم سلیمانی را دزدانه به شهادت رساند. سران آمریکا و دیگر دولتهای مستکبر به خیال خام خود تصور میکردند که با شهادت سردار سلیمانی و حذف فیزیکی وی، هم سردار سلیمانی کاملاً حذف خواهد شد و هم ایران با تهدیدی بزرگ مواجه میشود.
شهادت این سردار بزرگ، مردم ایران و دیگر مسلمانان و مردم آزاده در سراسر جهان را داغدار کرد اما به فضل الهی شهادت حاج قاسم سلیمانی، باز هم تهدید را به فرصت تبدیل کرد. تشییع میلیونی و باشکوه و وحدت آفرین سردار حاج قاسم سلیمانی در شهرهای مختلف کشورمان، رفراندومیدر تایید مقاومت بود. شعارهای مردم عزیز و بصیر ایران در این حضور باشکوه بسیار قابل تأمل بود.«مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر منافق»، «نه سازش نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده» و... نمونهای از شعارهای مردم در این مراسم بینظیر بود. تشییع سردار سلیمانی، درس مقاومت، اقتدار و عزت بود.
از سوی دیگر، تحولات مهمیکه از زمان شهادت سردار سلیمانی تا امروز در منطقه روی داد، نشان داد که اینبار نیز دشمن دچار اشتباه محاسباتی خطرناکی شده است.
یکی از مهمترینِ این تحولات، موشکباران حیثیت آمریکا توسط سپاه در عینالاسد عراق بود. بنا بر اعلام دوست و دشمن، انجام چنین حملهای آن هم با این وسعت، تخریب و دقت از زمان جنگ جهانی دوم به این سو بیسابقه بود و بنا بر اعلام شبکه تلویزیونی رسمی چین، «تصور انجام چنین حملهای برای ما هم غیرممکن بود». یکی از نظامیان آمریکایی حاضر در عینالاسد با سابقه طولانی خدمت در ارتش آمریکا میگوید در 16 سالی که خدمت کرده هرگز، چنین حملهای ندیده بود! با وجود گذشت بیش از 2 ماه از این حمله، آمریکاییها هنوز جرأت نمیکنند، آمار واقعی تلفات خود را اعلام کنند. در ادامه، تصویب اخراج نظامیان آمریکایی از عراق در پارلمان این کشور نیز اتفاق بسیار مهم دیگری بود که در صورت اجرایی شدن آن، پیروزی بزرگی برای دو ملت ایران و عراق خواهد بود. در ماههای اخیر همچنین اوضاع در سوریه، افغانستان و یمن نیز به سود جبهه مقاومت و به ضرر آمریکا و گروهکهای تکفیری تروریستی رقم خورده است. اسپوتنیک در هفتههای گذشته در مطلبی نوشته بود:«روح سردار سلیمانی، آمریکاییها را رها نخواهد کرد».
سرمشق سال جدید
این روزها شیوع ویروس کرونا، بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایران را درگیر کرده است. به لطف خدا و با ایثار جامعه پزشکی و پرستاری و پرسنل مراکز درمانی در کنار اقدامات شبانهروزی وزارت بهداشت و اقدامات تحسینبرانگیز سپاه، ارتش، بسیج و نهادهای مردمی، در آینده نزدیک، این ویروس منحوس از کشورمان رخت خواهد بست. الگوی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، تبدیل کردن تهدیدها به فرصتهاست و به فضل الهی، سرمشق سال جدید، تبدیل کردن تهدیدها به فرصتها خواهد بود.
" کیهان "
به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم
من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم
کلاس درس شد سجاده ات، من روز میلادت
نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم
بریزم دور این ناعلم هارا و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم
سر شب در تَعَلُّم سر به مهر کربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم
دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن
مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم
زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم
طریق روضه خواندن را ز. تو آموختم، اما.
طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم
دعا را از ابوحمزه، مکارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم
هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد
اگر چیزى میآموزم به چشمتر بیاموزم
فرات مست را از چشم، تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم
و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را
بخوانم زندگیت را، مگر بهتر بیاموزم
اگر دیدم گلوى غنچه اى رد میشود از تیغ
شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم
مهدی رحیمی
از سکوتم صدا درست کنید
ذکر یا ربنا درست کنید
ببرید و بیاورید مرا
بلکه از من گدا درست کنید
در دلم گر بناست خانه کنید
اول این خانه را درست کنید
میشود سنگ دستتان بدهم
میشود که طلا درست کنید
هرچه میل شماست تسلیمیم
یا خرابم ویا درست کنید
فقر ما را کسی درست نکرد
ای کریمان شما درست کنید
شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت
مینشینم تا درست کنید
بعد از آن که مدینه ام بردید
سفر کربلا درست کنید
از لب ما دعا نمیافتد
کربلا، کربلا نمیافتد
این قبیله هم شبیه هم اند
این کرم زادهها چه با کرم اند
علی اکبر لطیفیان
یوسف ارباب اومد به دنیا
قبله ی عالَم،کعبه ی دلها
علی بن الحسین بن علی فرزند زهرا
ای امام ِ هُدی علی جان علی جان
نور ارض و سما علی جان علی جان
روح ذکر و دعا علی جان علی جان
یا سیدی یا سجاد یا سیدی یا سجاد یا سجاد یا سجاد یا سجاد
اومدی و شد کار دل ما
شوق وصال و شور تولّی
نشسته گل ِ خنده بر رخسار حسینی ها
رُکن دین خدا علی جان علی جان
بحر لطف و عطا علی جان علی جان
روح ذکر و دعا علی جان علی جان
یا سیدی یا سجاد یا سیدی یا سجاد یا سجاد یا سجاد یا سجاد
سوره ی عصمت یا حجت الله
آرزومونه با شور و با آه
که آخر بشیم فدایی ِ مکتب ثارالله
در وجود شما علی جان علی جان
عطر ناب خدا علی جان علی جان
روح ذکر و دعا علی جان علی جان
یا سیدی یا سجاد یا سیدی یا سجاد یا سجاد یا سجاد یا سجاد
بهار گلدان ِ پشت ِ پنجره را سبز کرده است
بی تو بهار آن طرف شیشه مانده است
احسان پرسا
✦✦✦✦✦✦✦
در باد کمی پیرهنت را بتکان
من مطمئنم بهار میریزد از آن
هادی محمدزاده
✦✦✦✦✦✦✦
با پیرهن گل انار آمده است
با مخمل سبز سبزهزار آمده است
برخیز هوای نم نم نوروزی ست
وا کن در خانه را بهار آمده است
شهراد میدری
سرا پا حسین یا عباس
سیر تو تا حسین یا عباس
همه جا با حسین یا عباس
سخنت یا حسین یا عباس
هم تو باب الحوائج همهای
هم چراغ دل دو فاطمهای
آفتاب رخ تو ماه علی است
راه تو از نخست راه علی است
به دو بازوی تو نگاه علی است
دست و چشم تو بوسه گاه علی است
برده چشمت دل دو فاطمه را
دیده در گاهواره علقمه را
دست خیل ملک به دامن تو
روح خون خداست در تن تو
زخم تن حلقههای جوشن تو
قتلگاه تو طور ایمن تو
برتر از درک و فهم و احساسی
چه بخوانم تو را که عباسی
تو مضامین شعر ناب منی
تو وفا را چو روح در بدنی
تو به هر بزم، ماه انجمنی
تو علی یا حسین یا حسنی
نام باب المراد لایق تو است
هر که هستی حسین عاشق تو است
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بیکرانی اوصاف کاملت
بی شک در آن به غیر جمال حسین نیست
آئینه ای اگر بگذاری مقابلت
ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه
غم می بری ز قلب همه با شمائلت
در آستانة تو گدایی بهانه است
دلتنگ دیدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستة دل سال های سال
پهلو گرفته ایم حوالی ساحلت
بی شک خدا سرشته تو را از گل حسین
سقای با فضیلت و دریا دل حسین
تو آمدی و روشنی روز و شب شدی
از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی
عشق تکرار آدم و حواست
سیب ممنوعۀ بهشت خداست
عشق یک واژه جدیدی نیست
