ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ابوریاض
یکی از افسران عراقی میگه: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که
دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک
کردم، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با
خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست!!
افسر ارشدی
که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟! کارت و پلاک رو قبلا چک
کردیم و صحّت اونها بررسی شده! هر چی گفتم باور نکردند.کمکم نگران شدم با
مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد
انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم
تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم
گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
چهره آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می
کشید، دلم را آتش زد. خونین و پُر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود.
او
را در کربلا دفن کردم، فاتحهای برایش خواندم و رفتم. سالها از آن قضیه
گذشت و خبری از فرزندم نیافتم تا این که جنگ تمام شد و خبر زنده بودن او به
دستم رسید. فرزندم سرانجام در میان اسرای آزاد شده به عراق بازگشت. از
دیدنش خوشحال شدم و شاید اولین چیزی که به او گفتم این بود که چرا کارت
هویت و پلاکت را به دیگری سپردی؟! وقتی او ماجرای کارت هویّت و پلاکش را
برایم تعریف کرد، مو بر بدنم راست شد.
پسرم گفت: من توسط جوانی بسیجی
اسیر شدم. او با اصرار از من خواست تا کارت هویّت و پلاکم را به او بدهم؛
حتی حاضر شد در قبالش به من پول بدهد. وقتی آنها را به او دادم، اصرار
میکرد که حتماً باید قلباً راضی باشم. من هم به او گفتم در صورتی راضی
خواهم شد که علت این کارش را بدانم. او حرفهایی به من زد که اصلاً در ذهنم
نمیگنجید. او با اطمینان گفت: من دو یا سه ساعت دیگر شهید میشوم و قرار
است مرا در جوار مولایم حضرت اباعبداللهالحسین(صلواتاللهعلیه) دفن کنند.
میخواهم تا روز قیامت در حریم مولایم بیارامم. دیگر نمیدانم چه شد و او
چه کرد اما ماجرا همین بود که گفتم.
به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس ، تاریخ 25 فروردین 1394