طبیعت گردی در تابستان(بخش دوم) | وبلاگ علاءالدین تراول

 

این زخمِ ناگهان که دهان باز کرده است

 


خاموش لب به هجو جهان باز کرده است
این زخمِ ناگهان که دهان باز کرده است


 چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان
در این جهان چشم‌چران باز کرده است


 اشکم برآمد از پس گفتن، چه خوب هم...

طفلک اگرچه دیر زبان باز کرده است


 این چاکِ پیرهن که از آن شرم داشتیم
خود لب به پاک بودنمان باز کرده است


من خود به چشم خویش شنیدم هزار بار
هر غنچه‌ای لبی به اذان باز کرده است


محمدمهدی سیار