سرنوشت قدیمی دنیاست
مثل یک ماه اول ماه است
گاه پیدا و گاه نا پیداست
نسل ما نسل عاشق اند اصلاً
عاشقی شغل خانوادۀ ماست
عشق مشق شب بزرگان است
مثل سجاده ای که رو به خداست
مشق این روزگار اباالفضل است
صد و سی و سه بار اباالفضل است
آسمان جلوه ای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب میلاد تو همه دیدند
نخل ام البنین ثمر دارد
ﺟﺒﺮﻳﻴﻞ اﻣﺸﺐ ز ﺧﺎﻟﻖ ، ﺗﻬﻨﻴﺖ ﮔﻮﻳﺪ ﺑﻪ اﺣﻤﺪ
اﻱ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺳﻴﺪ اﻫﻞ ﺷﺒﺎﺏ ﺟﻨﺖ ﺁﻣﺪ
ﺑﺒﻮﺳﺪ ﺭﻭﻱ اﻭ ، ﺭﺳﻮﻝ ﻋﺎﻟﻤﻴﻦ
ﺻﻠﻮ ﻋﻠﻲ اﻟﻨﺒﻲ ، ﺻﻠﻮ ﻋﻠﻲ اﻟﺤﺴﻴﻦ
ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻧﻢ ﺣﺴﻴﻦ
ﻗﻮﺕ اﻳﻦ ﻃﻔﻞ اﺯ ﺳﺮ اﻧﮕﺸﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﻛﺎئنات اﺳﺖ
اﻱ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭاﻥ ﺷﺐ ﻣﻴﻼﺩ ﻛﺸﺘﻲ ﻧﺠﺎﺕ اﺳﺖ
ﺷﺪﻩ ﺑﻴﺖ اﻟﻮﻻ ، ﭼﻮ ﺟﻨﺖ ﻣﻨﺠﻠﻲ
ﺣﺴﻴﻦ اﺑﻦ ﻋﻠﻴﺴﺖ ، ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻋﻠﻲ
ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻧﻢ ﺣﺴﻴﻦ
ﺩﺭ ﻃﻮاﻑ ﻣﺮﻗﺪﺕ ﺗﺎ ﺟﻨﺖ اﻋﻼ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ
اﺯ اﺣﺐ اﻟﻠﻪ ﻣﻦ اﺣﺐ ﺣﺴﻴﻨﺎ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ
ﻃﻮاﻑ ﻗﺒﺮ ﺗﻮ ، ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺧﺪاﺳﺖ
ﻗﺴﻢ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ، ﺑﻬﺸﺘﻢ ﻛﺮﺑﻼﺳﺖ
ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین
ﻣﻦ ز ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ی ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻝ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﺴﺘﻢ
ﻫﺮ ﻛﺠﺎﻳﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﻳﻢ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ
ﻛﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ، ﭘﺮ اﺯ ﺑﺪ ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ
ﻛﺮﻳﻤﺎ ﺣﺎﺻﻠﻢ ، ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻲ اﺳﺖ
ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻧﻢ ﺣﺴﻴﻦ
به سوم مه شعبان مدینه پر نور است
بساط جشن به درگاه داوری جور است
قدم زند به جهان دومین گل زهرا
برادرش حسن از این قضیه مسرور است
فرشتگان خدا بهر تهنیت آیند
ببین که فطرس بشکسته بال منصور است
حسین خوانده ورا جد او به نام اکنون
و این زسوی خدایش به وحی دستور است
به روز سوم شعبان بیامده ماهی
که چشم دشمن دین از تلاء لوءش کور است
برای جمله جوانان جنتی آقاست
به جانفشانی در راه دین مشهور است
بگفت رسول خدا،او زمن ،من از اویم
ودوستدار حسین با خدای محشور است
حسین خون خدا باشد وزخون حسین
درخت دین به ابد برقرار ومعمور است
به زادروز حسینی دلم بسی شاد است
زیارت حرمش آرزوی منظور است
کبوتر دل من با هوای شش گوشه
درون سینه به عشق حسین مهجور است
به روز سوم شعبان خدا تبارک گو
به آفرینش مخلوق خویش مغرور است
به روز سوم شعبان گذار جن وملک
به کربلا فتد وگاه شادی وشور است
به روز سوم شعبان به کربلا آید
امام ما که رخش در نقاب مستور است
به روز سوم شعبان خدا نصیبم کن
زیارت حرم آنکه وتر موتور است
حسین یا ثارالله،ای یار بی همتا
خوش آمدی مولا،ای یوسف زهرا(س)
جان ما به فدای روی تو
قبله ی همه رو به سوی تو
سر نهَم به تراب کوی تو....سیدی
سیدی ای عزیز فاطمه(س)...
ای یاور عترت،ای گرمی هر دل
ای زاده ی حیدر، مولا ابوفاضل
ساقی جام عشق دلبری
مظهر جَلوات حیدری
بر حَسن، وَ حسین برادری...سَروَری
سیدی ای عزیز فاطمه(س)...
نماز لطف خود،دلم حسین آباد
مدد یا مولانا،یا حضرت سجّاد
سیّدُ الشّهدا را مظهری
پاره ی جگر پیمبری
اوّلین ، برادر به اکبری...دلبری
سیدی ای عزیز فاطمه(س)...