ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
- هر شب ندایی در وجودم نجوا میکند که جبهه بیا...
پرسیدم: «پسرم! چه جور صدایی است؟»
جواب داد: «آرام و دلنواز، من رو به یاد سیدالشهدا میاندازه که در کربلا فریاد برآورد کیست مرا یاری کند؟»
به همرزمش هم گفته بود: «بینام و نشان میشوم، ندایی در وجودم نجوا میکند که پلاک و جنازهات هیچ وقت برنمیگردد!»
همرزمش پرسیده بود: «چه جور ندایی است؟»
جواب داده بود: «مرا به یاد سیدالشهدا میاندازه که در کربلا فریاد برآورد، کیست مرا یاری کند؟»
***
هیچ
نشانی از ناصر برایمان نیامد! اما ندایی آرام و دلنواز همیشه در وجودم
نجوا میکند که جای فرزندم خوب است. ندایی که مرا به یاد سیدالشهدا (ع)
میاندازد...
خاطرهای از شهید ناصر روحآزاد
راوی: مادر شهید
مریم عرفانیان
" کیهان "